به گزارش بازی دراز، ایران آنلاین /عنوان نخست دومین دوره از رقابتهای فوتسال قهرمانی بانوان جام ملتهای آسیا از آن دخترانی شد که تجربه سالها تلاش و مقاومت را به میدان مبارزه بردند و در سایه همبستگی و امید تمام جوایز تیمی و انفرادی این دوره از مسابقات را به دست آوردند. نوشتن از زندگی دختران افتخارآفرین تیم، در حالی که هنوز کشور تایلند را ترک نکرده بودند و شادمانی پیروزی را با مردمان سرزمینشان قسمت نکرده بودند کار سادهای نبود، اما شهرزاد مظفر مربی تیم، سارا شیربیگی خانم گل این مسابقات و فرزانه توسلی سنگربان تیم ملی ایران در نهایت مهربانی و شادمانی با ما به گفتوگو نشستند تا از غلبه بر محدودیتهایی بگویند که باعث شد جاده سبز موفقیت دختران ایرانی هموار شود.
گفتن از زندگی تک تک دختران تیم، در قالب صفحات محدود امکان پذیر نیست اما از آنجا که مشت نمونه خروار است، با دو مهره تأثیرگذار تیم ارتباط تلفنی برقرار کردیم تا در هجمه شادی و احساسات خوبی که آنها را دوره کرده بود برای ما از بهترین لحظات ورزشیشان بگویند.
عقاب بانوان آسیا
فرزانه توسلی که شروع بهصحبت کرد ناخودآگاه به روزهای کودکیاش بازگشت، همان روزهایی که با برادرها و پسرعموهایش فوتبال بازی می کرد و با اینکه بیشتر از دو دهه قبل، کمتر دختری بود که به فوتبالیست شدن فکر کند، هر بار که توپ زیر پایش میآمد ، با همه توان به سمت دروازه میدوید و خود را دختری در لباس تیم ملی میدید که به بزرگترین آرزوی زندگیاش رسیده است.
«سال 65 به دنیا آمدم. 6 خواهر و 2 برادر بودیم و کودکیهای من با فوتبال عجین شده بود. 8 ساله بودم که با برادرها و پسرعموهایم فوتبال بازی میکردم و بشدت به این ورزش علاقهمند بودم تا اینکه در سال 1379 متوجه شدم ورزش فوتسال دختران ایجاد شده است. بسرعت ثبتنام کردم و با عشق و علاقهای وصف نشدنی از همان ابتدا بهعنوان گلر، فعالیت هایم را شروع کردم اما حیف که در همان سال پدرم را از دست دادم و مادرم برای من که آخرین دختر خانواده بودم هم پدر شد هم مادر. مثل بقیه بچههای تیم، خانواده من هم در موفقیتم بسیار سهیم بودند و مادرم به قدری برای من از جان و دل مایه گذاشت که همیشه آرزو داشتم در این رشته ورزشی به موفقیت برسم تا بتوانم گوشهای از محبتهای او را جبران کنم و حالا که به این مرحله از موفقیت ورزشی رسیدهام بسیار خوشحال هستم.
فرزانه که دلیلش برای انتخاب پست دروازه بانی را یکی از اسطورههای فراموش نشدنی فوتبال ایران میداند، گفت: تمام دلیل من برای انتخاب پست دروازه بانی احمدرضا عابدزاده بود. با اینکه در زمان فعالیت حرفهای این بازیکن، سن و سال زیادی نداشتم اما بازیهای پر شور و هیجان ایران با تیمهای امریکا و استرالیا و البته خندههای خاص و انرژی بخش احمدرضا عابدزاده را خوب به خاطر دارم. او در سختترین لحظات هم موجب حفظ روحیه اعضای تیم بود و با لبخند هایش، انرژی از دست رفته را به تیم باز میگرداند به همین خاطر همیشه دوست داشتم در زندگی ورزشیام همچون احمدرضا عابدزاده عمل کنم.
