پربازدیدترین ها

کد خبر: 3649 ۲۰:۰۹ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۳

تير خلاص و مزد اخلاص

تير خلاص و مزد اخلاص
تير خلاص و مزد اخلاص فردا بيست و ششمين سالروز عمليات كربلاي ۴ است. متأسفانه كربلاي ۴ در حاشيه فتوحات كربلاي ۵ مظلوم واقع شده و كمتر نامي از اين عمليات برده مي شود. در سينما و شب خاطره و شعر و مستند دفاع مقدسي و... گويا كربلاي ۴ حاشيه نشين غريب كربلاي ۵ شده است. حال اينكه ريشه پيروزي هاي كربلاي ۵ را، خوب اگر بگردي، به كربلاي ۴ مي رسي. به قطره قطره خون شهداي بي ادعا و گمنام اين عمليات. شايد به همين دليل غريبانه است كه هر سال يكي دو روز مانده به كربلاي ۴ قدرت الله رحماني جانباز ويلچرنشين دوران دفاع مقدس كه مدرك دكترايش را نه در دانشگاه هاوايي، بل روي همين صندلي چرخدار و به مشقت تحصيل و رنج كلاس و درس گرفته، پيامكي به صاحب اين قلم مي فرستد: «سلام بر بدن هاي سوخته از آتش نيزارهاي گر گرفته هور... سلام بر تن هاي زخمي افتاده در گل و لاي ام الرصاص كه در بامداد فيروزه اي كربلاي ۴ تير خلاص خوردند و مزد اخلاص گرفتند... ۴ دي سالروز فتح الفتوح كربلاي ۴ گرامي باد». تقسيم بندي خوبي نيست اينكه عمليات هاي دفاع مقدس را با عناويني چون «موفقيت آميز»، «عدم الفتح» يا «شكست خورده» از هم جدا مي كنيم. تو وقتي از عملياتي مثل كربلاي ۴ يا مثلاً رمضان، تعبير به «عدم الفتح» يا از اين بدتر، «شكست خورده»، مي كني، نتيجه مي شود همين غربت كربلاي چهاري ها يا مظلومي رمضاني ها. از شهداي شان بگير تا جانبازان و رزمنده ها، ايضاً خانواده هاي محترم ايشان. اما به راستي جاي يك سؤال اساسي باقي است: اگر ما در كربلاي ۴ به دلايل نظامي شكست خورديم و تا ابدالدهر به بهانه اين شكست نظامي بايد روي صورت كربلاي ۴ و كربلاي چهار ها خاك هجران و غربت بنشيند، پس كربلاي حسين بن علي (ع) در سال ۶۱ هجري قمري، مگر چيزي جز شكستي همه جانبه بود؟! باورم هست بعد از شنيدن نام مقدس كربلاي ۴ اولين چيزي كه بايد در اذهان من و تو رسم شود، نه شكست، كه ايثار و فداكاري و شهادت و رنج و ايستادگي و اخلاص و عزت است. مگر شهداي عمليات كربلاي ۴ در زمينه گذشتن از جان و مقاومت تا آخرين قطره خون، كم از شهداي كربلاي ۵ گذاشتند؟! حتي باورم هست بعد از شنيدن نام مقدس كربلاي ۵ هم اولين چيزي كه بايد در قلب من و تو ماندگار شود، نه پيروزي كه ايثار و فداكاري و شهادت و رنج و ايستادگي و اخلاص و عزت است. القصه! يك بار رفتم تا با مادر يكي از شهداي عمليات كربلاي ۴ مصاحبه كنم. آخر مصاحبه اين مادر شهيد در مقام گلايه حرف حساب مهمي زد: «يا اصلاً هيچ چيز از كربلاي ۴ نمي گويند يا مي گويند در اين عمليات شكست خورديم، يعني جگرگوشه من، شهيد شكست بود؟!» حرف هاي اين مادر را براي قدرت الله رحماني تعريف كردم گلايه پيرزن را. گفت: به خدا حق دارد. و حالا كه نگاه مي كنم، مي بينم، جنگ فقط فتح خرمشهر و كربلاي ۵ نبود. عمليات، عمليات است و شهيد، شهيد. تا خون حسين (ع) در اين جهان مي جوشد، ما هرگز شهيدي به نام شهيد شكست نداريم و نخواهيم داشت. بايد دگر بار سلامي گرم و جانانه فرستاد شهداي كربلاي ۴ عزيز را، اين غريب ترين بچه هاي پاك جنوب. من اما گاهي از قصد دنبال بهانه مي گردم كه به جاي سياست، از شهادت بنويسم. جز اينكه عاقبت نام ستونم در روزنامه جوان «پلاك» است، نكته اينجاست كه در سياست، گمانم به مرز صادرات عمار هم رسيده ايم! عمار اما راستش را بخواهي، همين شهداي كربلاي ۴ هستند؛ شهدايي كه به همه آنچه من و تو داريم مي گوييم، به همه اين شعارهاي زيبا، با اهداي خون خود، لباس عمل پوشاندند. آري! كربلاي ۴ و شهدايش اگر نبودند، خبري از فتح در كربلاي ۵ نبود. حتي ۹ دي را هم خوب اگر ريشه يابي كني، مي رسي به بدن هاي سوخته و سرهاي جدا... و مي رسي به گلايه مادر شهيدي كه داشت حرف حساب مي زد.