به گزارش بازی دراز، غرور یک حالت احساسی که در آن شخص برای خود ارزش بسیار زیادی قائل است و در مقابل تواضع و نیستی بکار میرود. فکر اینکه شخص از همه کس و همه چیز خود را بالاتر میداند.
درلغت نامه های موجودادبیات فارسی غروربه معانی زیرآمده است که در گفتوگوهاى روزمرّه افرادنیزکم و بیش در همان معانى اصلى یا لوازم آن بهکار میرود:
1:«غَرور»(به فتح غین) و «غُرور»(به ضم غین)؛ به معناى هر چیزى است که انسان را میفریبد و در غفلت فرومیبرد خواه مال و مقام باشد یا شهوت و شیطان.
2:«غَرور»؛ چیزى است که ظاهر جالب و دوست داشتنى دارد ولى باطنش ناخوشایند و مجهول و تاریک است. 3: ریشه اصلى این واژه به معناى حصول غفلت به سبب تأثیر چیز دیگرى در انسان است و از لوازم و آثار آن جهل و فریب و نیرنگ و نقصان و شکست و... میباشد. اما غرور در اصطلاح نیز معانی همانند معانی لغوی خوددارد. غروردرمعنی اصطلاحی یعنى اطمینان و آرامش قلب نسبت به آنچه که با هواى نفس موافق بوده و طبیعت انسان به آن تمایل داشته باشد. منشأ این گرایش، جهالت یا وسوسههاى شیطانى است.بنابراین، کسى که براساس اوهام و شبهات، خویشتن را بر خیر و صلاح میداند، در واقع فریبخورده و مغرور گشته است و ارزیابى درستى از خود و کار خویش ندارد. مانند اینکه کسى از راه حرام مالى بهدست آورد و آنرا در راههاى خیر از قبیل ساختن مسجد و مدرسه و سیر کردن گرسنگان مصرف نماید، به این خیال و اطمینان که در راه خیر و سعادت گام برمیدارد؛ حال آنکه فریبخورده و مغرور است. کسی که براساس قدرت،ثروت،مقام،جوانی ویازیبایی خود موردتوجه دیگران قرار میگیرد باید به دور از وسوسه های نفسانی و بااستفاده ازعقل خود درمورد رفتارش تصمیم بگیرد.له کردن شخصیت طرف مقابل ازپیامدهای غرور وتکبر شخص است که حاصلی جزء تنهایی دربرنخواهدداشت.غرورازصفات زشتی است که هرانسانی می تواند به نوعی گرفتارآن شود.
غرور به هیچ وجه پسندیده نیست، اما ویژگیهای مثبتی که در برخی انسانها وجود دارد نباید با این رذیلت اخلاقی اشتباه شود.عزت نفس که بیشتر درتعابیردینی مورداستفاده قرارمی گیرد جدای از غروروتکبروخودبزرگ بینی است که درآن گوهروجودی انسان ازخطرات احتمالی مصون می ماند. آیات بسیاری درنکوهش این صفت رذیله انسانی وپیامدهای آن درقرآن مجیدآمده است که بیانگر ضرروزیان دیدن افرادمغرور است: «این روى گردانى به خاطر آن است که گفتند: هرگز آتش [دوزخ در روز قیامت] جز چند روزى به ما نمیرسد و آنچه همواره افترا و دروغ [به خدا] میبستند، آنان را در دینشان مغرور کرده است». «مؤمنان را ندا میدهند: آیا ما [در دنیا] با شما نبودیم؟ میگویند: چرا، ولى شما خود را [به سبب نفاق و دشمنى با خدا و رسول] در بلا و هلاکت افکندید و به انتظار [خاموش شدن چراغ اسلام و نابودى پیامبر] نشستید و [نسبت به حقایق] در تردید بودید و آرزوها [ى دور و دراز و بیپایه،] شما را فریفت، تا فرمان خدا [به نابودى شما] در رسید و [شیطان] فریبنده، شما را فریب داد». غروردرروایات واحادیث معصومین نیز موردنکوهش قرارگرفته ومذمت ازاین خوی زشت دراحادیث اسلامی بازتاب گسترده ای دارد. در کلام امیرالمومنین حضرت علی(ع) غرورضدعقل معرفی شده است:«مستى غفلت و غرور از مستى شراب طولانیتر است».«آدم عاقل، هرگز مغرور دیده نمیشود».یعنی غرور ضدّ عقل است. غروراسباب بسیاری دارد وهرگروهی می تواند گرفتارآن شود . غرور بخاطر رسیدن به مقامی ازعلم ودانش، غرور بخاطر لطف وکرم خداوند،غرور بخاطر جهل ونادانی و... ازجمله اسباب این صفت زشت انسانی است که فرد را به سمت انحراف ونابودی خواهدبرد. یکی ازاسباب غرور که امروزه نیز بسیار مشاهده میشود غروربخاطر موردتوجه واقع شدن وافزایش مقبولیت درجامعه است.متاسفانه دردنیای امروزی بسیاری ازافراد تاموردتوجه کسی واقع میشوند یک اعتمادبه نفس کاذب درآنها ایجادشده وسریعا رفتارآنها 180 درجه تغییر میکند.
