بازی دراز 1404/این بخشی از مهمترین اظهارات حسن روحانی در کنفرانس مطبوعاتیاش است که با شعار تدبیر و امید وارد کارزار انتخابات شد. با این حال، پس از شروع کار دولت، تعداد عزل و نصبها رو به فزونی نهاد تا اینکه برخی از منتقدان اعلام کردند که این امر بر خلاف اظهارات پیشین رئیس جمهور است و گویی که دولت جدید با داس آمده تا همه را درو کند.
یکی از کسانی که دراین خصوص انتقاد کرد محمدرضا باهنر نایب رئیس مجلس شورای اسلامی بود که با بيان اين که اگر اين دولت اصلش بر تغيير باشد اين جاي نگراني است در واکنش به تغيير استانداران، اظهار کرده بود :«آيا هيچ کدام از 30 نفر استانداران دولت احمدي نژاد به درد نمي خوردند؟ حداقل 5 يا 6 نفر از آن استاندارها را مي شد نگه داشت.
گاهی یک عزل ویا نصب مبهم ، همه موفقیتهای یک دولت خدمتگزار را زیر سئوال برده و فضا را برای سمپاشی بدخواهان فراهم کرده و افکار عمومی را دچار یک ابهام بزرگ می کند . تغییرات مدیریتی یکی از لوازم بهبود روند اداره امور به شمار می آید،مشروط بر این که با نگاهی درست و منطقی و از طریق مبادی مرتبط صورت گیرد چرا که در غیر این صورت نمی توان آن را صد در صد در مسیر مثبت ارزیابی کرد. چه بسا عزل و نصب هایی که چون با نگاه سیاسی و با اثرگذاری افراد ذی نفوذ صورت گرفته نه تنها کمکی به بهبود امور نکرده، حتی پس رفت هایی را نیز موجب شده و نارضایتی های بسیاری را در جامعه ایجاد کرده است. لذا در عزل ونصب ها اگر می خواهیم تغییر فرد موجب تغییر وضعیت شود بایستی فردی جایگزین نفر قبلی شود که از همه لحاظ برتر بوده ودارای استراتژیک کاری برای پیشبرد اهداف تعیین شده باشد. فردی که منتصب می شود باید امنیت شغلی داشته باشد واز او حمایت شود نه اینکه با کوچکترین بهانه ای به علت سیاسی کاری یا رابطه بازی عزل او انجام گیرد .
در علم مدیریت جهانی و برای همه سطوح سازمانی و اجتماعی اعم از تخصصی و عمومی یک اصل ثابت برای رویکرد و عدم رویکرد به افراد وجود دارد که از آن به عنوان meritocrasi و یا همان شایسته سالاری یاد می شود و معیار موفقیت و کارآمدی و مشروعیت هر سیستمی را نیز در رعایت همین اصل بنیادین می دانند.
شایسته سالاری فرمول روشنی دارد که در سه محور تبیین می گردد:
1-آگاهی و دانش کافی تخصصی
2-تجربه و مهارت لازم انجام کار
3-لیاقت و صلاحیت همه جانبه فردی
اما چند سوال :
چگونه است که استاندار جدید دریک استان، تمام نیروهای منتصب به استاندار قبلی را عزل وافراد دیگری را نصب میکند آیا این عمل به معنی این است که تمامی آن افراد بدون درنظر گرفتن محورهای شایسته سالاری نصب شده اند ؟وآیا استاندار بعد از ایشان که نیروهای گماشته از سوی ایشان را عزل میکند بازهم بر همین اعتقاد است ؟اگر این گونه است پس چرا امروز آنها را نصب میکنند!؟آیا واقعا حتی یک نفر از مدیران یا مسولان گذشته به درد نمی خوردند!؟
آیا ملاک سنجش در محورهای شایسته سالاری شخصی می باشد که به نظر استاندار قبلی فردی حایز این شرایط است وبه نظر استاندار جدید همان فرد فاقد آن شرایط می شود!؟
