به گزارش بازی دراز، روز بیست و یکم آبان سال ۱۳۹۶ ساعت ۲۱:۴۸ در حالی که همه ی مردم در خانه هایشان شاد وخندان دور هم جمع بودند ناگهان زمین لرزه ای با قدرت۷/۳ ریشتر شهر و دیارمان را برای چند لحظه لرزاند،همه جا ویران شد،کوچه،خیابان،جاده،بیمارستان و همه جا. تاریک بود.از هر خانه ای صدای فریاد و کمک خواهی بلند شد،چند روز بعد همه ی مردم در چادر ها مستقر شدند و با شرایط خیلی سخت با کمترین امکانات اولیه به زندگی ادامه می دادند،سه ماه از آن فاجعه ی خوفناک می گذرد و شرایط به همین ترتیب ادامه دارد و خانواده های داغدار با عکس های عزیزانشان شب را به صبح می رسانند.
روز ها گذشت و بحث زلزله و سرپلذهاب در رسانه ها کمرنگ تر شد.
بعد از زلزله نوبت به سانچی رسید ،نفتکش ایرانی که سی نفر از آن ها ایرانی بودند،دریایی با این همه عظمت و بزرگی نتوانست آتش شعله ور سانچی را خاموش کند.سی نفری که فقط پیکر سه نفر از آن ها پیدا شد،یک نفر از آن ها که فقط بیست سال داشت،یا زوجی که سه ماه از ازدواجشان گذشته بود،سانچی هم فراموش شد و خبری از پیکر ها نیست.
چند روزی از سانچی نگذشته بود که کشور عزیزمان با سقوط هواپیمایی آسمان داغدار شد و ۶۶ نفر از هم وطنانمان را از دست دادیم،که هشت نفر از آن ها کرمانشاهی بودند و نخبه ی جوان کرمانشاهی که سخنران همایش یاسوج بود.
ده نفر پزشک و دانشجویی پزشکی که در هواپیما بودند و همه پرپر شدند و به آسمان پرواز کردند،سید طاها و ایلیا که با مادرشان در هواپیما بودندو پدرشان دکتر دانشی در یاسوج منتظر آن ها بود ،اما ایلیای کودک به جشن تولدش نرسید و تولدش را با مادرش و برادرش در بهشت گرفت و پدرش که برای همیشه منتظر رسیدنشان است.باز هم پیکر های که زیر برف خفته اند و هنوز پیدا نشده اند.