هر ساله این مناسبت با هر کم و کیفی در کشورمان پاس داشته می شود و با برپایی آیین ها، اظهار نظرهای تکراری مسوولین، سیل ارسال پیامک ها و تماس های تلفنی، دست کم 24 ساعت یک خبرنگار را دل خوش می کند ولی چه سود که مانند خسوف یا کسوف که هر چند سال فرصتی برای دیدن ماه و خورشید پدید می آید، تنها در این روز است که مشکلات جماعت روزنامه نگار کمی به صدر اخبار رسانه ها می آید و با فروکش کردن این تب، دیگر کسی به فکر آنان نیست.
از بیمه نصف و نیمه خبرنگاران تا رتبه بندی آنها و خلاصه وعده هایی برای اعطای وام های 30 و 40 میلیونی خرید و ساخت مسکن همیشه در ادبیات دولتمردان وجود داشته و دارد ولی هنوز عمده مشکل اهالی رسانه در کشورمان را ˈنداشته های معیشتیˈ تشکیل می دهد.
برخی از دوستان روزنامه نگار مشکلاتی را در گزارشی که یکی از همکاران خبرگزاری ها تولید کرده بود، بیان کرده اند و درست هم به آنها اشاره شده است.
دغدغه های معیشتی، عدم تمایز بین خبرنگار و آگهی بگیر، رتبه بندی نشدن خبرنگاران و.. از مواردی بود که به درستی به آنها اشاره شده است و بنده هم لازم می دانم که بر این موارد مطرح شده صحه بگذارم ولی ریشه ای ترین ضعف و کاستی با وجود نگارنده، عدم تجهیز اغلب ما خبرنگاران به دانش روز و فاصله گیری از ماهیت روزنامه نگاری حرفه ای و واقعی است.
در یک اجتماع انسانی می توان هزاران شغل و صنف با شرافت یافت که عده ای از آدم ها در آن مشغول به کارند روزنامه نگاری و عرصه رسانه ها یکی از این مشاغل و حرف است اما اگر چند شغل ساده و غیرتخصصی را استثنا بدانیم، روزنامه نگاری را می توان یکی از بی چفت و بندترین عرصه های حرفه ای و شغلی در کشورمان توصیف کرد که به راحتی هر کسی با هر میزان دانش و با هر انگیزه ای می تواند به آن ورود پیدا کند و داعیه دار شود که نمونه بارز آن را می توان در موارد متعدد ببینیم.
با آغاز عصر سایبرنتیک و پیدایش رسانه های مجازی، این روند اینک شتاب بیشتری به خود گرفته است و میلیون ها وبلاگ در کشورمان وجود دارند که در بسیاری از آنها لگوی ˈروزنامه نگارˈ آذین بند آنها شده است شاید این کار برای پیشبرد اموری باشد مانند شرکت در فلان انتخابات یا کسب وجهه به منظوری خاص ولی با قاطعیت می توان گفت که نه هر خبرنگاری روزنامه نگار است و هر کسی هم نمی تواند یک شبه خبرنگار شود آدابی دارد و ابزاری و تا این آداب و ابزار را در نیابیم، دم زدن و لاف آمدن گزافه گویی است.
روزنامه های زرد و برخی افراد خبرنگار نما این روزها آفت جان روزنامه نگاری مسوولیت گرای اجتماعی و پرسشگر و تحقیقی شده اند و چه بسیارند روزنامه نگارانی که با شب نخوابی ها و تلاش مجدانه یک سوژه را در راستای منافع کشور و جامعه پی می گیرند آنگاه که به نتیجه رسید، یا مورد مواخذه و قهر فلان مسئول واقع می شود یا به دلیل سستی در اجرای قانون حقوق مولفین و نویسندگان (کپی رایت) حاصل زحمتشان از سوی زردها به تاراج می رود و آنانند که خسران می بینند و دیگرانی که شاد می شوند و با مال دزدی ˈپزˈ می دهند.
به نظر نیاز است که روزنامه نگار و خبرنگار از سوی مراجع آکادمیک بازتعریف شود و حتی در قانون مطبوعات کشور هم مکانیسم هایی برای ممانعت از انبوه سازی افرادی که لیبل روزنامه نگاری دارند و داعیه دار می شوند، بندها یا تبصره هایی گنجاند، آموزش ها هم باید ترقی بخش و موثر باشند نه فرمالیته و چند ساعته آن هم با دعوت از چند استاد پروازی!
