پربازدیدترین ها

کد خبر: 31917 ۰۲:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۸

زلزله های اجتماعی را جدی بگیریم

زلزله های اجتماعی را جدی بگیریم

در جامعه ما مشکلات و آسیب­های اجتماعی زیادی وجود دارد و یکی از مسایلی که روانشناسان امور اجتماعی و پژوهشگران جامعه شناسی  همواره به آن می پردازند همین مسایل و آسیب های اجتماعی می­باشد . در این زمینه کرمانشاه پست گفتگویی با آقای علی زکی یی، روان شناس، پژوهشگر، مدرس دانشگاه و مدیرعامل موسسه روان پویش  انجام داده که در ادامه می آید :

IMAGE634801142857033516

حوادث و اتفاقاتی در جامعه ما روی می­دهد که فکر کردن درمورد آن­ها تکان دهنده و تا حدودی عذاب آوراست.

 بله دقیقا چنین است تکان و شوک آن  به خاطر عاطفه و بعد انسانی و ترس از مبتلا شدن خود و دیگران  به این حوادث است و عذاب آوری آن به خاطر اقدام نکردن و دست روی دست گذاشتن می­باشد.  ما در جامعه ای  زندگی می­کنیم که در حال گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن است که این خود می­تواند مشکلات اجتماعی را نیز ایجاد کند که اینجاست بنده به عنوان پژوهشگر و شما به عنوان مطبوعاتی باید فرهنگ سازی کنیم و اطلاعات دقیق، بروز و کارشناسی شده در اختیار افراد و جامعه قرار دهیم که به بهترین نحو در رویاروی با  مسایل سنتی و مدرن تصمیم گیری کنند و مرکب همت به سوی میدان­های بی­خودی نرانند و برای جامعه آسیب­زا نباشند.  البته فکر کردن برای ما نباید مثل فکر کردن مردم عادی باشد و نوع رفتار ما نباید این گونه باشد.

همانگونه که در جریان هستید هفته جاری شاهد قتل یک کودک خردسال به دست پدرش بودیم؛ به نظرم این تکان دهنده است.

ما تقریبا هر از چندگاهی شاهد آسیب­های اجتماعی و حوادث زیادی هستیم اما شدت  این آسیب­ها متفاوت است بعضی از آنها  واقعا تکان دهنده و شوک آور می­باشد مثلا همن قضیه بریدن سرکودک ۴ساله به دست پدرش در یکی از شهر های استان، برای مردم بسیار شوک آور می­باشد و کمتر شخصی است که حیرت نکند به گفته شاهدان که به ما گزارش داده اند مردم با دیدن این صحنه وحشت زده و بسیار متاثرشدند. و این یک ضربه روانی برای مردمی است که شاهد قضیه هستند یا از آن خبردار می شوند. البته اتفاق افتادن این حوادث در جامعه ما  به معنی این نیست که در جوامع دیگه و کشور­هایی دیگر این گونه اتفاقات روی نمی­دهد بلکه این اتفاقات با شدت کمتر رخ می­دهد و رسانه­ها با شکل متفاوتی اطلاع رسانی می­کنند مثلا جوامع دیگر با مانورهای بیشتر به بررسی علل وقایع می پردازند و سعی در پوشش خبری دقیق، کارشناسی شده و گسترده دارند اما در جامعه ما  برعکس سعی در کتمان کردن این حوادث و عدم اطلاع رسانی  دقیق می­شود که این خود می­تواند برای جامعه زیان آور باشد و طبیعی است که  شاهدان حوادثی مثل قتل آن طفل مظلوم احساس نگرانی کنند مبنی بر اینکه این اتفاقات ممکن است گریبانگیر خود و اطرافیان آنها نیز بشود و مسولان با بی­توجهی و بی تفاوتی در کار حوادث موج بی­توجهی به ساحل برانند.

جناب عالی به عنوان روان شناس؛ این قضیه را که مردم و  شاهدان حوادث ناگوار بعد از چند هفته،  حوادث را فراموش می کنند و به زندگی عادی برمیگردند را چگونه تبیین می­کنید؟

حوادث مثل زلزله هستند و در واقع این حوادث زلزله های اجتماعی هستد طبیعی است  مردم  بعد از مدتی فراموش کنند اما اینکه رسانه ها، مسولان ، مراکز مربوطه، پژوهشگران و … فراموش می­کنند غیر عادی است که خود جای بحث دارد.  ولی این در تناقض با گفته قبلی ما نیست که این فراموشی اثرش بر مردم کم شود خیر، این حوادث اثرات کوتاه مدت و بلند مدت دارند که ممکن است اثرات بلند مدت ملموس نباشد اما شما توجه داشته باشید که چرا افسردگی در جامعه ما بالاست، مثلا پژوهش های خود ما نشان می دهند افسردگی و سایر اختلال های روانی در کرمانشاه از میانگین کشوری هم بالاتر است.

