پربازدیدترین ها

کد خبر: 225601 ۰۹:۲۴ - ۱۳۹۹/۰۵/۲۶

یک آزاده سرافراز دفاع مقدس:

سختی های دوران اسارت ما را از آرمانهای انقلاب دلسرد نکرد/ ایمان قلبی و اراده محکم رزمندگان سد راه دشمنان نظام

بازی دراز 1404:مرادعلی صیادی راد از پاسداران جانباز و آزادگان سرافراز سرپل ذهاب ایمان قلبی و اراده محکم رزمندگان اسلام را سد محکمی دربرابر ارتش تادندان مسلح رژیم بعث عراق دانست و گفت: سختی و شکنجه های دوران اسارت نتوانست رزمندگان را از آرمانهای انقلاب دلسرد کند.

سختی های دوران اسارت ما را از آرمانهای انقلاب دلسرد نکرد/ ایمان قلبی و اراده محکم رزمندگان سد راه دشمنان نظام

 

مراد علی صیادی راد در گفتگو با ایرنا، با اشاره به حضور خود در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل اظهار داشت: در سال 57 به عنوان رزمنده همراه جوانان دیگر خود جوش به برقراری امنیت در شهر و روستاهای سرپل ذهاب کمک می کردیم و در مرداد ماه سال 58 توفیق پیدا کردم لباس سبز سپاه پاسداران را بر تن کرده و یه عضویت رسمی سپاه پاسداران درسپاه قصرشیرین- سرپل ذهاب درآمدم .

وی افزود: در آن زمان منطقه ما به علت وجود اشرار و افراد کومله و دموکرات که به جریان تجزیه طلبانه تحت عنوان خود مختاری کمک می کردند همیشه نا امن بود.

این رزمنده دوران دفاع مقدس تصریح کرد: فرمانده وقت آذربن که از افسران جوان رژیم ستم شاهی بوده، چون به مخالفت با رژیم مبادرت کرده بود، او را در پادگان قلعه شاهین تبعید و زندانی کرده بودند که در هنگام انقلاب به دست مردم آزاد شد و بعد فرمانده وقت این عملیات انتخاب شد و برای سرکوبی عوامل ضد انقلاب، به دستور او با سرپرستی تعدادی از همرزمان خود به مأموریت می رفتیم.

صیادی راد با اشاره به نقش چپاولگران در منطقه گفت: شهر و منطقه ما به علت نزدیکی به عراق و داشتن مناطق صعب العبور اشرار همیشه در نوار مرزی و مناطق تنگ هوان و تیله کوه – باویسی و تنگ ترشاوه و مناطق دیگر به ترور و غارت و چپاول شهرستان می پرداختند و منطقه را نا امن کرده بودند و بیشتر از برادارن سپاهی تنفر داشتند چون مانع سرسختی جلوی راه آنان بود.

رزمنده دوران دفاع مقدس تصریح کرد: با هجوم ارتش عراق و پیشروی در مرزها، رزمندگان اسلام به مقابله با آنان پرداختند تا مانع از پیشروی نیروهای ارتش عراق به داخل کشور شده و بتوانند از تمامیت ارضی کشور دفاع کنند و در این راستا توانستند با ایمان قلبی و اعتقاد راسخ جلوی دشمن را سد کنند.

وی در ادامه جهت مقابله با نیروهای زرهی دشمن گفت: پس از توقف دشمن تصمیم بر آن شد تا به اجرای پدافند در خطوط مرزی اقدام کنیم، با تثبیت خط،  نیاز بود تا آفند کرده و پاسخ کوبنده‌ای به اقدامات دشمن دهیم. عملیات‌ها یکی پس از دیگری توسط نیروهای سپاه برنامه‌ریزی و اجرایی می‌شد و توفیقاتی نیز نصیب رزمندگان اسلام می‌شد و برای رسیدن به اهداف در نظر گرفته شده امکاناتی را فراخور مأموریت‌های سپاه محیا کردیم.