از ما جماعت روزنامه نگار دیگر گوشی برای شنیدن کلیشه ها و اینکه ما چشم و گوش جامعه ایم و کارمان عبادت است و پل ارتباطی افکار عمومی با حاکمیت هستیم، نداریم زیرا خودمان به نیکی می دانیم که کارمان چه اهمیتی دارد و در چه جایگاهی واقع شده ایم، ما نیاز داریم که دستانی قوی و اراده ای راسخ از سوی مسوولان یکبار برای همیشه مشکلات روزنامه نگاران و خبرنگاران را حل کند یا دست کم ساز و کاری برای رفع مشکلات ایجاد کند نه اینکه با حرف و عبارت های گزیده و جذاب، رسانه ای ها را دل خوش کنند و از فردای 18مرداد آنچه که به یادشان نمی افتد، خبرنگار و روزش است.
آخرین مطالب
- ■اختصاص ۵۲ میلیارد تومان برای آسفالت راههای روستایی بخش دشت ذهاب
- ■تأکید معاون سیاسی فرمانداری سرپلذهاب بر همکاری همهجانبه در مبارزه با مواد مخدر
- ■بازدید فرماندار سرپلذهاب از پروژه آسفالت روستای برخ و باران
- ■تلاش کارگران برای بهسازی کوچهها و خیابانهای سرپل ذهاب
- ■انتخاب رئیس جدید جبهه تحولخواهان انقلابی
- ■بررسی علت انفجار دانشگاه تهران توسط نهادهای تخصصی مرتبط
- ■قانون ۸ ساله هوای پاک هیچ بودجهای ندارد
- ■اسرار زامبی شدن اقتصاد اسرائیل
- ■اصلاحات؛ طیف همیشه طلبکار
- ■دستیار ترامپ: نفت ونزوئلا متعلق به آمریکاست
پربازدیدترین ها
- ■جانبازان ۷۰ درصد در سرپلذهاب تجلیل شدند
- ■از قهرمانان ووشو دانشجویان کشور، محمدحسین عظیمیراد و محمدرسول عسکری، استقبال شد
- ■راهاندازی بازارچه مرزی تیلهکو در اولویت
- ■آغاز توزیع شیر رایگان در مدارس سرپلذهاب به روایت تصویر
- ■جمعآوری دکههای غیرمجاز و ساماندهی معابر در سرپلذهاب
- ■بازدید میدانی بخشدار دشتذهاب از محل شکستگی خط انتقال آب روستای تپه دارابخان
- ■نشست تخصصی نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی با روحانیون سرپل ذهاب برگزار شد.
- ■راهکار آقای معاون وزیر برای رفع مشکلات نهاده دامی
- ■نشست تخصصی نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی با روحانیون سرپلذهاب برگزار شد
- ■گروسی: بازرسیها در ایران محدود است
- ■علت گرانی برنج در جنوب تهران پیدا شد
- ■حداقل در میان خودتان یکی را قبول داشته باشید
- ■استقبال باشکوه از قهرمانان ووشو دانشجویان کشور در سرپلذهاب
- ■جلسه بررسی و رفع مشکل صدور سند املاک شهرک مشاغل به ریاست دادستان سرپلذهاب
- ■ضعف زیرساختها حلقه مفقوده گردشگری کرمانشاه
- ■جایزه جهانی امام خمینی با حضور رئیسجمهور برگزار میشود
- ■فارس من| نفسهای دخترم فدای دود سیاه تهران شد
- ■افراطیگری نتانیاهو صهیونیسم بینالملل را ذلیل کرد
- ■نشست صمیمی با مددجویان بهزیستی در راستای حل مشکلات مددجویان در سرپلذهاب برگزار شد
- ■نقشه راه رهبر انقلاب برای مداحان
روزنامه نگارانی که روز ندارند!
شهادت شهید ˈمحمود صارمیˈ خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی در مزار شریف افغانستان نقطه عطفی در تاریخ روزنامه نگاری ایران شد و بالاخره متولیان امر به این فکر افتادند که می شود از 365 روز سال، یک روز هم به فکر جماعت قلم بدست و خبرنگار بود.
هر ساله این مناسبت با هر کم و کیفی در کشورمان پاس داشته می شود و با برپایی آیین ها، اظهار نظرهای تکراری مسوولین، سیل ارسال پیامک ها و تماس های تلفنی، دست کم 24 ساعت یک خبرنگار را دل خوش می کند ولی چه سود که مانند خسوف یا کسوف که هر چند سال فرصتی برای دیدن ماه و خورشید پدید می آید، تنها در این روز است که مشکلات جماعت روزنامه نگار کمی به صدر اخبار رسانه ها می آید و با فروکش کردن این تب، دیگر کسی به فکر آنان نیست.
از بیمه نصف و نیمه خبرنگاران تا رتبه بندی آنها و خلاصه وعده هایی برای اعطای وام های 30 و 40 میلیونی خرید و ساخت مسکن همیشه در ادبیات دولتمردان وجود داشته و دارد ولی هنوز عمده مشکل اهالی رسانه در کشورمان را ˈنداشته های معیشتیˈ تشکیل می دهد.
