پربازدیدترین ها

سرویس: تازه های خبر کد خبر: 38670 ۲۰:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۵

خواستگاری‌های شگفتی ساز ( خاطرات مردی که 15 سال از زندگی اش می گذرد )

خواستگاری‌های شگفتی ساز ( خاطرات مردی که 15 سال از زندگی اش می گذرد )
مراسم خواستگاری یکی از پردغدغه‌ترین مهمانی‌ها است چرا که همه قصد دارند با نمایش چهره‌ای مهربان روی درخواست‌هایشان پافشاری کنند و همین باعث تولد عجیب و غریب‌ترین واژه‌ها و جملات می‌شود.
  خواستگاری‌های شگفتی ساز مراسم خواستگاری یکی از پردغدغه‌ترین مهمانی‌ها است چرا که همه قصد دارند با نمایش چهره‌ای مهربان روی درخواست‌هایشان پافشاری کنند و همین باعث تولد عجیب و غریب‌ترین واژه‌ها و جملات می‌شود و شاید پس از گذشت چند سال همین حرف‌ها نقل طنزآلود مجالس شود و در هر محفلی همه را به خنده وادارد که البته باید روی دیگر این سکه را نیز دید چرا که گاهی حرف‌ها و حدیث‌هایی در مراسم خواستگاری پیش می‌آید که سال‌ها بعد باعث کینه‌جویی‌های عروس و داماد یا خانواده‌هایشان از یکدیگر می‌شود و به خصومت‌ها دامن می‌زند. شاید در این مراسم به چشم نیاید در دل دختر جوانی که چادری روی سرش انداخته و آرام گوشه‌ای کز کرده چه غوغایی برپاست؟! شاید همین دختر آرام با شنیدن حرف‌های خانواده شوهر وجودش پر از غم و خصومت شود و هیچگاه نتواند آن لحظه‌ها را فراموش کند یا دامادی که با هزار آرزو به خواستگاری دختر رویاهایش رفته وقتی شرایطی را از سوی خانواده عروس خانم می‌شنود و نسبت به موقعیتش تحقیر می‌شود دلش بگیرد و به خاطر علاقه به عروس خانم همه این نیش و کنایه‌ها را بپذیرد و با هر سختی که هست سر سفره عقد بنشیند، اما این لحظات را تا آخر عمرش فراموش نکند و از این‌که توسط پدر و مادر عروس یا دیگران تحت فشار گذاشته شده است کینه به دل بگیرد. مرد جوانی که 15 سال از ازدواجش می‌گذرد، با یادآوری خاطرات گذشته و شب مراسم خواستگاری‌اش خنده تلخی می‌زند و می‌گوید: هیچ وقت آن روز را از یاد نمی‌برم، خوشحال بودم و در دلم غوغایی به پا بود، به همراه خانواده‌ام با دسته گل و شیرینی راهی خانه دختر مورد علاقه‌ام شدیم. در آن زمان اوضاع مالی مناسبی نداشتم چرا که در کودکی پدرم را از دست داده بودم و پشتوانه‌ای نداشتم و همین باعث شد از سوی خانواده همسرم تحقیر شوم. هرگز حرف‌های آن روز پدر و مادر زنم را از یاد نخواهم برد که در چشمانم نگاه کردند و گفتند تو نمی‌توانی یک دست لباس برای خودت بخری چطوری می‌خواهی خرج زن و زندگیت را بدهی؟! در آن لحظه صدای شکسته شدن دل خودم و مادرم را شنیدم ولی فقط سکوت کردم زیرا می‌دانستم در آینده‌ای نه چندان دور به همه ثابت می‌کنم که در مورد من اشتباه قضاوت کردند. پس از گذراندن هفت‌خوان رستم سرانجام با همسرم زندگی جدیدمان را آغاز کردیم، شاید اوایل با مشکلاتی روبه‌رو بودیم اما با تلاش و پشتوانه من و همسرم توانستم زندگی‌‌‌ام را سروسامان دهم اما همیشه روزگار به یک شکل نمی‌ماند و خانواده همسرم در زندگی دچار مشکلاتی شدند. هنوز حرف‌هایشان