پربازدیدترین ها

سرویس: استانی کد خبر: 202988 ۱۱:۵۹ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۵

نامه مدیرکل مستعفی میراث فرهنگی کرمانشاه به استاندار/ از قول رازانی برای تکرار نکردن اشتباهاتش تا زیان مشاوران سیاسی کار

مدیرکل سابق میراث فرهنگی استان کرمانشاه در نامه ای جالب توجه نکاتی را به استاندار کرمانشاه یادآوری کرده است.

نامه مدیرکل مستعفی میراث فرهنگی کرمانشاه به استاندار/ از قول رازانی برای تکرار نکردن اشتباهاتش تا زیان مشاوران سیاسی کار

به گزارش بازی دراز، 

 علی فعله گری که در جند ماهه نخست انتصاب اسدالله رازانی به عنوان استاندار کرمانشاه مدیر کل میراث فرهنگی این استان بود و استعفا کرد، در نامه ای خطاب به رازانی سکوت خود در بیان دلایل استعفایش را شکست.

 

متن این نامه که نسخه ای از آن در اختیار مرصادنیوز قرار گرفته است به شرح زیر است:

 

شهامت استعفا

سخنی با استاندار محترم کرمانشاه:

به نیکی جلسه تودیع و معارفه شما و استاندار محترم سابق جناب آقای رضایی را یادم هست، که در سالن پر جلال و جبروت دولت در ساختمان سفید استانداری،با طمأنینه خاصی، حرف از تحول زدید و فرمودید آمده‌ای منشأ تحول؟! در استان کرمانشاه شوید.و پس از آن و در جلسات بعدی صحبت از اجرای پروژه های عظیم یا به اصطلاح ابر پروژه و یا به اصطلاح فرنگی آن «مگا پروژه» نمودید... و یا در جلسات دیگر گفتید دیگر اشتباهاتی را که در استان کردستان در خلال سالهای نه چندان دور در دوره اصلاحات، داشته‌اید، دیگر تکرار نمی‌کنید و یا مماشاتهای را که در برخی موارد داشته اید، دیگر در این استان نخواهید داشت. صرفنظر از آن مطالب، اکنون تقریبآ یک سال از آن موقع گذشته است.به راستی"آمدنت بهر چه بود"جناب آقای دکتر؟!

مأموریت شما ایجاد تحول در استان محروم کرمانشاه بود؟! آیا آثار این تحول را در عزل و نصب¬های تخصصی شما باید جست؟! یا در اَبَرپروژه¬هایی که در این مدت زمامداری شما در استان کلید خورده است؟! در حوزه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری چقدر مگاپروژه کلید؟! خورد و چقدر رشد اعتبارات تخصیص یافته داشته¬اید؟! به  سراغ مصادیق نمی¬روم که در این مدت آنقدر مطالب و مصادیق توسط رسانه¬ها و سایت¬ها له و علیه شما گفته شده است که زیره به کرمان بردن خواهد بود مطلب بنده.

خاطر مبارکتان هست ای آشنای قدیمی که در استان کردستان در سالهای 81 و 82 من جوانکی «البته نه از جنس نی¬سوارش» در شهرداری قروه بودم و با نوشتن مقاله¬ای در روزنامه سیروان به نام «از فلوریدا تا قروه کردستان» چگونه اسباب رضایت خاطر شما و معاون سیاسی وقتتان که از قضا معاون حقوقی و امور استانهای سازمان میراث هم در سال گذشته بود و بالاخره به منصب استانداری زنجان و نه البته کردستان یا کرمانشاه در چند ماه پیش رسید؟!  را فراهم آورده بودم و در آن مقاله داستان دو برادر مقیم آمریکا و کانادا را که اصالتاً قروه¬ای بودند و پس از سالها دوری از وطن به سرزمین پدری خود آمده بودند و با دلارهای آمریکائی و کانادائی قصد ایجاد یک مرکز خرید منحصربفرد در قروه را داشتند. آن موقع در شهرداری قروه مشغول امور دفتری شهردار و مشاورش بودم و شما، ما را به همراه آن برادران خواستید و حمایت و تشویق نمودید و تقریباً سه سال بعد که البته دیگر شما از استان رفته بودید، مجتمع تجاری اقبال با حضور اینجانب و فرماندار وقت آقای ملک¬خدائی با 160 باب مغازه تجاری با دلار آمریکائی افتتاح شد. در آن روز و آن وقت، آن پروژه برای شهر کوچکی مانند قروه، مگا پروژه بود، ما شما را با آن عیار ارزیابی کردیم، هرچند خود شما شاید معتقد بودید آن عملکردهایتان اشتباه بوده است.