وضعیت آسیب های اجتماعی در کرمانشاه چطور می باشد و آیا آمار دقیقی از این آسیب ها دارید؟

 در کرمانشاه عوامل و آسیب های اجتماعی زیادی مثل خرید و فروش مواد مخدر، سرقت،  قتل، تجاوز و خودکشی اتفاق می­افتد البته ما آمار دقیقی در دست نداریم و نمی توانیم با قاطعیت بگوییم که آسیب­های اجتماعی در  شهر کرمانشاه به نسبت دیگر مناطق زیاد تر یا کمتر می­باشد اما ما درکرمانشاه به علل فقر، بیکاری، مهاجرت، یک دست نبودن سطح اقتصادی،  اجتماعی شاهد آسیب­های اجتماعی هستیم ما خود پژوهشی نیز انجام دادیم که این پژوهش نشان داد که سطح اعتماد  اجتماعی در شهر کرمانشاه پایین است.

 همچنین جامعه ما جوان است  مهارت های اجتماعی ضعیف، شکاف طبقاتی و پاسخ گو نبودن مسئولان و… شهر کرمانشاه را در بحران قرار داده  است که  حاصل آن حوادث و اتفاقات ناگوار و دلخراش مثل، دزدی،  قتل، تجاوز و خودکشی می­باشد. آمار خودکشی در سطح بالایی است خصوصا برخی شهرستان های ما بیشتر است.

در بحث آسیب های اجتماعی  شما حادثه تلخ قتل کودک به دست پدرش را چگونه ارزیابی می کنید؟

همان گونه که اطلاع رسانی شده آسیب های اجتماعی در این حادثه تلخ را به دوشکل می­توان بررسی کرد از یک طرف اعتیاد پدر از طرف دیگر جدایی و طلاق. پدر کودک معتاد به شیشه بود  و از مهمترین عوراض شیشه می­توان به توهم و بدگمانی و سو ظن اشاره کرد  و در این حالات ممکن است شخص مصرف کنند دست به هرکاری بزند و چه بسا پدر بهار در این توهم بوده و فرزند دلبند، خندان و نهال رنگین خود را به شکلی غیر از  کودک و گلی نوشکفته دیده باشد.  بحث د مورد عوارض شیشه نیست، بحث باید در مورد بستر این ماجراها باشد.

شما به عنوان  پژوهشگر امور اجتماعی چه راهکار های برای ارتقای سلامت اجتماعی و کاهش این آسیب­ها دارید؟ 

در حل هر مشکلی قبل از هر چیز باد مشکل را پذیرفت، یعنی پذیرفت که مشکل وجو دارد و این خود نصف راه حل است. وقتی ما مشکل را نپذیریم قطعا در صدد حل مشکل بر نمی­آییم اما امید است که دولت جدید که در واقع دولت عقل گراست با پذیرفتن مشکل­ها و اسیب­های اجتماعی برنامه­های دقیقی با نظر کارشناسان ذی ربط مبنی در کاهش آسیب­های اجتماعی و ارتقای سلامت اجتماعی و روانی در دستور کار قرار دهند تا اینکه ما بیش از پیش شاهد این حوادث ناگوار نباشیم و ستادها و پژوهش­ها و ارائه راهکاره­ها زیر نظر دانشگاه­ها  به طور علمی و کارشناسی شده تشکیل شود و بحث رسانه­ها و برنامه­های کاربردی و مفید به کمک دانشگاه پی­ریزی شود و به علاوه ارتقای سلامت اجتماعی و کاهش اسیب های اجتماعی باید در همان دوران ابتدایی و سنین مدرسه  مد نظر قرار گیرد و با به کار گیری روان شناسان خبره در مدارس و حمایت و همکاری با کودکان و خانواده­های اسیب پذیر سلامت اجتماعی جامعه را ارتقا و اسیب های احتمالی را کاهش داد. اینکه پدری معتاد است ما برای بچه هایش چه کاری باید انجام دهیم، ما نیازمند تشکیل ستادی متشکل از کارشناسان، اساتید دانشگاه روانشناسان و جامعه شناسان هستیم که کار مستمر داشته باشند و بدون تنگ نظری با پژوهش و جمع آوری داده های علمی و درست به ارائه برنامه های واقعا شدنی به مسئولین در این راستا اقدام کنند. به نظر می رسد دولت جدید در این راستا هم باید برنامه ای داشته باشد و ما اینجا این پیشنهاد را مطرح می کنیم و امیدواریم صرفا در حد پیشنهاد نماند