چرا درعزل افراد از پستهای مهم استان کارنامه ی کاری آنها مورد ارزیابی قرار نمی گیرد وصرف تغییر دولت وغیر همسو بودن ایشان، بدون درنظر گرفتن توانایی های مسولیتی افراد، بهانه ای کافی در کنار زدن آنها است؟
اگر مدیری خوب کار می کند و برابر دستور العمل وزارتخانه انجام وظیفه می نماید چرا باید به بهانه جناح بازی وسیاسی و... برکنار شود ومردم از خدمت صادقانه ی او محروم شوند؟
امنیت شغلی دراین موضوع کجاست و فردی که امروز به عنوان مدیر یا مسول اداره ای انتخاب میشود باعلم به اینکه بدون در نظر گرفتن کارنامه کاریش ،عزل میگرددچگونه وبا چه امیدی تلاش مضاعف انجام دهد؟وآیا مدیر یا مسولی که هر لحظه منتظرشنیدن خبر عزل خود می باشد می تواند بدون داشتن دغدغه فکری وروحی بیشترین راندمان کاری خودرا داشته باشد؟ آیا تضمینی برای عدم پیدایش فساد اقتصادی دراین روند وجود دارد؟
تا چه اندازه عزل های صورت گرفته ، با حساب وکتاب واقعی بوده و نیز تا چه حد تحت تاثیر القائات منفی بدخواهان و منفعت طلبان قرار داشته اند؟
انتصابات تاچه حد تابع اصول رشد منطقی بوده و چقدر از نسبت های فامیلی، محلی، جناحی و سفارشی متاثر بوده اند؟
آیا تاکنون یکبار واقعا منصفانه و بیطرفانه قبل و پس از عزل و نصب ، افراد مورد ارزیابی قرار گرفته اند؟
آیا هدف از عزل ونصب ها همیشه تغییر وضعیت زندگی مردم بوده یا برای تسهیل انتخاب شدن در فرایند انتخابات بوده است!؟
اما گذشته ازتمام این مطالب و بدون کنکاش برای یافتن مقصر تمام عزل ونصب های استان (ونصب هایی که بدون درنظر گرفتن قواعد رشد منطقی جامعه صورت می گیرد )، نمی توان از زمان گرانبهایی که برای این کار به هدر می رود گذشت. مسولین با وجود بیکاری وتورم و عمق محرومیت مردم استان وسایر مشکلات موجود ، که نیاز به یک حرکت انقلابی و جهادی از سوی تمام مسولین دارد ، توان فکری وجسمانی خودرا صرف تغییر مدیران میکنند. زمانی که می تواند صرف تفکر برای چگونگی پیشرفت استان گردد، زمانی که می تواند برای تعیین سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی ، سلامت ، اشتغالزایی و... دراستان مورد استفاده قرار گیرد و زمانی که می تواند صرف خدمت رسانی به مردم وجامعه، خصوصا محرومان ومستضعفان آن گردد و ... ! اما باید اینگونه وبرای جابجا کردن افرادی که گاها شاید جزء بهترین مدیران هم باشند صرفا بخاطر عدم وجود تفکری خاص درآنها وتحت فشار بودن از سوی برخی از احزاب وجناح های سیاسی، به بطالت بگذرد ودر آینده باید حسرت این فرصتهای بدست آمده برای خدمت به خلق خدارا خورد که رضایت خداوند در رضای خلق است . لذا مدیران کشوری واستانی باید به دورازسیاسی کاری ، میزان خدمت به مردم ونوکری آنها را ملاک سنجش افراد برای عزل ونصب مدیران قرار داده ودر انتصابات نگاه جناحی وسیاسی بودن اشخاص را در اولویت آخر قرار دهند.
در پایان با ابراز عدم مخالفت با عزل مدیران ناتوان ومنتصب شده با رابطه بازی درگذشته، امیدوارم که مدیران ارشد استان ضمن حفظ روند عزل و نصب های منطقی و الزامی که در ذات مدیریت پویا و پاسخگو نهفته است سهم بیشتری از تلاش خودرا در جهت پیشرفت استان و خدمت رسانی به مردم ورفع مشکلات آنها به کار گیرند.