در گوشم زنگ می‌زند که در مورد من چه می‌گفتند ولی حالا تقدیر را دیدم و شاید آن‌ها تازه به حال آن روز من دچار شده اند. اما ای کاش هیچ‌وقت در آن مراسم که برایم بهترین روز بود با حرف‌هایشان دلم را نمی‌آزردند که هنوز بعد از گذشت سالیان و با وجود فرزندانم دلم از سخنانشان گرفته است. در مراسم خواستگاری گاهی نیز شرایط و سخنان عجیب و غریبی را می‌شنویم که حتی برای هر دو خانواده نیز شوک ‌آور است و تنها عروس و داماد حاضر هستند به آن تن دهند چرا که می‌خواهند تعهدشان هم خاص باشد. به عنوان نمونه دختر و پسر جوانی که در کنار ساحل با یکدیگر آشنا شده بودند هنگام خواستگاری و گذاشتن شروط مهریه را پنج هزار مرجان دریایی اعلام کردند. دختر و پسر عاشق پیشه با گذاشتن این شرط همه خانواده را شوکه کردند. مهر کردن یک دست و یک چشم، به اندازه وزن عروس خانم طلا مهر کردن و... نیز نمونه‌هایی از مهریه‌ها و شرایط عجیب هنگام خواستگاری است، حتماً‌ بارها جملاتی مانند این‌که مهریه را کی داده و کی گرفته؟ یا این‌که با چادر سفید می‌ری خانه شوهر و با کفن... را شنیده‌اید که ماندگاری چندین ساله دارند اما با گذری در دادگاه خانواده می‌توان دید که این جملات دیگر به تاریخ انقضا رسیده‌اند و کارایی چندانی ندارند، چه مردانی که به خاطر مهریه در زندان هستند و چه زنانی که تنها چند ماه بعد از ازدواج به خانه پدر برمی‌گردند. کارشناسان و محققان امور اجتماعی معتقدند امروزه بیشتر زندگی‌ها بر پایه مادیات بنا شده است و کمتر کسی به خصوصیات اخلاقی، فرهنگی، دینی، خانوادگی و... طرف مقابل توجه می‌کند. افزایش آمار طلاق نیز نشان دهنده این موضوع است چرا که خانواده دختر و پسر تنها گذاشتن شروط سنگین هنگام عقد را ضامن خوشبختی فرزندانشان می‌دانند بی‌آنکه متوجه باشند زندگی بر چنین پایه‌هایی هرگز استوار نخواهد ماند و سوء استفاده از حقوق و قوانین پایه‌های زندگی را سست خواهد کرد. جواد حیرانی کارشناس دینی درخصوص ازدواج و مراسم عجیب و غریب خواستگاری می‌گوید: بعضی مواقع با دختر و پسرهای جوان و خانواده‌هایی روبه‌رو می‌شویم که از روی احساسات، جهالت و گاهی عمدی دست به اعمال عجیب و غریب می‌زنند تا خاص جلوه کنند. مثلاً در تعیین مهریه با گروهی روبه‌رو می‌شویم که بدون هیچ بنای شرعی و عقلی مهریه را تعیین می‌کنند. یک کیلو بال مگس، ویلای دو هزار متری مشرف به گندمزار، 24کیلو شمش طلا، 10 رأس آهوی وحشی، چشم داماد و نمونه‌هایی از مهریه‌های شوکه کننده‌ای است که از سوی عروس خانم‌ها مطرح می‌شود و آقا دامادها به آن تن می‌دهند که در بیشتر وقت‌ها اگر زوجین با مشکلی برخورد کنند در نخستین فرصت مهریه‌ای را مطالبه می‌کنند که پرداخت آن به آسانی صورت نخواهد پذیرفت. وی بیان می‌کند: اسلام مخالفتی با تعیین مهریه ندارد چرا که این امری لازم و ضروری ضمن عقد است اما با توجه به این‌که مهریه یک دین است، افراد باید مهریه‌ای را تعیین کنند که توان پرداخت آن را داشته باشند. همچنین باید توجه کرد زندگی که از ابتدا با دروغ به این بزرگی شروع شود پایان