پربازدیدترین ها

سرویس: سیاسی کد خبر: 13715 ۱۰:۵۴ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۴

روز بُهت بعد ثبت نام/نامه علیه پدرسالار/ همه درگیر جلیلی

روز گذشته فضای سیاسی انتخابات در بهت و حیرت بود. سیاسیون و رسانه ها هنوز از شوک روز ثبت نام خارج نشده بودند و گمانه زنی ها بیش از دور میز جلسات داخلی ستادها، قدرت عرض اندام در رسانه ها نداشت. هاشمی آمد و آرایش انتخابات تغییر کرد.
جلیلی آمد و آرایش حضور اصولگرایان بهم ریخت. مشائی آمد و دوقطبی هاشمی-اصولگراها را تهدید کرد. مستقل ها در سکوتند. اصلاح طلبها در خیال خروج آبرومندانه. زاکانی و لنکرانی مترصد کناره گیری عزت مدارانه. هاشمی نگران تخریب ها و ریزش آرا. قالیباف دغدغه تقسیم رأی با جلیلی. حدادعادل ناامیدتر از گذشته. ولایتی دیگر حمایت جامعتین را ندارد. سنتی ها در دوراهی اصولگرائی و هاشمی و همه منتظر شورای نگهبان. صبحانه امروز به روز بهت بعد از ثبت نام ها مرتبط است. اولین نامه ضدهاشمی روز گذشته نامه ای با ۱۵۰ امضا از سوی نمایندگان مجلس منتشر شد که در آن نسبت به آخرین مواضع هاشمی انتقادهائی صورت گرفته بود. آیت الله هاشمی در یکی از دیدارهای مردمی خود گفته بود سر جنگ با اسرائیل نداریم و درباره ولایت فقها نیز سخنانی گفته بود که مورد اعتراض مجلسیان قرار گرفت. نقد نمایندگان مجلس در این نامه و گلایه از سخنان هاشمی حق آنها و البته بجا و منطقی است. سر جنگ نداشتن با اسرائیل با سخنان گذشته خود هاشمی نیز انطباق ندارد. با این حال ادبیات تند نامه نیز قابل نقد است. احساسی کردن صحنه انتخابات به نفع هیچکس نیست. این نگرانی البته درباره اظهارات هاشمی و رفتار طرفداران وی نیز مطرح است. مجلسیان که در ابتدای نامه تلاش کردند با استدلال و انصاف سخنان هاشمی را نقد کنند، گوئی در انتها دیگر تاب نیاوردند آنجا که نوشتند:" تحت تاثیر چند انسان متملق اطراف خود قرار نگیرید و سعی کنید به حب الله ولایت دست یابید و نه بر صورت ولایت چنگ اندازید." شاید هاشمی رئیس جمهور شود. به فکر آن روزها نیز باید بود. هاشمی به صورت ولایت چنگ نمی زند! همه درگیر جلیلی اند این روزها ذهن اصولگراها بیش از آنکه درگیر آمدن هاشمی باشد، در پیچ و خم نحوه تعامل با جلیلی است. بالاخره چه کسی مقابل هاشمی قرار می گیرد. قالیباف یا مشائی یا جلیلی؟ حسب اخبار و قوانین شورای نگهبان، مشائی ردصلاحیت می شود. بین قالیباف و جلیلی یک نفر باید مقابل هاشمی قرار بگیرد. البته این مدل آرمانی برخی اصولگرایان است. معتقدند هردو باید با هاشمی رقابت کنند. البته با تقسیم کار و روزهای آخر است که تعیین می کند کدام یک گزینه نهائی رقابت با هاشمی است. اما آنچه انطباق بیشتری با اخبار آشکار و پنهان صحنه رقابت دارد همان صبحانه دیروز الف است. با یک انتخابات سه قطبی مواجیهم. هاشمی-جلیلی-قالیباف. آمدن جلیلی آرایش اصولگرایان را تغییر داده و تکلیف برخی را روشن کرده است. روز گذشته لنکرانی اعلام کرد که رقابت درون گفتمانی با کسی ندارند. این حرف البته خلاف گفته های قبلی بود. پیش از این بارها بر رقابت با جلیلی تاکید کرده