پربازدیدترین ها

سرویس: ویژه کد خبر: 214925 ۰۹:۵۰ - ۱۳۹۶/۱۲/۰۳

یک فعال مدنی در سرپل ذهاب:

عمق فاجعه و تبعات مخرب آن در شهرستان زلزله زده سرپل ذهاب بالا است/سامان بخشیدن به وضعیت فعلی سالها به طول می انجامد

بازی دراز1404: یک فعال مدنی در سرپل ذهاب گفت: عمق فاجعه و تبعات مخرب در زلزله سرپل ذهاب به حدی بوده و هست که تلاش ها برای سامان بخشیدن به وضعیت فعلی، شاید ماه ها و سال ها به دراز بکشد.

عمق فاجعه و تبعات مخرب آن در شهرستان زلزله زده سرپل ذهاب بالا است/سامان بخشیدن به وضعیت فعلی سالها به طول می انجامد

به گزارش بازی دراز، خبرنگار پایگاه خبری بازی دراز این بار به سراغ یکی از فعالان مدنی شهرستان زلزله زده سرپل ذهاب رفته و در خصوص حادثه دلخراش زلزله و آثار و تبعات آن مصاحبه ای با وی ترتیب داده است.

اول خود را معرفی کنید:

لقمان قنبری فعال مدنی در شهرستان سرپل ذهاب هستم.

1-  با توجه به سپری شدن بیش از دو ماه از حادثه دل خراش زلزله در استان کرمانشاه و به ویژه در شهرستان سرپل ذهاب می خواهیم  ارزیابی کلی از وضعیت کنونی شهرستان سرپل ذهاب را از زبان شما جویا شویم؟

در مقایسه با روزها و هفته های اول به نظر می رسد وضعیت رو به بهبود است. البته این به معنای وضعیت مطلوب نیست. به طور کلی شرایط بحرانی روزهای اول بعد از زلزله، به حداقل رسیده است. ولی همان طور که گفتم تا رسیدن به وضعیت مطلوب و برگرداندن شرایط به حالت عادی نیازمند همت و مساعدت بیشتر مردم و مسئولین هستیم. عمق فاجعه و تبعات مخرب آن به حدی بوده و هست که تلاش ها برای سامان بخشیدن به وضعیت فعلی، شاید ماه ها و سال ها  به دراز بکشد. نباید فراموش کرد این زلزله ظرف چند ثانیه جان بیش از 600 نفر از مردم این شهرستان را گرفته و هزاران نفر را مصدوم و بی خانمان کرد. اما من با توجه به گزارش های میدانی که داشتم این قضیه برایم روشن تر شد که مردم در چنبره ی تبعات روانی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی این زلزله افتاده اند. در یک ارزیابی کلی باید گفت ما در حال ورود به فار جدیدی از تبعات مخرب زلزله در بین مردم هستیم. از آتش سوزی های مکرر گرفته تا خودکشی های ناشی از فشار روانی و خودسوزی ها.  بنابراین ما باید متناسب با وضعیت جدید پیش آمده، از خدمات رسانی های هفته های اول بعد از زلزله کمی فاصله بگیریم و وقت و انرژی خود را مصروف مسائل و معضلات جدید بکنیم. در روزها و هفته های اول بعد از زلزله بحث امداد و نجات، تامین سرپناه اولیه و موقت، رفع مایحتاج اولیه چون مواد غذایی و آب، خدمات اولیه به مصدومین، البته هر چند با تاخیر، در دستور کار قرار گرفته بود. ولی در روزهای آتی با نوع خاصی از مشکلات که چه بسا اگر به آن بی توجه باشیم عواقبش از خود زلزله بیشتر است، مواجهه خواهیم شد. برای مثال امروز وقتی وضعیت سلامتی مردم را از یک پزشک عفونی جویا شدم در پاسخ گفتند خیلی از مردم  مبتلا به بیماری های عفونی شده اند به ویژه کودکان، و پیش بینی کردند که در روزهای آتی در صورت کم توجهی شاهد سرایت و شیوع بسیاری دیگر از بیماری ها در میان مردم باشیم. با این حال اگر جانب انصاف را رعایت کنیم باید از حضور بیشمار اکیپ های پزشکی که بعضا به شکل خودجوش به منطقه آمده اند تشکر کرد. ولی نگرانی مردم مربوط به این است که در چند هفته آینده کار این خیرین دلسوز مردمی که هر کدام عهده دار وظایف خاص خود هستند، به اتمام برسد. در اینجا است که دولت باید جای خالی انها را در ماه های آینده پر کند حال اینکه دولت توان و ظرفیت پر کردن این خلاء را دارد یا نه در جای خود قابل بحث است.