ستون و سنگربان یک تیم بودن کار بسیار سختی است. زیرا در مواقعی که فشار روی تیم وجود داشته باشد، مقاومت گلر اهمیت بسیاری پیدا می کند تا مانع دریافت گل شود و در این فاصله تیم فرصت پیدا کند گلی را به ثمر برساند و به وضعیت آرام تری برسد، خوشبختانه تا به امروز توانستهام در چنین موقعیت هایی، خوب ظاهر شوم و در موفقیت تیم سهیم باشم. علاوه بر این در این سن و سال لقب کسی را به من دادهاند که یک روز آرزوی دیدن او را داشتم، این قیاس لذتی وصف نشدنی دارد اما واقعیت این است که وظیفهام چندین برابر سنگینتر شده است.
این روزها از فرزانه توسلی با عنوان عقاب آسیا یاد میشود، در حالی که او به یاد دارد روزهایی را که برای خرید کفش و لباس ورزشی به منطقه منیریه تهران میرفت و مورد تمسخر فروشندگان قرار میگرفت؛ «درست است که دختران ورزشکار نسبت به سایر دختران کمی محکمتر هستند و بهدلیل عمری که صرف موفقیت در رشته ورزشی میکنند متفاوتتر از آنها عمل میکنند، اما واقعیت این است که ما هم دنیای دخترانهمان را دوست داریم و تفریحهای دخترانه را فراموش نمیکنیم در صورتی که وقتی سن و سال زیادی نداشتم و با عشق و علاقهای بیپایان به همراه دوستانم برای خرید لوازم ورزشی به منیریه میرفتم بارها و بارها طعنههای فروشندهها را که با خنده میگفتند میخواهی با چادر فوتبال بازی کنی تحمل کردم. هرچند هنوز هم یکسری از افراد فوتسال را یک رشته ورزشی مردانه تلقی میکنند، اما آن زمانها نسبت به دخترانی که این رشته ورزشی را انتخاب میکردند نگاه بستهتری وجود داشت و برخورد مردها و حتی زنان جامعه با دخترانی که ورزشهایی شبیه به فوتسال را انتخاب میکردند به هیچ عنوان پسندیده نبود، اما خوشبختانه هیچ کدام از این طعنهها و محدودیتها قدرت مقابله با هدف و روحیه ما را نداشت. حتی اوایل که به سراغ این ورزش آمده بودیم با هزینه شخصی به مسابقات میرفتیم ولی بازهم حاضر نبودیم بیخیال ورزشی شویم که با عشق و علاقه به سراغش آمده بودیم.
فرزانه ادامه داد: برای گله و شکایت این حرفها را نمیزنم، زیرا مرور آن روزهای سخت و اینکه از کجا به اینجا رسیدیم حتی برای خودم هم جذابیت دارد و حالم را خوب میکند، ولی این مسائل را که قطرهای از دریای مشکلات موجود بر سر راه ورزش دختران است بازگو میکنم تا به نسلهای جدیدتر و دختران متولد دهه 70 به بعد بگویم قدر موقعیت ورزشی موجود را بدانند و از اینکه برخورد مسئولان و حتی مردم جامعه با دختران ورزشکار تا این حد خوب شده استقبال کنند.
گل هایی برای شادی مردم کرمانشاه
دیگر بازیکن افتخار آفرین تیم ملی فوتسال بانوان ایران سارا شیربیگی است. دختری از دیار کردهای غیور که شادمانی بیمثال را بههمزبانهای رنج دیدهاش هدیه کرد و غرور ایران را برانگیخت.