القصه اَبَرپروژه¬هایتان را با مشاوره¬های غلط اطرافیان سیاسی کارتان ،ازعزل و نصب¬های شتابزده¬تان شروع کردید. امیدوارم آن پیام مرا خوانده باشید که برایتان فرستادم و شما را به خدای خودم سپردم، خدائی که همین نزدیکی¬هاست اگر اورا ببینیم و حس کنیم.

متن پیام ارسالی:

«یادمان باشد با شکستن پای دیگران، ما بهتر راه نخواهیم رفت
کاش یادمان بماند با شکستن دل دیگران ما خوشبخت¬تر نمی¬شویم
کاش بدانیم اگر دلیل اشک کسی شویم، دیگر با او طرف نیستیم با خدای او طرفیم ...
و این انسان بودن است که زیباست.!»

در ابتدای زمامداری شما هنوز چهلم فوت یگانه دخترم نرسیده بود و با پیراهن سیاه اولین بار شما را که اتفاقاً شما هم عزادار برادر مرحومتان بودید ملاقات کردم، هرچند ابتدا مرا نشناختید و بعد از آن هم هیچگاه اجازه داده نشد. پس از مدت کوتاه به طرز ناجوانمردانه¬ای کمر به حذف بنده بستید در حالی که هنوز داغدار مصیبت وارده بودم. من با شهامت استعفای خود را برای مقامات نوشتم هرچند در خلال دو ماه پس از آن شما با معرفی سه گزینه؟! موفق به انتخاب جایگزینی مناسب برایم نشدید و به ناچار به روشهائی که هم¬اکنون بر علیه خود شما برای عزل از استانداری بکار می¬رود، متوسل شدید. جناب آقای دکتر این موضوع همان مصداق اشاره شده در پیام است.

به لطف حق روزگارمان بدک نیست وبا آرامشی که از آن استعفای مردانه نصیبم شده است در گوشه¬ای از عمارت تاریخی مسعودیه تهران در میان دار و درخت زیبا و گلهای شمعدانی¬اش اوقات کاری را می¬گذرانیم و دعا به دوستان خود می¬کنیم، هرچند در این مدت با حضور مداوم در روستای زادگاهم در سنقر مشغول امور عام المنفعه¬ای مانند همکاری در  چاپ و رونمائی از دیوان اشعار شاعر نامی روستا، تهیه و نصب سنگ مزاری مناسب برایش و تدارک موسسه ی خیریه¬ای متشکل از هم¬ولایتی¬های خود در اقصی نقاط کشور و تهیه فیلم مستند از مراسم عزاداری روستا و احیاء تعزیه روستا در ایام محرم اخیر بوده¬ام و به شما توصیه میکنم با توجه به مشاغل مهمی که داشته¬اید و الحمدلله  اندوخته¬های مالی خوبی که بر خلاف این حقیر، در استانداری کردستان و صندوق توسعه ملی؟! و بنیاد شهید؟! و بنیاد باران و شاید در بنیادهای دیگر داشته¬اید، برای آرامش روحی و روانیتان، بخشی را به عمران و آبادانی روستایتان رازان در لرستان اختصاص دهید که در آن صورت رستگار دو عالم خواهید شد. در پایان مطلبی از مولا علی ((ع)) در نهج¬البلاغه را برایتان می¬نگارم:

نامه حضرت علی (ع) خطاب به مالک اشتر: من تو را براى اداره كشور مصر مى فرستم كه چونان باغبانِ عاشقِ نهال هاى باغ خود، مردم آن سرزمين را احيا نمايى و شخصيت آنان را در اين گذرگاه معنادار كه دنيا ناميده شده است، به ثمر برسانى، و از بدبختى ها و رذالت هاى اخلاقى و ناگوارى هاى جانكاه نجاتشان بدهى، نه چونان درنده اى خون آشام كه قدرت حكومت مستت كند و زندگى و مرگ مردم را به بازى بگيرى و براى رسيدن به خواسته هاى جاه طلبانه خود حيات مردم را كه شعاعى از اشعه الهى در روى اين كره خاكى است، طعمه اى لذيذ براى خود تلقى نمايى. آن كس كه با تكيه بر قدرت، انسانها را طعمه خود بداند، پيش از آن كه انتقام ماوراى طبيعى بر سرش تاختن بياورد، دير يا زود لقمه اى ناچيز در دهان گرگ هايى مانند خودش خواهد گشت.

توفیقتان مستدام

علی فعله گری

اول آبان 95