پربازدیدترین ها

سرویس: ویژه کد خبر: 112859 ۰۹:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱

یادواره شهید غلامعلی باپیرزاده درسرپل ذهاب+زندگی نامه

یادواره شهید غلامعلی باپیرزاده درسرپل ذهاب+زندگی نامه
بازی دراز 1404/یادواره شهید غلامعلی باپیرزاده باحضور جمعی از خانواده های شهدا ،ایثارگران وبسیجیان در محل کانون بسیج جوانان شهرستان سرپل ذهاب برگزار گردید. دراین مراسم فریدون شکری مسئول نظارت وتأیید صلاحیت سپاه ناحیه سرپل ذهاب ضمن تبریک به مناسبت فرارسیدن ولات امام حسین (ع) وولادت حضرت ابوالفضل (ع) و روز پاسدار وجانباز گفت: شهدای ما با گذشتن از خود می خواستند پرچم اسلام را برای همیشه در جهان برافراشته نگه دارند وامروز ما باید با زنده نگه داشتن یاد وخاطره شهدا برای همیشه این پرچم را برافراشته نگه داریم . Picture 189 وی در ادامه افزود: دشمنان ما امروزواهمه از گسترش اسلام و فرهنگ اسلامی دارند و برای همین با ایجاد ناامنی در کشورهای منطقه سعی در تضعیف اسلام دارند ، امابه حمدالله مسلمانان امروز آگاه هستند و می دانند توطئه های دشمنان فقط در جهت دست یابی به منافع خودشان می باشد وبس. Picture 178 شکری در ادامه از اهمیت برگزاری یادواره های شهدا به مناسبت های مختلف اشاره کرد و افزود: شهدای ولا مقام ما بخصوص شهدای مناطق مرزی وشهرستان سرپل ذهاب که بازی دراز سرافراز پیشانی درخشان آن است رشادت های بیشماری را آفریدند که سخن گفتن درباره آن  بسیار لذت بخش وبرای نسل امروز ما عبرت آموز است .برگزاری این یادواره ها برای شهدای شهرستان فرصتی مناسب است تا بیشتر با این شیرمردان دلیر آشنا شویم و ادامه دهند راه آنان باشیم. فرازی از زندگینامه شهید والامقام باپیرزاده/ Picture 169 شهید غلامعلی باپیرزاده ، در دومین روز تیر ماه در یک خانواده  روستایی ومذهبی در سال ۱۳۲۷ چشم به جهان گشود.در همان آغاز کودکی حس هم نوع دوستی و شهامت در وجود ایشان نمایان بود و دارای یک اخلاق حسنه بود و به بزرگتر از خود احترام و یژه ایی می گذاشت. از سال ۱۳۴۹ به مدت دوسال در ژاندارمری سابق در استان ماندران مشغول خدمت مقدس سربازی شد، و در زمان شروع حرکات انقلابی شرکت در راهپیمایی ها را وظیفه شرعی خود دانست و برادران خود را به این کار نیز ترغیب می کرد و حضوری پر رنگ و فعال داشت. بعد از شروع جنگ تحمیلی به ندای امام لبیک گفت و در همان آغازین روزهای تشکیل نهاد بسیج مردمی به عضویت آن در آمد و در اکثر جبهه های غرب و جنوب کشور شرکت می کرد. در طول مدت ایامی که در جبهه بود چندین بار مجروح شد ، و بلافاصله بعد از بهبودی باز در جبهه حاضر می شد و بودن در خانه را برای خود ننگ می پنداشت . برادر شهید از خاطره ی اولین بار جراحتش گفت : شهید در اولین مجروحیت در ناحیه دست و ران در بیمارستان بستری بود که آیت الله بهشتی به ملاقات ایشان می رود ، و به نشانه ی یادگاری در آن زمان یک اسکناس بیست تومانی را به او هدیه می دهد و پشت اسکناس را نیز امضاء ی کند. شهید بعد از مدتها این اسکناس را به برادرش نشان می دهد. سرانجام در عملیات کربلای ۴ در تاریخ دهم دی ماه سال شصت و پنج  پیکر مطهر شهید به همراه هفت تن از همرزم هایش در آب غرق می شود که بعد از ۱۳ روز جستجو سرانجام پیکر مقدس آنها در آب پیدا شد،  اما دیگر پیکر هیچ کدام از آنها قابل شناسایی نبود و تنها چیزی که باعث شد پیکر ایشان از سایرین تشخیص داده شود همان یلدگاری شهید بهشتی بود که در جیب ایشان سالم مانده بود. سرانجام بعد از ۲۵ روز پیکر مطهر ایشان را به خانواده تحویل می دهند و در مزار شهدای روستای امامیه به خاک سپرده می شود.