برخی از دوستان روزنامه نگار مشکلاتی را در گزارشی که یکی از همکاران خبرگزاری ها تولید کرده بود، بیان کرده اند و درست هم به آنها اشاره شده است.
دغدغه های معیشتی، عدم تمایز بین خبرنگار و آگهی بگیر، رتبه بندی نشدن خبرنگاران و.. از مواردی بود که به درستی به آنها اشاره شده است و بنده هم لازم می دانم که بر این موارد مطرح شده صحه بگذارم ولی ریشه ای ترین ضعف و کاستی با وجود نگارنده، عدم تجهیز اغلب ما خبرنگاران به دانش روز و فاصله گیری از ماهیت روزنامه نگاری حرفه ای و واقعی است.
در یک اجتماع انسانی می توان هزاران شغل و صنف با شرافت یافت که عده ای از آدم ها در آن مشغول به کارند روزنامه نگاری و عرصه رسانه ها یکی از این مشاغل و حرف است اما اگر چند شغل ساده و غیرتخصصی را استثنا بدانیم، روزنامه نگاری را می توان یکی از بی چفت و بندترین عرصه های حرفه ای و شغلی در کشورمان توصیف کرد که به راحتی هر کسی با هر میزان دانش و با هر انگیزه ای می تواند به آن ورود پیدا کند و داعیه دار شود که نمونه بارز آن را می توان در موارد متعدد ببینیم.
با آغاز عصر سایبرنتیک و پیدایش رسانه های مجازی، این روند اینک شتاب بیشتری به خود گرفته است و میلیون ها وبلاگ در کشورمان وجود دارند که در بسیاری از آنها لگوی ˈروزنامه نگارˈ آذین بند آنها شده است شاید این کار برای پیشبرد اموری باشد مانند شرکت در فلان انتخابات یا کسب وجهه به منظوری خاص ولی با قاطعیت می توان گفت که نه هر خبرنگاری روزنامه نگار است و هر کسی هم نمی تواند یک شبه خبرنگار شود آدابی دارد و ابزاری و تا این آداب و ابزار را در نیابیم، دم زدن و لاف آمدن گزافه گویی است.
روزنامه های زرد و برخی افراد خبرنگار نما این روزها آفت جان روزنامه نگاری مسوولیت گرای اجتماعی و پرسشگر و تحقیقی شده اند و چه بسیارند روزنامه نگارانی که با شب نخوابی ها و تلاش مجدانه یک سوژه را در راستای منافع کشور و جامعه پی می گیرند آنگاه که به نتیجه رسید، یا مورد مواخذه و قهر فلان مسئول واقع می شود یا به دلیل سستی در اجرای قانون حقوق مولفین و نویسندگان (کپی رایت) حاصل زحمتشان از سوی زردها به تاراج می رود و آنانند که خسران می بینند و دیگرانی که شاد می شوند و با مال دزدی ˈپزˈ می دهند.
به نظر نیاز است که روزنامه نگار و خبرنگار از سوی مراجع آکادمیک بازتعریف شود و حتی در قانون مطبوعات کشور هم مکانیسم هایی برای ممانعت از انبوه سازی افرادی که لیبل روزنامه نگاری دارند و داعیه دار می شوند، بندها یا تبصره هایی گنجاند، آموزش ها هم باید ترقی بخش و موثر باشند نه فرمالیته و چند ساعته آن هم با دعوت از چند استاد پروازی!
از ما جماعت روزنامه نگار دیگر گوشی برای شنیدن کلیشه ها و اینکه ما چشم و گوش جامعه ایم و کارمان عبادت است و پل ارتباطی افکار عمومی با حاکمیت هستیم، نداریم زیرا خودمان به نیکی می دانیم که کارمان چه اهمیتی دارد و در چه جایگاهی واقع شده ایم، ما نیاز داریم که دستانی قوی و اراده ای راسخ از سوی مسوولان یکبار برای همیشه مشکلات روزنامه نگاران و خبرنگاران را حل کند یا دست کم ساز و کاری برای رفع مشکلات ایجاد کند نه اینکه با حرف و عبارت های گزیده و جذاب، رسانه ای ها را دل خوش کنند و از فردای 18مرداد آنچه که به یادشان نمی افتد، خبرنگار و روزش است.
هر ساله این مناسبت با هر کم و کیفی در کشورمان پاس داشته می شود و با برپایی آیین ها، اظهار نظرهای تکراری مسوولین، سیل ارسال پیامک ها و تماس های تلفنی، دست کم 24 ساعت یک خبرنگار را دل خوش می کند ولی چه سود که مانند خسوف یا کسوف که هر چند سال فرصتی برای دیدن ماه و خورشید پدید می آید، تنها در این روز است که مشکلات جماعت روزنامه نگار کمی به صدر اخبار رسانه ها می آید و با فروکش کردن این تب، دیگر کسی به فکر آنان نیست.