2- آیا شما کم و کیف توزیع کالاها و خدمات در میان مردم را رضایت بخش می دانید؟ مردم در این باره چه قضاوتی دارند؟

 در روزهای اول توزیع اقلام کمکی تاحدود زیادی بی تناسب و بی نظم و خارج از قاعده بود. نارضایتی مردم از این نوع توزیع کردن ها به حدی زیاد بود که در برخی از موارد منجر به ضدوخوردهای بین مردم نیازمند و زلزله زده با توزیع کنندگان می شد. در برخی موارد دیگر عدم نظارت فرمانداری بر توزیع، به ویژه در مورد چادرها و کانکس ها را شاهد بودم. همچنین شاهد شکل گیری پدیده ی ناپسند انبارکردن چادرها توسط برخی از افراد سود جو بودیم. برخی از متولیان توزیع کالاها وابستگی جناحی و سیاسی داشتند و فرصت را غنیمت شمرده و با توزیع دست و دلبازانه و منفعت طلبانه کمک های مردمی، از آن به نفع و تقویت مواضع سیاسی خود استفاده می کردند غافل از اینکه این مسئله خود بدبینی و بی اعتمادی زیادی را در بین مردم نسبت به برخی مسئولین ایجاد خواهد کرد و در نهایت به تضعیف سرمایه اجتماعی منتهی می شود. عده ای دیگر از مردم توزیع کالا و خدمات در بین مردم را بی انصافانه و  ناعادلانه می دانند که بعضاً کرامت و شرافت آنها را خدشته دار کرده است. شیوه توزیع کالا و امکانات  به شکلی فله¬ای و فراوان  و بی تناسب که بعضاً حیف و میل هم  شد،  در کوتاه مدت  شاید  مردم را راضی نگه  دارد  ولی خطر انجا پدیدار می شود که به محض قطع و اتمام این کمک ها، شما با توقعات فزاینده¬ای از طرف مردم مواجهه خواهید شد که محتمل است دولت بعدا نتواند آنها را برآورده و تامین کند در این وضعیت فضا برای ناآرامی های اجتماعی و اقتصادی مهیا می شود.

 

3- در جواب به سوال اول اشاره ای ضمنی به تبعات روانی و اجتماعی و فرهنگی زلزله داشتید اگر ممکنه در این باره  بیشتر توضیح دهید؟

همان طور که اشاره شد از مشاهدات میدانی و ارتباط مستقیم من با چند خانواده، یک مسئله مرا شگفت زده کرد و آن افزایش تنش های روانی در میان خانوادها و جامعه بود. به عبارتی بی خانمانگی ناشی از زلزله به بی خانمانگی ذهنی و فکری مردم منجر شده است. شما آشفتگی و سردرگمی و حالات نگرانی را در زبان بدن آنها می توانید تشخص و مشاهده بکنید. وقتی با چند نفر صحبت کردم از بلاتکلیفی خود و خانواده خود صحبت کردند. نباید فراموش کرد که در چند مورد ما خودکشی داشتیم. در این زمینه یک روانشناس از تبعات روانی زلزله روی آینده ذهنی کودکان هشدار داد. البته باید گفت یکی از دلیل تشدید وضعیت روانی در میان مردم داغ شدن بازار شایعه در رسانه و منابع خبری غیر موثق است. در بحث تبعات فرهنگی و اجتماعی امکان شکل گیری فرهنگ گدامنشی، بدبینی و اعتمادی فزاینده در میان مردم و مسئولین هستیم. زندگی چادر نشینی و  بد قواره و نامنظم و کانکسیزه شده محتملا فساد اخلاقی و اجتماعی و بزهکاری را افرایش خواهد داد و دولت باید آنها را در نظر بگیرد از منظر سیاسی وابسته شدن فزاینده و بعضا فریبنده مردم به این کمک¬ها موجب رشد و ریشه دوانیدن افکار و گرایش های پوپولیستی می شود و طبقه متوسط را به شدت تضعیف می کند اگر اجازه بدین به بحث زلزله و تضعیف طبقه متوسط در اینده در قالب بحثی جداگانه بپردازیم.

 

4-  به نظر می رسد شما در یک جا از نوشته قبلی خودتون به آتش سوزی¬های مکرر در چادرها اشاره کردید اگر ممکنه از آتش سوزی¬های اخیر و دلیل آن بیشتر بگید؟

