در جامعه ما مشکلات و آسیبهای اجتماعی زیادی وجود دارد و یکی از مسایلی که روانشناسان امور اجتماعی و پژوهشگران جامعه شناسی همواره به آن می پردازند همین مسایل و آسیب های اجتماعی میباشد . در این زمینه کرمانشاه پست گفتگویی با آقای علی زکی یی، روان شناس، پژوهشگر، مدرس دانشگاه و مدیرعامل موسسه روان پویش انجام داده که در ادامه می آید :
حوادث و اتفاقاتی در جامعه ما روی میدهد که فکر کردن درمورد آنها تکان دهنده و تا حدودی عذاب آوراست.
بله دقیقا چنین است تکان و شوک آن به خاطر عاطفه و بعد انسانی و ترس از مبتلا شدن خود و دیگران به این حوادث است و عذاب آوری آن به خاطر اقدام نکردن و دست روی دست گذاشتن میباشد. ما در جامعه ای زندگی میکنیم که در حال گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن است که این خود میتواند مشکلات اجتماعی را نیز ایجاد کند که اینجاست بنده به عنوان پژوهشگر و شما به عنوان مطبوعاتی باید فرهنگ سازی کنیم و اطلاعات دقیق، بروز و کارشناسی شده در اختیار افراد و جامعه قرار دهیم که به بهترین نحو در رویاروی با مسایل سنتی و مدرن تصمیم گیری کنند و مرکب همت به سوی میدانهای بیخودی نرانند و برای جامعه آسیبزا نباشند. البته فکر کردن برای ما نباید مثل فکر کردن مردم عادی باشد و نوع رفتار ما نباید این گونه باشد.
همانگونه که در جریان هستید هفته جاری شاهد قتل یک کودک خردسال به دست پدرش بودیم؛ به نظرم این تکان دهنده است.
ما تقریبا هر از چندگاهی شاهد آسیبهای اجتماعی و حوادث زیادی هستیم اما شدت این آسیبها متفاوت است بعضی از آنها واقعا تکان دهنده و شوک آور میباشد مثلا همن قضیه بریدن سرکودک ۴ساله به دست پدرش در یکی از شهر های استان، برای مردم بسیار شوک آور میباشد و کمتر شخصی است که حیرت نکند به گفته شاهدان که به ما گزارش داده اند مردم با دیدن این صحنه وحشت زده و بسیار متاثرشدند. و این یک ضربه روانی برای مردمی است که شاهد قضیه هستند یا از آن خبردار می شوند. البته اتفاق افتادن این حوادث در جامعه ما به معنی این نیست که در جوامع دیگه و کشورهایی دیگر این گونه اتفاقات روی نمیدهد بلکه این اتفاقات با شدت کمتر رخ میدهد و رسانهها با شکل متفاوتی اطلاع رسانی میکنند مثلا جوامع دیگر با مانورهای بیشتر به بررسی علل وقایع می پردازند و سعی در پوشش خبری دقیق، کارشناسی شده و گسترده دارند اما در جامعه ما برعکس سعی در کتمان کردن این حوادث و عدم اطلاع رسانی دقیق میشود که این خود میتواند برای جامعه زیان آور باشد و طبیعی است که شاهدان حوادثی مثل قتل آن طفل مظلوم احساس نگرانی کنند مبنی بر اینکه این اتفاقات ممکن است گریبانگیر خود و اطرافیان آنها نیز بشود و مسولان با بیتوجهی و بی تفاوتی در کار حوادث موج بیتوجهی به ساحل برانند.
جناب عالی به عنوان روان شناس؛ این قضیه را که مردم و شاهدان حوادث ناگوار بعد از چند هفته، حوادث را فراموش می کنند و به زندگی عادی برمیگردند را چگونه تبیین میکنید؟
حوادث مثل زلزله هستند و در واقع این حوادث زلزله های اجتماعی هستد طبیعی است مردم بعد از مدتی فراموش کنند اما اینکه رسانه ها، مسولان ، مراکز مربوطه، پژوهشگران و … فراموش میکنند غیر عادی است که خود جای بحث دارد. ولی این در تناقض با گفته قبلی ما نیست که این فراموشی اثرش بر مردم کم شود خیر، این حوادث اثرات کوتاه مدت و بلند مدت دارند که ممکن است اثرات بلند مدت ملموس نباشد اما شما توجه داشته باشید که چرا افسردگی در جامعه ما بالاست، مثلا پژوهش های خود ما نشان می دهند افسردگی و سایر اختلال های روانی در کرمانشاه از میانگین کشوری هم بالاتر است.
