علی میر کرمی* در یادداشتی نوشت: تقوای دینی و تقوای سیاسی از امور واجب برای هر فردی خصوصا رجال سیاسی و مذهبی کشور است.
حفظ نظام از نمونه های تقوایی دینی است که یک تکلیف دینی است و بر همه واجب است .
در کنار تقوای دینی لازم است تقوای سیاسی نیز رعایت شود یعنی انسان از لغزشگاهایی که دشمن می تواند از آن استفاده کند پرهیز کرده و از آنها در امان بماند .
در جریان نبرد حق علیه باطل ، کسانی می توانند در مسیر حق وحقیقت ثابت قدم بمانند که دو ویژگی داشته باشند : 1-معرفت وشناخت جریان حق 2-پایمردی واستقامت در مسیر حق این همان چیزی است که ما اسم آن را غیرت می گذاریم ، غیرت فردی تنها مختص به افراد خانواده نیست بلکه در رابطه با نظام ومملکت وتسلیم بودن در برابر تکلیف و وظیفه که در واقع به آن غیرت توحیدی گفته می شود،باید در وجود تک تک ما ایجاد شود، اگر غیر از این باشد نمی توان مصداق غیرت را برما اطلاق کرد .
انسان در مسیر حق باید تسلیم دستور خدا باشد حال باید از این طیفی که خود را بالاتر از نظام و فراتر از نهاد های قانونی نظام وگردن کلفت تر از قانون می دانند ،پرسید که آیا سیاست ورزی های آنها مومنانه است اگر این سیاست ورزی مومنانه است چه فرقی با جوامع سکولار ولاییک دارد. امام بزرگوارما فرمود: حفظ نظام از اوجب واجبات است . بااین وصف چرا بعضی از این رجال سیاسی ومذهبی وقتی در این چند سال گذشته به یک دوراهی سر نوشت ساز رسیده اند راه نظام را رها کرده وراه خود را ادامه می داده اند ؟ کار نامه سیاسی رجال ودولتمردان ،پر از سر نوشت کسانی است که در این دوراهی راه دوم را انتخاب نمودند ودر سیاه چاله رسوایی وبدبختی افتادن در این وادی سیاه از روسای احزاب وگرو ها گرفته تا رییس جمهور و نماینده مجلس وجود دارد . دشمنان نظام و انقلاب از روز اول پس از پیروزی انقلاب تا کنون بر سر این دو راهی ها ایستاده اند تا بساط سرباز گیری خود را از اردوگاه انقلاب انجام دهند و در همین نقطه با پهن نمودن دام‌های متنوع در مقاطع مختلف جماعتی را به سمت خود کشیده و از قطار انقلاب پیاده شده اند . همانطوری که می دانید اولین جماعتی که از انقلاب جداشد منافقین بودند که جنایتهای بسیاری را درکشور انجام دادند . بعد از مناففین گروهای دیگر ضد انقلاب جذب شدند وفتنه هایکی پس از دیگری انجام شد و متاسفانه امروز هم بعضی از گرو ها واحزاب ورجال سیاسی در حوزه سیاست وسیاست ورزی کم آورده و کم کاری و بد کاری خود را می خواهند به پای شورای نگهبان قانون اساسی که مسئولیت حفظ جمهوریت نظام را دارد بنویسند . سخنگوی اصلاحات گفته است با رد صلاحیت همه نامزد های ما ،امکان مشارکت برای ما وجود ندارد کسی نیست از این گروه بپرسد سیاست ورزی شما برای تصدی ریاست جمهوری با ثبت نام بیش از 10 نفر چه معنی دارد؟ در کدام دمکراسی جهان سراغ داریم یک حزب 10 نفر برای ریاست جمهوری معرفی کند؟ که بعضی از آن ها نه قانون اساسی را قبول دارن نه نظام جمهوری اسلامی را قبول دارند. جناب آقای جهانگیری معاون اول رئیس جمهور در این گروه بود که ثبت نام کرده و احراز صلاحیت نشده اند ، ایشان در واکنش به عدم احراز صلاحیت گفتن به قصد گشایش در زندگی مردم وارد انتخابات شدم یک منصف باید از ایشان بپرسد در این 8 سال که معاون اول رییس جمهور و بالاترین مقام سیاسی کشور بعد از رئیس جمهور را داشتید چرا برای گشایش امورات مردم کار نکردید؟ یکی از شرایط رئیس جمهوری مدیرو مدبر بودن است آیا در این 8 سال توانستید ثابت کنید که مدیر و مدبر هستید ؟ شورای نگهبان چگونه می تواند صلاحیت کسانی را تایید کند که با استبداد رای خلاف قانون وبا تصمیم گیری ها وتصمیم سازی های نادرست میلیاردها تومان به بیت المال مسلمین آسیب زدند وفرصت شرافتمندانه را از کثیری از مردم سلب نمودند وروز به روز سفره آنها را خالی و خالی تر کردند . شما مدیر ومدبر نیستید ونمی توانید شورای نگهبان را متهم به گزینش سلیقه ای وداوری غیر منصفانه کنید .پیشنهاد می شود مقداری به خود نگاه کنید و ببینند آیا در قواره کارگزار نظام اسلامی مطابق قانون اساسی هستید؟ عدالت وانصاف وعقلانیت حکم می کند خود را متهم اصلی این معرکه بدانید چون اینها رفتنی هستند انچه می ماند نظام وقانون ونهاد های قانونی مشروع نظام است . وظیفه امروز ما مشارکت حداکثری در انتخابات و انتخاب فرد اصلح است ما باید به فکر سلامت وامنیت انتخابات باشیم واگر سرمایه اجتماعی هم داریم برای سربلندی نظام وتحکیم جمهوریت واسلامیت نظام هزینه کنیم باید تعصب گروهی ولجاجت را کنار گذاشت تعصب ولجاجت اتش سوزانی است که پیوند های وحدت واتحاد را در جامعه بشری می سوزاند وبذر نفاق واختلاف را در میان افراد و گروههای مختلف جوامع می کارد و لذا نیرو و توانی که بایدصرف پیشرفت جوامع انسانی نمود صرف جنگ وستیز افراد و گروهها و احزاب مختلف با یک دیگر می شود.