غروروخودبزرگ بینی ایجادشده حتی از سلام کردن نیز آنها راباز می دارد.له کردن شخصیت افراد تنها پیامد این نوع غرور وتکبر است که تداوم آن تنها شدن وازدست رفتن مقبولیت درجامعه را برای شخص مغرور بدنبال خواهدداشت. غرورآثار و پیامدهاى فردى و اجتماعى به همراه خواهدداشت که زندگی شخص راتحت تاثیر خودقرار می دهد.برخی ازاین آثار عبارت است از:
غرور، حجاب ضخیمى بر عقل و فهم انسان میافکند و او را از درک حقایق بازمیدارد و به او اجازه نمیدهد خود و دیگران را آنچنان که هست و هستند بشناسد و حوادث اجتماعى را درست ارزیابى کرده در برابر آنها موضع صحیح بگیرد. همانطور که در حدیثى از امیرمؤمنان على خواندیم که؛ «مستى غرور، از مستى شراب هم سختتر است!» این مستى، همان حجاب غرور است. غرور مایه شکست در زندگى و سبب عقب افتادگى است، یک لشکر مغرور به سادگى جنگ را میبازد، یک سیاستمدار مغرور به آسانى زمین میخورد، یک محصّل مغرور در امتحانات موفّق نمیشود، و بالاخره یک مسلمان مغرور خود را گرفتار قهر و غضب الهى میسازد.
غرور سبب فساد و تباهى عمل میشود؛ زیرا شخص مغرور در انجام آن دقّتى به خرج نمیدهد و همین امر کار او را خراب میکند. یک جرّاح مغرور ممکن است بیمار خود را در کام مرگ فروبرد و یا حدّاقل ناقص سازد. غرور مانع از عاقبت اندیشى است، چنانکه در حدیثى از امیرمؤمنان(ع) آمده است: «کسى که اعتماد بر غرور و باطل کند، از تفکّر در عاقبت کارها باز می ماند».
در یک جمله میتوان گفت: افراد مغرور در دنیا و آخرت تهیدست و بیچارهاند، چنانکه در حدیثى از امام صادق(ع) آمده است: «انسان مغرور در دنیا مسکین و بیچاره است و در آخرت مغبون؛ چرا که متاع برتر را به متاع پستتر فروخته است». اما سوالی که درذهن تداعی میشود این است که آیا برای درمان غرور راهی وجوددارد؟ یکی ازراههای مهم دردرمان غرور این است که انسان درزندگی صرفا به زمانی که درآن قرارداردتوجه نکرده و سیرمراحل زندگی خود اززمانی که کودکی ناتوان بوده تا زمانیکه پیروفرتوت شده رادرنظرداشته باشد وبداند که مقام وثروت وزیبایی وجمال او همیشگی نبوده ونیست ودریک آن می تواند تمام آنهارا ازدست دهد لذا کسی که همواره داشته های خودرا درمعرض نابودی ببیند هیچوقت به آنها مغرور نشده ودر برخوردبا دیگران رفتاری مناسب وبه دور از خودبزرگ بینی وتکبر خواهدداشت. از آنجا که غرور غالباً ناشى از جهل و عدم شناخت خویشتن و قدر و منزلت خود است نخستین گام درمان این بیمارى اخلاقى، شناخت خویشتن و نیز شناخت لیاقتها و شایستگیها در انسانهاى دیگر است.انسان همواره باید گذشته ی خودرا درنظر داشته باشد وبه این فکرکند که اطرافیان او نیز می توانند درآینده صاحب آن چیزی شوند که او امروز به آنها مغرورشده است وبا این تفکرکه چگونه از مغرور بودن دیگران درعذاب خواهدبود هیچوقت اینگونه رفتاری رابااطرافیان خود نداشته باشد. اگر چند روزى قدرت، مال، ثروت، جوانى و زیبایى دارد، همه آنها در معرض انواع آفات است و طبق ضربالمثل معروف «به مالت نناز که به شبى از بین میرود و به جمالت نناز که به تبى از بین میرود!» همه اینها آسیبپذیر است. دقت درتاریخ پیشینیان اورا به سرعت زوال قدرتها و از میان رفتن اموال و نابودى امکانات با خبر ساخته وسبب میشود که هرگز مست غرور نگردد. حوادثی هرچند کوچک می تواند زندگی مارا به کلی دگرگون ساخته و چرخش چرخ فلک می توان موقعیت ما را به دیگران بدهد لذا شایسته است همیشه دربرخورد بااطرافیان خود مهربان باشیم تا اگر فردا جایمان بااو عوض شد جزء مهرومحبت ازاو انتظار دیگری نداشته باشیم.