پربازدیدترین ها

کد خبر: 125075 ۱۲:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۲

چرا حجاب میگیریم؟

چرا حجاب میگیریم؟
بازی دراز 1404/این سوالی است که ذهن بسیاری از افراد را به خود مشغول داشته که فلسفه حجاب چیست؟ آیا رعایت حجاب امری است که صرفا مختص دین ماست؟ یا چرا در اسلام به آن تاکید شده است؟ ابتدا به ذکر تاریخچه ای از حجاب و پوشش در در طول تاریخ می پردازیم. بنا بر یک تصور غلط حجاب مختص دین اسلام نیست و در طول تاریخ شاهد پوشش در شکل های مختلف در جوامع و ادیان مختلف بوده ایم. حجاب در آئین حضرت ابراهیم(ع) در کتاب تورات می خوانیم "رفقه چشمان خود را بلند کرد و اسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد، از خادم پرسید این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما می آید؟ خادم گفت: آقای من است. پس برقع خود را گرفته، خود را پوشانید" از این بیان روشن میشود که  مسئله حجاب در شریعت حضرت ابراهیم(ع) نیز مطرح بوده است. حجاب در آئین یهود در تورات به صراحت وجوب پوشش سر از نامحرمان، منع لمس و تماس و اختلاط زن و مرد، پرهیز از آرایش و به صدا درآوردن خلخال های پا که موجب عذاب الهی است بیان شده و در صورت عدم رعایت این فرامین مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه زنش را طلاق دهد. در کتاب "حجاب در اسلام" آمده: در یهود و مللی که از آن پیروی می کردند حجاب به مراتب شدیدتر از آنچه اسلام می خواسته وجود داشت و در بین این ملتها وجه و کفین (صورت و کف دستها) هم پوشیده بود. حجاب در مسیحیت: مسیحیت احکام سخت یهود را استمرار بخشید و در برخی موارد آن را تشدید کرد. کلمنت و ترتولیان دو مرجع مسیحیت و دو اسقف بزرگ درباره حجاب عقاید خود را اینگونه بازگو می کنند: زن باید کاملأ در حجاب و پوشیده باشد، مگر آنکه در خانه خود باشد زیرا فقط لباسی که او را می پوشاند می تواند از خیره شدن چشم ها بسوی او مانع گردد و زن نباید صورت خود را عریان ارائه دهد وحتی باید زیبایی طبیعی نیز مخفی گردد. حجاب در آئین زرتشت زنان ایران زمین پوشش کاملی شامل پیراهن بلند و چین دار، شلوار تا مچ پا و چادر و شنل بلند بر روی لباس ها داشتند، زنان اگرچه با آزادی در محیط بیرون از خانه رفت وآمد می کردند و همپای مردان به کا ر می پرداختند ولی این امور با حجاب و پرهیز  شدید از اختلاط های فسادانگیز همراه بوده است. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ولو پدر یا برادرشان باشد ببینند. در نقش هایی که از ایران باستان برجای مانده، هیچ صورتی از زن دیده نمی شود و نامی از ایشان به نظر نمی رسد. حجاب در اسلام: حکم پوشش از احکام ضروری اسلام است و هیچ مسلمانی نمی تواند در آن تردید کند، زیرا در قرآن و روایات به آن تصریح شده است. به همین جهت فقهای شیعه و سنی به اتفاق به وجوب آن فتوی داده اند و این دستور مختص زمان خاص نیست. ضرورت پوشش از منظر قرآن: در آیه 59 سوره احزاب خداوند می فرماید: این کار برای اینکه از(کنیزان و آلودگان) شناخته شوند و در آیه دیگر زنان بهشتی را به مروارید تشبیه می نماید که به سبب ارزشمندی در صدف پیچیده شده است، وبار دیگر می فرماید: زنان بهشتی در سراپرده های خود مستورند. در روایات زن، ریحانه یا گل ظریف معرفی گردیده بنابراین خالق این گل برای حفظ آن از آسیب حوادث، حجاب را واجب نموده است. در حقیقت حرکات و سکنات نیز زبان دارد، گاهی وضع لباس، راه رفتن و سخن گفتن، زن معنادار است و به زبان بی زبانی می گوید: دلت را به من بده، درآرزوی من باش، مرا تعقیب کن و گاهی برعکس، با پوشش و وقارش اعلام می دارد که دست تعرض از این حریم کوتاه است. تا میوه ای پوست بر تن دارد، مدتهای زیادی دوام خواهد داشت ولی اگر پوست میوه ای کنده شود بیش از دقایقی دوام نخواهد داشت و حتی بی احترامی به مهمان است که قبلأ میوه ای را پوست بکنند بعد در مقابل مهمان بگذارند. حجاب همانند پوست میوه ای است که حافظ سلامت و تازگی میوه است و تا زمانی که زنها این حجاب وعفت را دارند، از طراوت و زیبایی و تازگی و سلامت بهره مندند ولی برداشتن حجاب همان و از بین رفتن سلامت و زیبایی هم همان. حجاب در کلام مطهر: حجاب در اسلام از یک مسأله کلی تر و اساسی تری ریشه می گیرد و آن اینست که اسلام می خواهد