پربازدیدترین ها

کد خبر: 228220 ۱۰:۳۴ - ۱۴۰۰/۰۴/۳۰

ابراهیم رئیسی، این چهره معروف سیاسی را منجی کشور می دانست

اکبر هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود نوشته است:آقای رییسی که سخنران قبل از نمازجمعه بود، به طور خصوصی‌ گفت، ما در بررسی در امور کشور، به این نتیجه رسیده‌ایم که غیر از شما، کسی نمی‌تواند کشور را از این بحران نجات دهد.

ابراهیم رئیسی، این چهره معروف سیاسی را منجی کشور می دانست

«در جستجوی مصلحت»، عنوان  کتاب خاطرات روزنوشت اکبر هاشمی رفسنجانی از وقایع جنجالی سال ۱۳۷۷ است.

در بخشی از خاطرات آیت الله هاشمی از وقایع جنجالی سال ۱۳۷۷ در بیستم آذر(قتل های زنجیره ای) نوشته است: پیش از ظهر، برای خطبه‌ها مطالعه‌ کردم. نمازجمعه را اقامه نمودم. بعضی از اعضای ستاد نمازجمعه، به تُندی از برخورد و اظهارات رییس‌جمهور در دانشگاه شریف، انتقاد و بدگویی می‌کردند. آقای [ابراهیم] رییسی، رییس بازرسی‌کل‌ کشور که سخنران قبل از نمازجمعه بود، به طور خصوصی‌ گفت، ما در بررسی در امور کشور، به این نتیجه رسیده‌ایم که غیر از شما، کسی نمی‌تواند کشور را از این بحران نجات دهد. گفتم، نیروی جوان‌تر و پُرانرژی‌تری لازم است. در خطبه‌ها، از نزاع‌ها و برخوردهای حذفی انتقادکردم و بر ضرورت امنیت و حفظ آرامش تأکیدکردم.

در اکثر نمازجمعه‌های امروز، از برنامه دانشگاه شریف و گروه ۱۳ نفره آمریکایی و گران شدن بنزین، انتقاد شده و اینها فشار زیادی بر دولت وارد می‌کند. در نمازجمعه هم شعارهایی بعد از نماز، در این خصوص داده شده. طوماری امضا می‌کردند که از مجلس می‌خواستند، وزیر امورخارجه را استیضاح کنند و علیه روزنامه‌های سلام و ایران و همشهری، شعار می‌دادند.

درگزارش‌های جهانی، نزدیک‌شدن استیضاح رییس‌جمهور آمریکا به اتهام دروغ و فساد اخلاقی و سوءاستفاده از قدرت و تلاش برای جلوگیری از اجرای قانون، مسأله مهمی است. جمهوری‌خواهان، تهاجم دارند و دمکرات‌ها هم منتقدند.

در رسانه‌های غربی، تهاجم وسیعی علیه ایران و محافظه‌کاران ایران و شخص رهبری، در مورد حوادثی که روزهای اخیر، برای چند روشنفکر پیش آمده، در جریان است و صحبت از تشکیل دادگاه بین‌المللی می‌کنند. قیمت نفت هم رو به کاهش است. عفت ساعت نُه شب، برای سفر عُمره، به سوی عربستان پروازکرد.

ابراهیم رئیسی، این چهره معروف سیاسی را منجی کشور می دانست

در بخشی از خطبه دوم آمده است: «الان موقع این نیست که ما احساس راحتی بکنیم و به جان هم بیفتیم و همدیگر را این شکلی که ما داریم می‌بینیم، بدنام کنیم و دعوا درست کنیم و زیر پای همدیگر را خالی کنیم. پیروزی خودمان را در شکست رقبای ادعایی ببینیم؛ مگر ما چه رقابتی با هم داریم؟ مگر همه ما با خدا پیمان نبستیم که با جان و مال و هستی خود، در راه اسلام فداکاری کنیم و همه چیز خودمان را بدهیم، برای اینکه انقلاب بماند و پیروز شود و این کشور ساخته بشود؟ این بحث‌های بچه‌گانه چیست که برای شکستن همدیگر مطرح می‌کنید؟ جنبه‌های مثبت این حضور سیاسی را خیلی قبول دارم و فکر می‌کنم که برای یک ملت زنده، اینها لازم است. باید در صحنه باشیم، باید سیاسی و هوشیار باشیم، باید به مسایل مردم علاقه‌مند باشیم. باید در مشارکت عموم سهیم باشیم. اینها جزو چیزهایی است‌که اگر نباشد، ما زنده نیستیم، اما بحث این است که کینه‌توزانه و حذفی و همدیگر را بدنام‌کردن و حرف‌های این‌جوری زدن و کارهای این‌جوری کردن، مناسب نیست.

در این شرایط،آرامش و امنیت برای ما، از نان شب لازم‌تر است. من یک ذره تردید ندارم که هدف استعمارگران غربی، آمریکا و بعضی از کشورهای اروپایی، این است که نگذارند، ایران به‌صورت یک کشور آباد، ساخته شده، مستقل و مسلمان و انقلابی باشد. آنها این را نمی‌خواهند. آنها مایل نیستند، نظام اسلامی در اینجا حاکم باشد. این را مزاحم خودشان می‌دانند. با هر تعبیری که کار بکنند، همه لفظ است و آنها همه شیوه‌های برخوردشان است. آنها می‌خواهند که ما نتوانیم کشورمان را بسازیم، این کشور فقیر و عقب‌افتاده باشد، حالا با هر اسمی که می‌خواهد باشد، بگویید عدالت، بگویید آزادی، بگویید دعوا، هر چه را که می‌خواهید بگویید. می‌خواهند این کشور به همان شکلی باشد که سی سال پیش بوده است.

می‌خواهند ما مسلمان نباشیم. می‌خواهند ما با قرآن با اینها مقابله نکنیم. قرآن کتاب ما نباشد، هدف‌شان این است. ما هم باید کاری بکنیم که اینها انجام بشود. همه اینها هدف انقلاب بوده است. ما باید دنبال اینها باشیم. دشمن را بشناسیم و اهدافش را بشناسیم و خودمان را بشناسیم. امکانات خودمان را بشناسیم و راهی که واقعاً با خون دل و خون پیشتازان انقلاب و شهدای عالی‌مقام در بیست سال مبارزه خونینی که ما با رژیم پهلوی داشتیم و بعد از بیست سال مشکلاتی که بعد از انقلاب تحمل کردیم و به اینجا رسیدیم، راه خودمان را با این حرف‌های واهی فراموش نکنیم و این را باید ادامه بدهیم.

این حرف‌هایی را که اینها مطرح می‌کنند، ریاکاری و دروغ است و این ارزش‌هایی را که الان اینها روی آنها تکیه می‌کنند، ارزش‌های بدی نیست. اما اینها دروغ می‌گویند. بحث بر سر این است که چه کسی بگوید. مسأله مهم این است که ما او را بشناسیم و یک کسی که از چنگال او، دارد خون می‌چکد، نمی‌تواند به ما دست محبت بدهد و دست ما را بفشارد. می‌دانیم دروغ می‎گوید.»

رجوع‌کنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، خطبه‌های جمعه ۱۳۷۷»، دفتر نشر معارف انقلاب، ۱۳۹۹.