شروع صحبتهای او که در این دوره از رقابتها مقتدرانه ظاهر شد به مردمان زادگاهش اختصاص داشت؛ «من اهل اسلام آباد غرب هستم. در روزهایی که همزبان هایم غم از دست دادن زندگیهایشان را به دوش میکشیدند در اردوهای تمرینی به سر میبردم و به این امید که بتوانم با موفقیت در مسابقات پیش رو، غمی را که زمین لرزه بر جان و روحشان نشانده بود التیام ببخشم، بیوقفه تلاش میکردم. خوشبختانه حالا پس از مدت ها تلاش ازعمق وجودم میگویم که بهترین روزهای ورزشی من و تک تک اعضای تیم رقم خورده است و یک بار دیگر پس از سالها تلاش، قهرمانی در آسیا را با مردم سرزمینمان جشن میگیریم.»
خانم گل 27 ساله آسیا از سختیهای ناشی از محدودیتهای موجود که در این سالها به جان خریده چنین گفت: درست است که من و دوستانم فوتسال را یک ورزش مردانه نمیدانیم اما بیتعارف بگویم که هنوز هم از دید برخی از افراد موفقیت در این ورزش برای دختران ایران شدنی نیست و بهدلیل حجاب یا کم توجهیهایی که برایشان وجود دارد نمیتوانند به هدفشان برسند در صورتی که ما در دو دوره پیاپی شدنی بودن این موفقیت را ثابت کردیم و با آنکه حتی قرار دادهای مالیمان نسبت به مردان در این رشته ورزشی بسیار کمتر است، از علاقه ما به فوتسال کم نشده است.
سارا همچنین در مورد بازی فینال و کسب عنوان خانم گلیاش گفت: بدون شک دعای خیرهموطنان و همزبانهایم در موفقیتم بسیار تأثیرگذار بود. ژاپن تیم سختی بود و از لحاظ امکانات از تیم ما بسیار جلوتر بود، اما این ویژگیها برای ما محدودیت به حساب نمیآمد و از آنجا که آمده بودیم تا خودمان را ثابت کنیم، انگیزه زیادی داشتم تا عنوان خانمگلی هم از آن ایران باشد که خوشبختانه این موفقیت میسر شد.
این قهرمانی حق دختران ایران زمین بود
به عنوان مربی این تیم احساس غرور میکند و به قول خودش در کنار این دختران حال خیلی خوبی دارد چرا که این دختران قهرمان علاوه بر دریافت کاپ قهرمانی و جام اخلاق، تمام جوایز انفرادی را نیز مال خود کردند، همچنین بسیار مصر بود که بگوید به هیچ عنوان دلایل دیدگاه بعضی از افراد که فوتسال را یک ورزش مردانه میدانند متوجه نمیشود. از این رو یادآور شد همه ما میخواهیم این باور اشتباه را از ذهنها پاک کنیم. فوتسال یک ورزش توپی است مانند هندبال، والیبال و یا بسکتبال با این تفاوت که توپ توسط پا هدایت میشود در این صورت اگر تنها به این خاطر فوتسال یک ورزش مردانه قلمداد میشود، غیر منطقی خواهد بود. البته ممکن است از آنجاکه ابتدا مردان به این ورزش روی آوردند و سپس زنان به سراغ آن رفتند چنین نظریهای وجود داشته باشد که خوشبختانه دختران تیم ملی ایران تا حد زیاد آن را تصحیح کردهاند.
شهرزاد مظفر با بیان اینکه موفقیت پیشرو حاصل یک برنامه فشرده و تلاش جمعی بود،گفت: «اعضای تیم تا بیست و هشتم اسفند ماه سال گذشته در اردو حضور داشتند، روزهای تعطیل حتی تعطیلات نوروز را به تمرین سپری کرده و بشدت درگیر مسابقات لیگ و اردوهای ملی بودند. به شکلی خواب و خوراک به این دخترها حرام شده بود و حالا این قهرمانی لذت بخشترین اتفاقی است که سهم همه ما شده است و من به این قهرمانهای ملی افتخار میکنم. خوشبختانه در یک سال اخیر حمایت همه جانبه و بیسابقهای را از سوی فدراسیون فوتبال شاهد بودیم که در روند آمادهسازی تیم بشدت تأثیرگذار بود. ضمن اینکه انجام بازیهای دوستانه با تیمهای ملی ایتالیا، چین و اوکراین در شهر تهران هم باعث شد تا مسئولین شاهد نتایج حمایت هایشان از تیم باشند.»
