پربازدیدترین ها

سرویس: فرهنگی کد خبر: 236284 ۱۱:۰۳ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۴

یادداشت؛

یادداشت؛ چرا در ورطه حجاب عقب گرد داشتیم

بازی دراز1404: بررسی تاریخ پوشش اسلامی در سال‌های پس از انقلاب اسلامی، نشان‌دهنده کاهش گرایش زنان به پوشش اسلامی خصوصاً در سال‌های پس از جنگ در مقایسه با اقبال گسترده زنان به رعایت پوشش در سال‌های اولیه پس از پیروزی انقلاب است.

یادداشت؛ چرا در ورطه حجاب عقب گرد داشتیم

بازی دراز1404: به گزارش شبکه اطلاع رسانی مرصاد ، ناهید شاه‌ملکی* در یادداشتی نوشت: بررسی تاریخ پوشش اسلامی در سال‌های پس از انقلاب اسلامی، نشان‌دهنده کاهش گرایش زنان به رعایت پوشش اسلامی خصوصاً در سال‌های پس از جنگ در مقایسه با اقبال گسترده زنان به رعایت پوشش در سال‌های اولیه پس از پیروزی انقلاب است.  

چرا با وجود تریبون‌ها و تبلیغات و تأکیدهای بسیار بر مسئله حجاب، سیاست‌ها و برنامه‌های ما در مدیریت و مقابله با پوشش با توفیق کم‌تری مواجه هستند؟ بررسی‌ها نشان می‌دهد که این اقدامات به دلایل مختلفی از جمله، مقطعی و گذرا بودن، عدم شناخت واقعیت اجتماعی بدپوشی و دلایل ایجاد‌کننده آن و در نتیجه عدم به‌کارگیری روش‌های صحیح در برخورد با آن، با وجود هزینه‌های بسیار عمدتا با شکست مواجه شده است. 

به‌نظر می‌رسد از یک سو، واقعیت اجتماعی بدپوشی و بدحجابی به درستی تحلیل نشده و از سوی دیگر، حدود مداخله حکومت و همچنین، نحوه مداخله حکومت به درستی تعیین نشده است. 

بدپوشی زمانی یک مسئله اجتماعی است که در قالب یک فراخوان برخاسته از مشارکت همگانی، اکثریت مردم خواهان اصلاح وضعیت موجود شوند؛ به نظر می‌رسد وجود چنین تمایلی در میان اکثریت مردم جامعه با تردید روبه رو است. 

بنا بر آن چه گفته شد، از منظر جامعه شناختی، واقعیت اجتماعی بدپوشی در جامعه ما تا تبدیل شدن به یک مسئله اجتماعی فاصله دارد و هنوز با توجه به تعریف مسئله اجتماعی و معیارهای آن، به مسئله تبدیل نشده است. 

نکته مهم این است که آیا فقط مسئله پوشش زنان در جامعه تغییر کرده یا موارد دیگری هم با تغییر روبه‌رو بوده است؟ آیا پوشش و ذائقه و ارزش‌های مردان در جامعه تغییر نکرده است؟ آیا الگوهای معیشتی و اقتصادی و پولی ما تحول نیافته است؟ آیا اوقات فراغت و الگوی عبادت و الگوی معماری و عزاداری‌ها و مناسک ملی-مذهبی ما تغییر نکرده است؟ تغییرات در پوشش زنان معلول است یا علت؟ آیا عوامل دیگری که در جامعه وجود دارند و دیده نمی‌شوند و گاها در عرصه نظری اهمیت بیش‌تری نسبت به حجاب دارند، تغییر نکرده‌اند باید توجه کنیم که در فهم مسئله، توجه به علت‌ها و یافتن درک درستی از آن‌ها، از توجه به معلول‌ها مهم‌تر است. دامن زدن به علت و در عین حال، نقدِ معلول و برخورد نظامی و قهری با آن، آیا تناقض محسوب نمی‌شود؟

ما دائما به مسئله حجاب و علت‌العلل بودن آن برای آسیب‌های اجتماعی توجه می‌کنیم؛ اما باید در تحلیلی اجمالی، توجه کنیم که به موازات مدرن شدن جامعه ما، بسیاری از عرصه‌های حیات فردی و جمعی ما تغییر پیدا کرده که از جمله آن مساله پوشش و آرایش و مدیریت بدن زنان _شامل جراحی‌های زیبائی، آرایش، رژیم غذایی و مواردی از این نوع است. 

