پربازدیدترین ها

کد خبر: 225828 ۱۳:۴۰ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۵

مروری بر عاقبت برخی شخصیت‌های مختارنامه/ بر سر قاتلان مختار چه آمد؟/ پسرعموی ابواسحاق منتقم او شد!

حجاج دستور داد تا بدن ابن‌زبیر را مصلوب کردند و بدن او تا هنگامی که عبدالملک به مادر ابن‌زبیر اجازه دفنش را داد در همان‌جا ماند. بدن او در خانه مادربزرگ پدری‌اش، صفیه در مدینه به خاک سپرده‌شد.

مروری بر عاقبت برخی شخصیت‌های مختارنامه/ بر سر قاتلان مختار چه آمد؟/ پسرعموی ابواسحاق منتقم او شد!

سریال مختارنامه بار دیگر در حال پخش شدن از تلویزیون است. با نزدیک شدن به قسمت‌های پایانی این سریال مهم صدا و سیما شاید پرسش‌های بسیاری به ذهن برخی از مخاطبین خطور کرده و آنها را درگیر کرده باشد. مختارنامه تا پایان جنگر زبیریان با مختار و کشته شدنش را به تصویر کشیده است اما بعد از آن چه اتفاقاتی می‌افتد؟ سرانجام دشمنان مختار و برخی از دوستانش چه می‌شود؟ سریال داوود میرباقری در مورد عاقبت برخی از چهره‌ها سکوت کرده است. بد نیست در این گزارش به سرنوشت این افراد اشاره ای داشته باشیم:

مصعب بن زبیر

مصعب بعد از خلافت برادرش در مکه به سوی فلسطین که در کنترل امویان بود حمله برد که موفقیتی بدست نیاورد. سپس به فرمانداری بصره رسید که از سال 686  تا 691 میلادی  به درازا انجامید. او در سال 687 م  با مختار جنگید و بعد از شکست او همه‌ی عراق را به زیر کنترل خود درآورد. عبدالله به دلیل سیاست‌های مصعب، او را از فرمانداری عراق کنار زد ولی پس از مدتی این جایگاه را دوباره به او بخشید. او پس از چهار سال در نبرد "دیرالجثالیق"  به دست نیروهای اموی به فرماندهی عبدالملک مروان شکست خورد و کشته شد. او در هنگام مرگ 44  سال داشت.

عبدالله زبیر

پس از محکم نمودن اقتدار امویان در عراق، عبدالملک یکی از فرماندهانش به نام "حجاج بن یوسف" را برای از میان برداشتن ابن‌زبیر راهی حجاز نمود. حجاج، مکه را برای شش ماه محاصره نمود و آن را به منجنیق بست، تا هنگامی که بیشتر جنگجویان ابن‌زبیر و پسرانش خبیب و حمزه تسلیم شده و تقاضای عفو نمودند. ابن‌زبیر که سرگشته شده‌بود طبق توصیه مادرش به میدان جنگ رفت و سرانجام سال 692 م کشته شد.

حجاج دستور داد تا بدن ابن‌زبیر را مصلوب کردند و بدن او تا هنگامی که عبدالملک به مادر ابن‌زبیر اجازه دفنش را داد در همان‌جا ماند. بدن او در خانه مادربزرگ پدری‌اش، صفیه در مدینه به خاک سپرده‌شد.

جعفر بن زبیر

از عاقبت او گزارش دقیقی نداریم. احتمالا جعفر یا در جنگ "دیرالجثالیق"  در عراق کشته شده و یا در مکه در کنار عبدالله زبیر.

عبیدالله بن حر

هنگامی که مصعب بن زبیر برای جنگ با مختار ثقفی حرکت کرد، عبیدالله به او پیوست و در جنگ با مختار ثقفی در سپاه مصعب بود. اما مصعب از وی ترسید و زندانی‌اش کرد. پس از مدتی عبیدالله با وساطت عده‌ای آزاد شد و به جمع‌آوری سپاه پرداخت و سیصد تن جنگجو گردآورد و پس از تکریت به کوفه حمله کرد و کار را بر مصعب بن زبیر دشوار ساخت. سرانجام عده‌ای از سپاهیانش متفرق شدند و او از بیم اسارت، خود را به رود فرات انداخت و غرق شد.

مهلب

مهلب بعد از جنگ مختار از سپاه مصعب جدا شد و مصعب به جای او ابراهیم بن مالک اشتر را نشاند. بعد از شکست مصعب و نابودی سپاهش، مهلب با بنی امیه بیعت کرد و  والی حجاج بن یوسف در خراسان گردید.  پس از مرگ او، پسرش، یزید بن مهلب که فردی سفاک و خونریز بود والی خراسان شد.