البته از میان همه اعضای تیم، کاری که چند دختر قهرمانمان انجام دادند روحیه بسیار خوبی را به همه اعضای تیم تزریق کرد. بازیکنی مثل سارا شیر بیگی که به عنوان یک کرد واقعی، با غیرت و تعصبی که داشت به انگیزه و روحیه بالای تیم کمک کرد. چندی پیش سارا از لحاظ روحی وضعیت خوبی نداشت بهطوری که در مقطعی از ادامه همراهی با تیم منصرف شده بود، اما خوشبختانه کم کم به خودباوری لازم رسید، متقاعد شد با تیم همراه شود و با تلاش های بیمثال خودش توانست به جایگاه اصلیاش بازگردد.
نشاندن 3 گل در دروازه حریف آن هم در بازی فینال کار سادهای نیست و مردان هم به راحتی از پس آن بر نمیآیند اما سارا که پیش از بازی فینال هم 6 گل زده بود با به ثمر رساندن 3 گل در بازی نهایی ، کاری کرد کارستان و عنوان خانمگل این دوره از مسابقات را به نام خودش ثبت کرد.
دیگر بازیکن اثرگذار تیم فرزانه توسلی بود که یک دروازه بان منحصر به فرد است و به قدری خوش درخشیده که او را با احمدرضا عابدزاده قیاس میکنند. به نظر من برای گفتن از توانمندیهای او همین مقایسه کافی است. فرزانه در سال 2015 نیز با کمترین گل خورده بهترین دروازه بان شناخته شد و در این تورنمنت هم عنوان بهترین دروازه بان را از آن خود کرد. او به گونهای از دروازه ایران پاسداری و نگهبانی کرد که عنوان عقاب آسیا را به دست آورد، عنوانی که بحق برازنده او است و گویای نقش کلیدی او در این دوره از مسابقات خواهد بود. به خصوص در بازی فینال که در نیمه اول دروازه تیم را بسته نگه داشت و در نیمه دوم هم با زدن گلهای پیروزی بخش بهترین نتیجه ممکن نصیب تیم دختران ایران شد.
فرشته کریمی هم که مثل فرزانه اهل محله نازی آباد تهران است مسئولیت بسیار سختی را به سرانجام رساند. واقعیت آن است که حفظ یک عنوان شناخته شده کار سادهای نیست، به خصوص برای او که در سطح آسیا شناخته شده بود و تکرار دوباره این عنوان چندان ساده نبود. معمولاً حریفها روی بازیکنهای شناخته شده تمرکز بیشتری میکنند و فرشته هم از این قائده مستثنی نبود اما او توانست بر فشارها غلبه کند، با اعتماد به نفس بدرخشد و عنوان بهترین بازیکن آسیا را برای بار دیگر تکرارکند که این نشان از توانمندیهای او دارد.
مربی تیم ملی فوتسال بانوان ایران باور دارد یک مربی خوب کسی است که یک ورزشکار خوب پرورش دهد، اما مربی عالی آن کسی است که یک انسان خوب را بپروراند. بر همین اساس است که میگوید فوتسال تمام زندگی دختران تیم نیست، درست است که آنها با تمام وجود برای رسیدن به موفقیت در این رشته ورزشی تلاش میکنند اما واقعیت این است که انسان خوب بودن هدف تک تک آنها است و با الگو گرفتن از ورزشکاران حرفهای دنیا که میان زندگی ورزشی و زندگی شخصیشان مرزهایی قائل هستند در تلاشند تا زندگی شخصی شان از زندگی ورزشی آنها تأثیر منفی نپذیرد و موفقیت را هم در زندگی شخصی و هم در زندگی ورزشی شان دنبال کنند.