بله من در آن نوشته اشاره کردم که انگار زلزله و آتش سوزی بلای جان مردم سرپل ذهاب شده است. در واقع استقرار خودجوش و بعضاً بی قاعده و دلبخواهانه کانکس ها و چادرها از طرف خود مردم، نشان از ضعف مدیریتی و خلاء مسئولیت پذیری مسئولین ذی ربط دارد. این بی نظمی در مدیریت شهری از طرف مسئولین، اختصاص به امروز ندارد بلکه در روزهای اول هم این بی نظمی باعث تعجب همه شد. خلاصه اینکه این بی نظمی بیرونی در مدیریت شهر نشان از بی نظمی و آشفتگی فکری برخی از دستگاهای اجرایی دارد. هر سازمان باید داری برنامه، اهداف، منابع و سناریوهای محتمل برای مقابله با بحران باشد.  وقتی نظم و مسئولیت نباشد هر فرد برای خود دلبخواهانه چادر برپا می کند و موجب بی سروسامانی در شهر می شود. هر کس چادر خود را  کنار دیوار یا زیر چراغ برق  و یا در حاشیه ی رودخانه ها و یا در جاهای خطرناکی نظیر میادین شهر و  بلوارها شهر برپا می کند. در راستا بحث آتش سوزی ناشی از اتصال برق در روزهای گذشته من به مسئولین و خیرین دلسوز پیشنهاد کردم از این به بعد به هر خانواده بجای آب معدنی یک کپسول آتش نشانی و جعبه کمک¬های اولیه بدهند تا در مواقع اضطراری نظیر آتش سوزی اخیر،  شهروندان خود به شکلی خود جوش تا قبل از رسیدن نیروهای اتش نشانی و یا امداد از آن استفاده کنند(البته اگر خوب هم آموزش ببینند) و از  این  طریق از حجم خسارت بکاهند.

 

5-  آقای قنبری شما عملکرد مجموعه فرمانداری را در روزهای اول چگونه دیدید؟

از دید عده‌ی کثیری از شهروندان سرپل ذهاب، فرماندار این شهر در سازماندهی و نظارت به نهادها و سازمان‌های تابعه‌ی خود به خوبی عمل نکردند. واقعیت آن است که در روزهای اول بعد از زلزله چند جلسه فوری و فوتی در فرمانداری تحت عنوان جلسه مدیریت بحران تشکیل شد ولی عملا با سپری شدن هفته¬ها بعد از این جلسه، ما تغییر و تحول زیادی در مدیریت شهرستان نداشتیم این در حالی بود که شخص خود استاندار به جد مسئولین را ملزم به سرعت بخشی و دقت عمل برای حل مشکلات مردم کردند. مشکل این نبود که مسئولین و مدیران  نخواهند و یا نتوانند کاری انجام بدهند بلکه مشکل در فقدان برنامه عملیاتی، هدفمند، منسجم و عدم هماهنگی در بین مسئولین و نهادهای اجرایی بود. برای نمونه در شب‌های اول تا شب سوم و حتی چهارم  بعد از زلزله و در آن هوای سرد و سوزنده،  مردم از چادر مسافرتی خود استفاده کردند و فقط عده‌ای بسیار کمی از نعمت چادر هلال احمر برخوردار بودند. نمونه دیگری از درماندگی فرمانداری مربوط بحث ترافیک شهری بود که خود این مسئله به یک بحران تبدیل شد و موجب هدر رفتن زمان و انرژی مسئولین شد. در قضیه‌ی عملیات امداد و نجات وضعیتی پیش امده بود که انگار نیروهای امداد و نجات غافلگیر شده بودند و به نوعی در شک به سر می بردند. البته قبل از ورود دیر هنگام نیروی‌های هلال‌احمر و امداد، این خود مردم بودند که عملیات امداد و نجات را بر عهده گرفتند و بعد از آن‌ بود که ارتش و سپاه وارد عملیات گسترده تری شدند. همچنین توزیع فله‌ای کمک‌های دولتی و مردمی در روزهای اول نشانه دیگری از ضعف عملکرد  فرمانداری بود. در بحث آواربرداری هم باید گفت هنوز شاهد حجم زیادی از آوارها در سطح خیابان‌ها و کوچه‌های شهر هستیم. مشکل مدیریتی دیگر مربوط به دپو شدن برخی از کمک های مردمی در هفته های اول بود چون متولی خاصی برای توزیع آن وجود نداشت. همچنین بیان آمار غیر دقیق از کشته‌ها و مجروحین مزید بر بی اعتمادی مردم نسبت به مسئولین شده بود.  غیبت صغرای فرماندار در روزهای اول همه را مبهوت کرده بود ولی به نظر می رسد در چند روز گذشته فرمانداری اقدامات مثبت¬تر و هماهنگ شده تر و هدف مندتری را طرح ریزی و پیگری می کند.