بودند. البته لنکرانی این را هم گفت که از ظرفیت جلیلی استفاده می کند. یعنی شاید هم بماند. اما روز گذشته یکی از شاخه های موثر پایداری ساز جدائی زد و رسماً در بیانیه ای اعلام کرد که از جلیلی حمایت می کنند. این احساس تکلیف ممکن است برخی سران پایداری را آزرده کند اما این همان است که آیت الله مصباح از بدنه پایداری خواسته بود. آیت الله مصباح در همایش پایدرای تاکید کرد که اگر به اصلح دیگری جز لنکرانی رسیدید خلاف شرع است که به تکلیف عمل نکنید. ایام به وفق مراد پایداری نیست. از سوی دیگر روز گذشته حدادعادل در مقابل پرسش رایج این روزها قرار گرفت که "نسبت شما با جلیلی چیست؟" حدادعادل پیش از این در پاسخ به این پرسش که آیا ائتلاف حاضر است فرد جدیدی را بپذیرد گفته بود: ۶۰ درصد رای برای ائتلاف ۳ گانه است و هر کس رای بالا داشته باشد حاضریم در جمع خودمان بپذیریم. این رجز خانی در پاسخ به باهنر بود که از ائتلاف ۳ گانه خواسته بود به ائتلاف ۵ گانه بپیوندد. اما حدادعادل این بار در اولین روز پس از ثبت نام جلیلی می گوید: راي بالاي جليلي واقعيتي است که ما سه نفر نمي‌توانيم آن را ناديده بگيريم. ولایتی نیز که این روزها از حمایت جامعتین به دلیل آمدن هاشمی ناامید است روز گذشته تاکید کرد که اگر جمع بندی جامعتین بر جلیلی باشد حاضریم به نفع وی تبلغ هم بکنیم. به این ترتیب اصولگرایان بیشتر درگیر جلیلی اند. هرچند خود جلیلی فعلا در "سکوت انتخاباتی" است. البته برخی معتقدند جلیلی آن طور که پیش بینی می شود نیز توان پرش معنادار در نظر سنجی ها را ندارد. جلیلی فعلاً مدیون سابقه خوش در ذهن هسته ای مردم است. شاید روزی که شروع به حرف زدن کند دیگر بر برج عاج نباشد. باید منتظر بود. پدرسالار تعیین تکلیف می کند یک سوال در برخی تحلیل ها مطرح است که منطقی به نظر می رسد. چرا جبهه اصلاحات وسازندگی بعد از این همه سال، گزینه ای جز هاشمی و خاتمی ندارد؟ چرا فرد جدیدی برای معرفی به پایگاه اجتماعی شان در انبان ندارند؟ اگر هاشمی نیامده بود کدام یک از گزینه ها می توانست رای داشته باشد؟ عارف؟ کواکبیان؟ شریعتمداری؟ مهرعلیزاده؟ روحانی یا جهانگیری؟ شاید یکی از دلائل آن را باید در رفتار پدرسالارانه هاشمی در بدنه جریان اصلاحات و کارگزاران دید. هاشمی با اینکه برای حضور در انتخابات از قبل برنامه داشت و خیلی ها این حضور را پیش بینی می کردند اما بسیاری از اطرافیان خود را به صحنه فرستاد تا با جدیت فعالیت کنند. حتی فرزندان هاشمی با انگیزه و هیجان ستاد زدند و اتاق فکر تشکیل دادند و هزینه ها کردند. و حالا همه باید به نفع آیت الله کنار روند. آن هم نه به شکل ائتلاف یا هر عنوان دیگری. نمونه این رفتار را باید در جلسه دیروز شریعتمداری با هاشمی دید. روز گذشته شریعتمداری برای نحوه کنار رفتن خود از صحنه انتخابات با هاشمی جلسه گذاشت. آنچه از جلسه بیرون آمد و رسانه ای شد این بود: "آقای هاشمی خواستند فعالیت های ستادهای انتخاباتی شریعتمداری ادامه پیدا کند تا اینکه خود آقای هاشمی در مورد نحوه تغییر ستادها به لحاظ ادغام ، انحلال و یا انصراف تصمیم گیری کنند."