صیادی راد با اشاره به آغاز جنگ تحمیلی در شهرستان گفت: در سال59 متوجه حضور نیروهای عراق شدیم و آنها پس از استقرار در 31 شهریور ماه حمله همه جانبه ای را به خاک کشور آغاز کردند و ما اولین کسانی بودیم که با آنها درگیر شدیم و با تعداد کمی که داشتیم توانستیم مردانه جلوی پیشروی آنها را بگیریم و در این درگیری تعدادی از افراد هم رزم از جمله شهید عباس حصاری و علی برا سلیمانی و احمد کرمی و دیگر عزیزانی که با من بودند به شهادت رسیدند.

وی افزود: در ادامه این عملیات من با تعدادی از افراد سپاه از جمله آقایان  مالکیان ، عباس حصاری، حشمت جهانگیری و حاج صفر کشتمند و دیگر برادران امنیت نوار مرزی و دیگر مناطق دور و نزدیک را به عهده گرفتیم.

صیادی راد با اشاره به تمام شدن مهمات دراین عملیات گفت: پس از تمام شدن مهمات، به اسارت نیروهای عراقی درآمدیم و فرمانده  و نیروهای عراقی ها به ما نزدیک شدند.

وی ادامه داد و گفت: فرمانده عراقی با رفتار تحقیر آمیزی که با من داشت سعی کرد از جایگاه دیگر نیروها مستقر در عملیات اطلاعات کسب کند و پرسید که بقیه نبروها کجا هستند و من اظهار داشتم که همین تعداد هستیم او گفت  مگر می شود همین چند نفر جلوی پیشروی ما را گرفته باشند و با عصبانیت با من که زخمی هم بودم رفتار کرد و شکنجه ها شروع شد اما من مقاومت کردم و با حفظ اطلاعات و دفاع از میهن اسلامی شکجه ها را تحمل کردم.

وی در ادامه افزود : من و دیگر برادران پس ازبستن چشم و دست و پای ما ، ما را به پادگان سیروان در باقوه بردند و در آن جا دو نفر از عوامل نفوذی خودشان که قبلا ما را شناسایی کرده بودند مرا به آنها نشان داد و آنها شروع به شکنجه کردن من و دیگر برادران کردند و این شکنجه منجر به شکسته شدن جناق سینه و انگشت دستها و دندانهایم شد و چون خبری از بقیه نیروهای ما نگرفتند ما را به زندانی در بغداد انتقال دادند.

صیادی راد با اشاره به گام بعدی برای دفاع از مرزها گفت: در بغداد بعد از 6 ماه شکنجه واسارت، ما را به اردوگاه موصل بردند. اردوگاه موصل بدترین جا برای ما بود چون تعدادی از افراد خودشان وخود فروخته های منافق در آنجا بودند و در اوایل مردم را به همکاری با خود دعوت می کردند و چون ما این همکاری را نمی پذیرفتیم و با آنها همکاری نکردیم ما را شکنجه می کردند.

این رزمنده با اشاره به شهادت سران مملکت ایران گفت: هنگام بمب گذاری عراقی ها در حزب جمهوری که منجر به شهادت هفتاد و دو نفر از سران مملکت از جمله شهید بهشتی- شهید رجائی –رئیس جمهور وقت و شهید باهنر در میان ما شربت پخش می کردند.

رزمنده دوران دفاع مقدس تصریح کرد: ما با حمله به آنها ، شربتها را ریختیم و شکنجه ما شروع شد و مخصوصا هنگامی که عملیات پیروزمندی علیه آنها می شد شکنجه ما هم شروع می شد و اندک جیره غذایی که داشتیم قطع می شد و این شکنجه ها تا آخر اسارت ادامه داشت و اما با توسل و لطف پروردگار عاقبت ما پیروز و سربلند به کشورعزیزمان ایران بازگشتیم./‌خبرگزاری جمهوری اسلامی