شبث بن ربعی

برخی می‌گویند او توسط ابن حر کشته شد (همانطور که در سریال نشان داده شده است) اما این روایت خیلی محکمی نیست. غالب مورخین معتقدند  شبث پس از غلبه‌ی حجاج بن یوسف بر مصعب بن زبیر، به سمت مروانیان رفت و با آنها صلح کرد و سرانجام به هنگام حکومت حجاج بن یوسف به سال 80  قمری با بیش از 100 سال عمر در کوفه  مُرد.

بن حجاج زبیدی

عمرو بن حجاج، از شرکت کنندگان در فاجعه کربلا و نیز از مخالفان قیام مختار بود و در جنگ عبدالله بن مطیع با مختار، از یاران ابن مطیع بود. در روز شکست شورشیان علیه مختار ناپدید شد. مختار، خانه‌اش را ویران و اموالش را مصادره کرد. درباره سرانجام وی اختلاف وجود دارد. دینوری گفته است که وی راهی بصره شد ولی از ترس سرزنش مردم به سراف رفت. به گفته بلاذری او فرار کرد و در واقصه از تشنگی درگذشت. گفته شده است که وقتی سپاهیان مختار به او رسیدند هنوز رمقی در بدن داشت و آنان سر از تنش جدا کردند. طبری و ابن اثیر گفته‌اند که وی به سمت واقصه و شراف رفت و دیگر خبری از او در دست نیست. 

بن مطیع

در قیام مختار، عبدالله بن مطیع والی کوفه بود و لذا به نمایندگی از آل زبیر در مقابل سپاه مختار ایستاد. در این نبرد، یاران مختار شهر را از دست ابن مطیع درآوردند و در اختیار گرفتند و مختار او را اخراج کرد. او دوباره به مکه بازگشت. در حمله حجاج بن یوسف به مکه ابن مطیع به همراه عبدالله بن زبیر کشته‌شد و سرشان را به شام فرستادند.

ابراهیم مالک اشتر

ابراهیم به کمک مختار نیامد و در موصل ماند. بعد از شکست مختار با مصعب بیعت کرد؛ در همین زمان از طرف عبدالملک مروان نیز به او پیشنهاد دوستی شد اما او نپذیرفت. ابراهیم چهار سال بعد و هنگامی که برای زبیریان می‌جنگید در نبرد دیرالجثالیق، به دست سپاهیان اموی کشته شد و آنان بدنش را سوزاندند.

عبدالله عمر

عبد الله عمر  به دستور حجاج بن یوسف درمراسم حج سال 74 هجری کشته شد. او در هنگام مرگ 86  و به گفته برخی 84  سال داشت. علت این اقدام حجاج را خشم وی از عبدالله دانسته‌اند که او را به نماز خواندن امر کرده بود و در این میان با یکدیگر مشاجره کرده بودند. هنگامی که عبدالله بر اثر ضربه‌ای که به او وارد شده بود، بیمار و در منزل بود، حجاج به ملاقات او رفت و عبدالله در این ملاقات به او گوشزد کرد که می‌داند این سوء قصد از سوی وی بوده است، اما حجاج این را انکار نمود. 

فرزندان مختار

از عاقبت نائله دختر مختار خبری نداریم. از عاقبت ثابت، مادرش ناریه و حتی مادر مختار نیز اخباری به دست ما نرسیده است.

زائده بن قدامه

زائده پس از پیروزی زبیریان و کشته شدن مختار به عبدالملک مروان پیوست و با مصعب بن زبیر به پیکار برخاست و او را به انتقام کشتن مختار در جنگ دیرالجثالیق از پا درآورد. سرانجام حجاج بن یوسف(والی کوفه و عامل عبدالملک) او را به فرماندهی 1000 تن به پیکار با حرب بن شبیب خارجی به رودبار گسیل داشت و آنجا پس از پیکاری سخت در حالی که یارانش بر گردش حلقه زده بودند، کشته شد.

بن حریث

عمرو بن حریث پس از شهادت امام حسین(ع) و یارانش، در خدمت امویان بود. پس از مرگ یزید و در پی قیام توابین از کوفه بیرون رانده شد. پس از کشته شدن مصعب بن زبیر و سلطه عبدالملک بن مروان بر عراق، در کوفه عهده‌­دار امور کوفه در غیاب فرمانداران این شهر گردید. سرانجام عمرو بن حریث در کوفه درگذشت.