بازی دراز 1404/در هر جامعه ای که ما همواره با دو طبقه از مردمان روبه رو هستیم. افرادی که حکومت می کنند وکسانی که برآنان حکومت می شود.
آنچه که باعث تفاوت در نظام های سیاسی وتفکیک آنها به نظام های مردم سالار واقتدار گرا می شود نحوه ارتباط این دو با یکدیگر وسهم مناسب مردم در تصمیم گیری های اساسی و سازوکارهای قانونمند اجرای آن وپایبندی نخبگان سیاسی به قواعد گردش قدرت است. این فلسفه حکمرانی خوب در جهان معاصراست. بیابیم قدری به آدم ها وبه اصطلاح امروزی آن به شهروندان از بالا به پایین نگاه نکنیم. باور من این است که در متن جامعه ما افراد شایسته تر،با تدبیرتر، با اراده تر وتواناتربسیارند که هنوزفرصت برابر برای آن ها فراهم نشده است. سوال نویسنده این است آیا از خود تاکنون سوال کرده اید که در جامعه هشتاد میلیونی کشورمان با سرمایه های انسانی بسیار فراوان تعداد کسانی که از بین شهروندان شناخته شده وناشناخته افرادی که می توانند موفق باشند چه نسبتی از جمعیت را تشکیل می دهند؟ نسبت یک به یک میلیون نفر ایرانی یا یک به صد هزار یابه ده هزار یاهزار ویا حتی کمتر از آن. شما کدام را باور دارید؟ من با توجه به شاخص هایی مانند فرهنگ وتمدن، ایدئولژی ومکتب، هوش وسرمایه های انسانی، مسئولیت پذیری وهمبستگی اجتماعی، تجربه های بزرگ تاریخی، جغرافیا وسرزمین، منابع وثروت های خدادادی، بلند پروازی ها وآرزوهای دیرینه وآرمان شهر گرایی ایرانیان، نسبت یک به ده هزار نفر راحق ملت بزرگ ایران می دانم به شرط آن که شهروندان ایرانی با بلند پروازی ها وداشتن خواسته ها ورویاهای ملی در زندگی دنیایی آشتی کنند وباتحقق کامل اهداف والای انقلاب اسلامی ازفرصت های برابر در نظام های آموزشی، اجتماعی، اداری وسیاسی برخوردار باشند. این نسبت بسیار در دسترس وسهل الوصل است. این جامعه زیبا ومتعالی که از هر ده هزارنفر، یک نفرآن فارغ از قومیت، جغرافیا، آشنایی های متعارف سببی ونسبی، گروه بندی های سیاسی، وابستگی به کانون های قدرت وثروت وحمایت های خارجی وسایرعوامل می تواند به تنهایی واجد شرایط ملی ودارای ویژگی های مورد نیاز حتی یک رئیس جمهور باشد با برنامه ریزی های دقیق وهمه جانبه در عمل امکان پذیراست. اما درحال حاضربا وضعیت مطلوب فاطله داریم.میدان برای جوانان فراهم است ومی توانند خودی نشان دهند وبا برنامه وطرح ایده هایی نو شایستگی خود را به اثبات برسانند. هرچند برخی مواقع احساس می شود امتیازات گاهی اوقات این گونه بنظرمی رسد که اکتسابی نبوده وموروثی هستند...... وهنوز هم پیدا می شوند افرادی که بدون رنج وزحمت وکسب شرایط لازم و احراز ویژگی های مورد نیاز برای قرار گرفتن در موقعیت های مناسب وفقط با استفاده از امتیازات آشنایی و وابستگی به این وآن رجل سیاسی خود نیز مرد سیاست می شوند وره صر ساله را یک شبه طی می کنند وگوی سبفت را از دیگران می ربایند. اصلا بعضی از اینها صاحب امتیاز و موقعیت بدنیا آمده اند. شاید علت آن این است که ما ریاضی را خوب بلد نیستیم. بجای آنکه در روابط مان هم افزایی داشته باشیم واز خاصیت مخرج مشترک بیشتر استفاده کنیم نیروی های جامعه را بیشتر تقسیم وتجربه می کنیم. دایره دوستان را تنگ ودایره دشمنان رابسیارباز تعریف می کنیم. اصولا به این جمله مطرود در دنیای فرامدرن امروز که هرکه با مانیست،برماست! خیلی از ما که در عرصه سیاست فعال هستیم در لایه های پنهان افکارمان باور داریم وآن رابطور مستقیم یا غیر مستقیم، عمدا یا سهوا، برنامه ریزی شده ویا اتفاقی با رفتارمان ترویج می کنیم. این درحالی است که در نگاه دینی وحتی با رویکرد های انسان مدارانه باید دایره دوستان را درجامعه فراخ تر از دایره دشمنان فرض کرد وآن را دربرنامه ریزی های ملی جستجو نمود. متاسفانه این رابطه معکوس شده ودشمنان باعث گردیده که در همه شئون اجتماعی، اداری وسیاسی مملکت ما اثر سوء بگذارد.نباید در رقابت ها وفعالیت های خرد وکلان جامعه دیگران را دشمن فرض کرد من قویا معتقدم مسئله خودی وغیرت .... در عرصه داخلی وحتی بعضا خارجی نیاز به بازنگری داشته ودر این عرصه مهم از فرهنگ سیاسی کشور که با میراث مشترک ملت ها وفرهنگ ناب ایرانی- اسلامی فاصله دارد سهم سازنده سیاسیون وبویژه نقش الگوساز اصحاب رسانه برای بازسازی آن تعیین کننده وبی بدیل است. (صیاد حسینی)