به گزارش بازی دراز،
یک روز که «آقا» در جبهه مهمان ما بود برایشان غذای تقریباً متوسطی در نظر گرفته بودیم به نظر خود ما این غذا هیچ غیرعادی نبود ایشان مهمان ما بودند ما باید پذیرایی میکردیم .
اما آقا در همان ابتدای ورود فرمودند: فلانی، از همان غذایی که خودتان میخورید و به رزمندگان هم می دهید به من بدهید، نکند که چیز اضافهای در نظر بگیرید، من عرض کردم:«آقا، شما مهمان ما هستید و ما وظیفه داریم که از چنین مهمان عزیزی پذیرایی کنیم، فرمودند:«نه، پذیرایی که به غذای رنگارنگ نیست من همان غذایی را میخورم که همه رزمندگان میخورند». نکته دیگری که خیلی برایم عجیب بود مجالست و همنشینی عادی و متواضعانه ایشان بود. در آن موقع رئیس جمهور یک مملکت بودند ولی وقتی که میرفتیم داخل اتاق با لباس معمولی خانگی مینشست، حتی بعضی از آقایان دیگری که در ملاقاتهای غیررسمی و در زمان استراحتشان خدمت ایشان میآمدند همانند اعضای خانواده و فرزندانشان با آنان برخورد میکردند و این نشان تواضع و یکرنگی ایشان است.
منبع:کتاب خورشید درجبهه
راوی:امیر حیات مقدم