بنابراین، دامنه فضای عمومی تغییرات، تحت تأثیر مدرنیته، به حوزه پوشش هم کشیده شده است و از این رو لازم است که علت و مسئله اصلی فهم و معلوم شود که سهم ما در دامن زدن به علت اصلی چیست تا بتوانیم به درک درستی از مسئله حجاب دست یابیم. 

همچنین باید نسبت به الگوهای ذهنی و آرمانی خود، نگاه انتقادی داشته باشیم؛ آیا تمام آن چیزی که در جامعه وجود دارد و مورد اعتراض قرار می‌گیرد، غیر اسلامی است یا بخشی از آن را می‌توان به عنوان نوعی از پوشش اسلامی و قابل قبول پذیرفت؟ به تعبیر دیگر، ما احتیاج داریم که ابتدا، تصویری قابل قبول و در عین حال کارآمد از الگوی پوشش مطلوب زنان و دختران در جامعه داشته باشیم و سپس فاصله‌گیری از این الگو را تبیین کنیم و در ناحیه سیاست‌گذاری نیز تلاش کنیم به این الگوی مطلوب دست یابیم. 

از جمله عوامل مؤثر بر بدپوشی زنان و دختران در جامعه ایران باید گفت بخشی از این عوامل مختص جامعه ایرانی و بخشی دیگر متأثر از تغلیب فرهنگ‌های مهاجم و ایفای نقش مؤلفه‌های فراگیر فرهنگی در این عرصه است.

رسانه‌ها و خصوصاً رسانه‌های دیداری و نقش آنها در هنجارزدایی از پوشش و حجاب اسلامی و ملی هم بی‌اثر نیست رسانه اولا بر جاذبه‌های ظاهری زنان تأکید دارد و ثانیاً انگیزه‌هایی وجود دارد که پیام رسانه‌های دیداری به هنجارزدایی از پوشش و حجاب اسلامی تمایل پیدا کند. 

یکی از کارهای دولتی در مواجهه با مسئله حجاب، تسهیل‌گری و هدایت است و دولت، نباید همت خود را صرفاً به سیاست‌های انضباطی و انقباضی معطوف کند. همچنین لازم است روحانیت مردمی، خانواده منسجم و ... احیاء شوند و حجاب و سایر هنجارهای دینی را در جامعه تحقق ببخشند. 

در کنار این الگوی مداخله غیرمستقیم و حمایت‌گرانه دولت می‌تواند برخی اقدامات و استراتژی‌های دیگر از جمله تراکم زدایی فرهنگی و توجه به فضاهای شهری را در دستور کار قرار داد.

احیاء ارزش‌های دینی به‌طور عام و حجاب به‌طور خاص، بدون احیاء خانواده و ایفای نقش فعال خانواده و بودن آن در صف مقدم مصاف فرهنگی، ممکن نیست. 

منظور این نیست که دولت و حوزه‌های علمیه و نیروی انتظامی در قبال حجاب وظیفه ندارند؛ اما مَثَلِ داستان حجاب در ایران، مَثَلِ رزمنده‌ای است که در جامعه می‌جنگد و تمام جامعه در پشت جبهه از او حمایت می‌کنند. 

رزمندۀ حجاب و عفاف در جامعه اسلامی خانواده است و بقیه نهادها باید پشت سر خانواده حرکت کنند و به گونه‌ای عمل کنند که خانواده و نهادهای تربیتی به شکل درون‌زا بحث حجاب را خود مدیریت کنند.

*: استاد حوزه علمیه خواهران سنقروکلیایی 

 

انتهای پیام/