 

6- در مورد کانکس ها و چگونگی توزیع آن و همچنین منبع تامین اعتبارت ساخت این کانکس ها بگوید؟

به نقل از فرماندار سرپل ذهاب تعداد کل واحدهای مسکونی آسیب دیده در این شهر 27 هزار مورد است که 12 هزار مورد آن بر اساس ارزیابی‌ها 100 درصدی تخریبی هستند و ساکنان آن نیازمند کانکس هستند. در بیشتر موارد هزینه ساخت کانکس ها را خیرین دلسوز تامین می کردند و سپاه پاسدارن نیز مناطق روستای را پوشش می داد. نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد بحث کیفیت کانکس ها است که به دلیل سرعت در ساخت و عدم نظارت بر ساخت آنها متاسفانه در مواردی کیفیت فدای سرعت شده و عمر انها به یک سال هم شاید نرسد.

 

7-  شما در یکی دیگر از نوشته¬ها اشاره داشتید که کنشگران مدنی ضمن کمک رسانی به مردم نباید از رسالت اصلی خود غافل شوند. منظور شما از رسالت اصلی چه  نوع رسالتی است؟

 ضمن تشکر از برخی از فعالان مدنی بخاطر کمک¬رسانی به مردم در حالی که خود  گرفتار زلزله شده بودند این نکته را باید یادآور کنم که نقدی کلی بر کنش¬گران مدنی محلی و فعالان رسانه¬ای وارد است و آن اینکه  این روزها  بجای  انجام وظایف  اصلی خود یعنی نقد قدرت و انجام روشنگری و بازتاب امر واقع،  بعضاً مبتلا به اختلال کارکردی شده اند. این روزها برخی از این کنشکران بیشتر به توزیع تن ماهی مشغول هستند این در حالی است که رسالت اصلی آنها باید آگاهی بخشی و تلطیف کردن فضای حاکم بر اذهان عمومی باشد که اتفاقاً این کار خود کمکی بزرگ در حق مردم است. اگر دقت کنید ما در این مدت کمترین توجه ای به وضعیت زنان بی سرپرست، بچه¬های بی سرپرست که پدر و مادر خود را از دست داده اند، سالمندان، الوده شدن  محیط زیست داشته¬ایم.  انتظار این بود که این کنش گران در بخش مربوطه به اطلاع رسانی و ارائه کمک های لازمه به این اقشار می پرداختند. به عبارتی این کنش گران و فعالان مردم نهاد، بهتر بود عهده¬دار این وظایف می شدند نه اینکه خود را به توزیع پتو و آب معدنی مشغول کنند. نا گفته نماند که کنشگران مدنی شهرهای همجوار نظیر استان کردستان با استفاده از رسانه-ها نوین و شبکه¬ها جدید اجتماعی در بحث  اطلاع رسانی کمک شایانی به  وضعیت زلزله زدگان کردند. 

 

8-  یکی از دغدغه¬های مردم زلزله¬زده مربوط به حفظ حریم و حوزه خصوص آنها است در این مورد نظر شما چیست؟ 

در این مورد باید خلاصه  اشاره کنم که در طی این دو ماه که از زلزله می گذرد آنچه به نظر من در مورد آن کم توجهی شده است بحث حوزه خصوصی شهروندان سرپل ذهاب است. انتشار عکس ها و کلیپ هایی از حوزه خصوصی شهروندان در کانالها و شبکه های اجتماعی به بهانه دادن کانکس و یا سایر نیازمندی ها عمل پسندهای نمی باشد. در برخی از موارد شهروندان مجبور می شوند مدارک پزشکی و بیماری های خاصی که شاید اخلاقاً درست نباشد آن را ابراز کنند، از طریق فضای مجازی برای خیرین و یا واسطه های آنها می فرستند. البته مسبب این وضعیت پیش امده ضعف در عملکرد دولت است.

 

9- شما چه پیشنهادی برای غلبه بر پیامدهای احتمالی زلزله دارید؟

اساساً مردم به دو چیز برای بهتر زیستن نیاز دارند که لزوما  به زندگی در وضعیت و شرایط زلزله هم بر نمی گردد؛ یکی تربیت اخلاقی - فکری و دیگری آموزش فنی - تکنیکی  به ترتیب برای حفاظت از ذهن و جسم خود در برابر مشکلات. اما مسئله این است که نیاز به این دو در شرایط فعلی مناطق زلزله زده بیشتر حس می شود. اگر این دو انجام نگیرد محتملاً  تا سال آینده آمار کشته‌ ها و زخمی‌ها و درگیریها و بزهکاری‌ها  به علت شرایط خاص زندگی  پسا زلزله یا  زیست چادری و کانکسیزه شدن زندگی مردم  بالا برود. اگر به مردم آموزش خوب زیستن و  چگونه زیستن در مواقع بحرانی و چگونگی دفاع از جان و جسم خود را در شرایط سخت یاد ندهیم، که البته بایستی سال ها پیش به مردم آموزش داده می شد که خیلی هم  غفلت شده،  شاید امروز شاهد خسارات پایین تری در بحث سلامت جسم و روح مردم بودیم.

با تشکر از شما و به درود.