از بیمه نصف و نیمه خبرنگاران تا رتبه بندی آنها و خلاصه وعده هایی برای اعطای وام های 30 و 40 میلیونی خرید و ساخت مسکن همیشه در ادبیات دولتمردان وجود داشته و دارد ولی هنوز عمده مشکل اهالی رسانه در کشورمان را ˈنداشته های معیشتیˈ تشکیل می دهد.
برخی از دوستان روزنامه نگار مشکلاتی را در گزارشی که یکی از همکاران خبرگزاری ها تولید کرده بود، بیان کرده اند و درست هم به آنها اشاره شده است.
دغدغه های معیشتی، عدم تمایز بین خبرنگار و آگهی بگیر، رتبه بندی نشدن خبرنگاران و.. از مواردی بود که به درستی به آنها اشاره شده است و بنده هم لازم می دانم که بر این موارد مطرح شده صحه بگذارم ولی ریشه ای ترین ضعف و کاستی با وجود نگارنده، عدم تجهیز اغلب ما خبرنگاران به دانش روز و فاصله گیری از ماهیت روزنامه نگاری حرفه ای و واقعی است.
در یک اجتماع انسانی می توان هزاران شغل و صنف با شرافت یافت که عده ای از آدم ها در آن مشغول به کارند روزنامه نگاری و عرصه رسانه ها یکی از این مشاغل و حرف است اما اگر چند شغل ساده و غیرتخصصی را استثنا بدانیم، روزنامه نگاری را می توان یکی از بی چفت و بندترین عرصه های حرفه ای و شغلی در کشورمان توصیف کرد که به راحتی هر کسی با هر میزان دانش و با هر انگیزه ای می تواند به آن ورود پیدا کند و داعیه دار شود که نمونه بارز آن را می توان در موارد متعدد ببینیم.
با آغاز عصر سایبرنتیک و پیدایش رسانه های مجازی، این روند اینک شتاب بیشتری به خود گرفته است و میلیون ها وبلاگ در کشورمان وجود دارند که در بسیاری از آنها لگوی ˈروزنامه نگارˈ آذین بند آنها شده است شاید این کار برای پیشبرد اموری باشد مانند شرکت در فلان انتخابات یا کسب وجهه به منظوری خاص ولی با قاطعیت می توان گفت که نه هر خبرنگاری روزنامه نگار است و هر کسی هم نمی تواند یک شبه خبرنگار شود آدابی دارد و ابزاری و تا این آداب و ابزار را در نیابیم، دم زدن و لاف آمدن گزافه گویی است.
روزنامه های زرد و برخی افراد خبرنگار نما این روزها آفت جان روزنامه نگاری مسوولیت گرای اجتماعی و پرسشگر و تحقیقی شده اند و چه بسیارند روزنامه نگارانی که با شب نخوابی ها و تلاش مجدانه یک سوژه را در راستای منافع کشور و جامعه پی می گیرند آنگاه که به نتیجه رسید، یا مورد مواخذه و قهر فلان مسئول واقع می شود یا به دلیل سستی در اجرای قانون حقوق مولفین و نویسندگان (کپی رایت) حاصل زحمتشان از سوی زردها به تاراج می رود و آنانند که خسران می بینند و دیگرانی که شاد می شوند و با مال دزدی ˈپزˈ می دهند.
به نظر نیاز است که روزنامه نگار و خبرنگار از سوی مراجع آکادمیک بازتعریف شود و حتی در قانون مطبوعات کشور هم مکانیسم هایی برای ممانعت از انبوه سازی افرادی که لیبل روزنامه نگاری دارند و داعیه دار می شوند، بندها یا تبصره هایی گنجاند، آموزش ها هم باید ترقی بخش و موثر باشند نه فرمالیته و چند ساعته آن هم با دعوت از چند استاد پروازی!
از ما جماعت روزنامه نگار دیگر گوشی برای شنیدن کلیشه ها و اینکه ما چشم و گوش جامعه ایم و کارمان عبادت است و پل ارتباطی افکار عمومی با حاکمیت هستیم، نداریم زیرا خودمان به نیکی می دانیم که کارمان چه اهمیتی دارد و در چه جایگاهی واقع شده ایم، ما نیاز داریم که دستانی قوی و اراده ای راسخ از سوی مسوولان یکبار برای همیشه مشکلات روزنامه نگاران و خبرنگاران را حل کند یا دست کم ساز و کاری برای رفع مشکلات ایجاد کند نه اینکه با حرف و عبارت های گزیده و جذاب، رسانه ای ها را دل خوش کنند و از فردای 18مرداد آنچه که به یادشان نمی افتد، خبرنگار و روزش است.