انواع التذاذهای جنسی، چه بصری چه لمسی و چه نوع دیگر به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاص یابد، اجتماع منحصرأ برای کار و فعالیت باشد. برخلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذتجوئیهای جنسی به هم می آمیزد، اسلام می خواهد این دو محیط را کاملأ از یکدیگر تفکیک کند. علت اختصاص پوشش به زنان در اسلام علت اینست که میل به خونمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شکار است و زن شکارچی، همچنان که از نظر تصاحب جسم وتن، زن شکار است و مرد شکارچی. میل زن به خودآرایی از این نوع حس شکارچیگری  او ناشی می شود. در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباسهای بدن نما و آرایش های تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود می خواهد دلبری کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه خود اسیر سازد. لهذا انحراف تبرج و برهنگی از انحراف های مخصوص زنان است و دستور پوششش هم برای آنها مقرر گردیده است. پوشیده بودن زن در همان حدودی که اسلام تعیین کرده موجب کرامت و احترام بیشتر اوست، زیرا او را از تعرض افراد جلف و فاقد اخلاق مصون نگه می دارد. شرافت زن اقتضا میکند که هنگامی که از خانه بیرون می رود متین و سنگین و باوقار باشد، در طرز رفتار و لباس پوشیدنش هیچ گونه عمدی که باعث تحریک و تهییج شود بکار نبرد، عملأ مرد را بسوی خود دعوت نکند، زباندار لباس نپوشد، زباندار راه نرود و زباندار و معنی دار به سخن خود آهنگ ندهد. مبنای حجاب در اسلام اینست که التذاذات جنسی باید به محیط خانوادگی و به همسر مشروع اختصاص یابد و محیط اجتماع، خالص برای کار و فعالیت باشد.بهمین جهت به زن اجازه نمی دهد که وقتی از خانه بیرون می رود موجبات تحریک مردان را فراهم کند و به مرد هم اجازه نمی دهد که چشم چرانی کند. چنین حجابی نه تنها نیروی کار زن را فلج نمی کند، موجب تقویت نیروی کار اجتماع نیز می باشد. در پایان در غالب چند سطر پاسخگویی  سه ایراد کلی که به حجاب گرفته می شود هستم. از جمله این ایرادات به حجاب اینست که حجاب زن را غیر منطقی و فاقد دلیل و غیر قابل دفاع می دانند. در پاسخی کوتاه از زبان شهید مطهری(ره) باید گفت: حجاب در مفهوم اسلامی آن از جنبه های مختلف روانی و خانوادگی و حتی از جنبه بالارفتن ارزش زن،موضعی منطقی و معقول دارد. برخی می گویند حجاب سلب کننده آزادی زن می باشد که از حقوق طبیعی هر انسان است. از نظر اسلام آزادی انسانها در عین محترم بودن در چارچوب دو امر اساسی باید محدود گردد. مراعات حریم انسانی و مراعات مصلحت دیگران(نه منفعت آنان) در پاسخ به این اشکال ابتدا باید دانست که تعریف ایشان از آزادی چیست که حجاب را محدود کننده آن می دانند. به حتم این تعریف ناظر به اعتقاد مکاتیب غربی است چرا که از آن منظر است که این انتقاد را می نمایند.آنان معتقدند که آزادی محترم است تا بدان جا که برای آزادی دیگران محدودیت ایجاد نکنند یعنی حد آزادی مساوی است با آزادی دیگران. از نظر اسلام، و براساس آن دو امر اساسی ذکر شده فرق بسیاری است بین به اسارت درآوردن زن، با مقید ساختن او در اتخاذ روشی خاص و پسندیده در معاشرت با دیگران به منظر رعایت پاره ای از مصالح اجتماعی. بدین معنا نه تنها وضع این قانون الهی منافی حیثیت انسانی و محدود کننده آزادی زن نمی باشد، بلکه بدین وسیله عرصه را برای حضور اجتماعی و فعالیت مفید و مؤثر او در جامعه مهیا می سازد. در عین حال که به افراد جامعه گوشزد می کند که با در نظر گرفتن بعد انسانی زن با او تعامل نمایند، نه با آنان بعد از زنانگی زن که معطوف به کانون خنواده است. مطلب دیگر اینکه حجاب را سبب رکود فعالیت های زن و عدم حضور او در فرایند کار و تولید و به تبع آن فلج شدن نیروی نیمی از افراد اجتماع می شود. باید پاسخ داد که اسلام با پرورش استعدادها موافق بوده هرگز باعث تضعیف آن نشده است.با توجه به پسخی که بر مطلب قبل دادیم استعمال حجاب به منظور حبس زن در خانه و ممانعت از حضور او در اجتماع به هیچ وجه جایگاهی ندارد.مبنای حجاب در اسلام آن است که التذاذات جنسی در محیط خانوادگی و به همسر مشروع اختصاص یابد و محیط اجتماع با در نظر گرفتن بعد انسانی زن و مرد، به صورت خالص منحصر به کار و فعالیت باشد. download