وضعیت آسیب های اجتماعی در کرمانشاه چطور می باشد و آیا آمار دقیقی از این آسیب ها دارید؟
در کرمانشاه عوامل و آسیب های اجتماعی زیادی مثل خرید و فروش مواد مخدر، سرقت، قتل، تجاوز و خودکشی اتفاق میافتد البته ما آمار دقیقی در دست نداریم و نمی توانیم با قاطعیت بگوییم که آسیبهای اجتماعی در شهر کرمانشاه به نسبت دیگر مناطق زیاد تر یا کمتر میباشد اما ما درکرمانشاه به علل فقر، بیکاری، مهاجرت، یک دست نبودن سطح اقتصادی، اجتماعی شاهد آسیبهای اجتماعی هستیم ما خود پژوهشی نیز انجام دادیم که این پژوهش نشان داد که سطح اعتماد اجتماعی در شهر کرمانشاه پایین است.
همچنین جامعه ما جوان است مهارت های اجتماعی ضعیف، شکاف طبقاتی و پاسخ گو نبودن مسئولان و… شهر کرمانشاه را در بحران قرار داده است که حاصل آن حوادث و اتفاقات ناگوار و دلخراش مثل، دزدی، قتل، تجاوز و خودکشی میباشد. آمار خودکشی در سطح بالایی است خصوصا برخی شهرستان های ما بیشتر است.
در بحث آسیب های اجتماعی شما حادثه تلخ قتل کودک به دست پدرش را چگونه ارزیابی می کنید؟
همان گونه که اطلاع رسانی شده آسیب های اجتماعی در این حادثه تلخ را به دوشکل میتوان بررسی کرد از یک طرف اعتیاد پدر از طرف دیگر جدایی و طلاق. پدر کودک معتاد به شیشه بود و از مهمترین عوراض شیشه میتوان به توهم و بدگمانی و سو ظن اشاره کرد و در این حالات ممکن است شخص مصرف کنند دست به هرکاری بزند و چه بسا پدر بهار در این توهم بوده و فرزند دلبند، خندان و نهال رنگین خود را به شکلی غیر از کودک و گلی نوشکفته دیده باشد. بحث د مورد عوارض شیشه نیست، بحث باید در مورد بستر این ماجراها باشد.
شما به عنوان پژوهشگر امور اجتماعی چه راهکار های برای ارتقای سلامت اجتماعی و کاهش این آسیبها دارید؟
در حل هر مشکلی قبل از هر چیز باد مشکل را پذیرفت، یعنی پذیرفت که مشکل وجو دارد و این خود نصف راه حل است. وقتی ما مشکل را نپذیریم قطعا در صدد حل مشکل بر نمیآییم اما امید است که دولت جدید که در واقع دولت عقل گراست با پذیرفتن مشکلها و اسیبهای اجتماعی برنامههای دقیقی با نظر کارشناسان ذی ربط مبنی در کاهش آسیبهای اجتماعی و ارتقای سلامت اجتماعی و روانی در دستور کار قرار دهند تا اینکه ما بیش از پیش شاهد این حوادث ناگوار نباشیم و ستادها و پژوهشها و ارائه راهکارهها زیر نظر دانشگاهها به طور علمی و کارشناسی شده تشکیل شود و بحث رسانهها و برنامههای کاربردی و مفید به کمک دانشگاه پیریزی شود و به علاوه ارتقای سلامت اجتماعی و کاهش اسیب های اجتماعی باید در همان دوران ابتدایی و سنین مدرسه مد نظر قرار گیرد و با به کار گیری روان شناسان خبره در مدارس و حمایت و همکاری با کودکان و خانوادههای اسیب پذیر سلامت اجتماعی جامعه را ارتقا و اسیب های احتمالی را کاهش داد. اینکه پدری معتاد است ما برای بچه هایش چه کاری باید انجام دهیم، ما نیازمند تشکیل ستادی متشکل از کارشناسان، اساتید دانشگاه روانشناسان و جامعه شناسان هستیم که کار مستمر داشته باشند و بدون تنگ نظری با پژوهش و جمع آوری داده های علمی و درست به ارائه برنامه های واقعا شدنی به مسئولین در این راستا اقدام کنند. به نظر می رسد دولت جدید در این راستا هم باید برنامه ای داشته باشد و ما اینجا این پیشنهاد را مطرح می کنیم و امیدواریم صرفا در حد پیشنهاد نماند