خوشی نخواهد داشت. مثلاً گاهی نیز دیده می‌شود که عروس و داماد می‌خواهند عروسی‌شان در آسمان یا زیر آب برگزار شود اما این شرایط و خواسته‌ها هرگز تضمینی برای تداوم زندگی نخواهد داشت. زینب کاشی‌پزها وکیل پایه یک دادگستری در میان پرونده‌هایی که با مهریه‌های عجیب و غریب و خواسته‌های ابتدایی ازدواج و بخشیدن آن از یکدیگر جدا شدند به پرونده‌ای اشاره می‌کند که مهریه‌ای تعجب برانگیز توانست بار دیگر مهر و محبت زوجین را در دل یکدیگر بیندازد. یک کامیون گل خوشبختی مهریه یک کامیون گل سرخ نیز یکی از مهریه‌های جنجال‌برانگیز در این سری از پرونده‌ها بود. وقتی دختر و پسر به اختلاف با یکدیگر برخوردند تصمیم گرفتند از یکدیگر جدا شوند و دختر جوان با به اجرا گذاشتن مهریه‌اش تصمیم گرفت حرص همسرش را درآورد اما مرد جوان که با همه اختلافات همسرش را دوست می‌داشت برای رضایت وی یک کامیون گل تهیه کرد و به خانه همسرش فرستاد. وقتی زن جوان به سمت آیفون رفت تا در را باز کند متوجه شد همسرش با یک کامیون گل به استقبال وی رفته است. او با تداعی خاطرات گذشته و روز خواستگاری قلبش به تپش افتاد. آن‌ها پس از دیدار با یکدیگر بار دیگر مهر و محبتشان در دل هم جرقه زد و به کلبه خوشبختی‌شان رفتند تا این‌بار برای همیشه و تا پایان عمر زندگی‌شان را کنار یکدیگر ادامه دهند. زینب کاشی‌پزها معتقد است برخی مهریه‌ها با این‌که در جامعه عرف نیست اما باعث مهر و محبت زوجین به یکدیگر می‌شود. خریدن گل، سرپرستی یتیمان و... ازجمله مهریه‌هایی هستند که مهر و محبت زوجین را به یکدیگر نشان می‌دهد و جنبه معنوی نیز دارد و هنگام جدایی و قهر می‌تواند باعث آشتی میان آن‌ها شود. این خانم وکیل می‌گوید: مهریه باید به‌گونه‌ای باشد که عقلایی و علاوه بر ارزش معنوی ارزش مادی و قابلیت قیمت را داشته باشد که حتی هنگام خرید جهیزیه نیز می‌توان برخی موارد را به خانواده پسر سپرد. همچنین اگر در خانواده‌ها و جامعه رسم شود که همان ابتدا مرد مهریه همسرش را بدهد دیگر با مشکلات مهریه زندانیان نیز روبه‌رو نخواهیم شد و افراد نیز به محض اجرا گذاشتن مهریه از یکدیگر جدا نمی‌شوند چرا که وقتی کسی حتی اگر قصد جدایی نداشته باشد و مهریه‌اش را طلب کند به معنی این است که دیگر قصد زندگی ندارد ولی همیشه این‌گونه نیست و چه بهتر که مهریه همان ابتدا داده شود تا از احتمالات و مشکلات بعدی پیشگیری شود. وی معتقد است: گرفتن حق طلاق برای زنان یکی از حقوقی است که باعث می‌شود کمتر شاهد زندانی شدن مردان و مهریه‌های بالا باشیم چرا که بیشتر دختران برای اجبار و اذیت همسرشان مهریه را به اجرا می‌گذارند ولی اگر آن‌ها نیز همانند مردان حق طلاق داشته باشند و از لحاظ قانون حقوق خود را باهم برابر بدانند دیگر شاهد حوادث تلخ نخواهیم بود اما باید خانواده‌ها به این امر توجه کنند که همه زندگی گرفتن حق و حقوق نیست و باید بتوانند در شرایط سخت با همیاری و همدلی یکدیگر مشکلشان را حل کنند و در همان ابتدا به سراغ آخرین راه نروند. حقوق زوجین جواد جاویدنیا، قاضی دادگستری مشهد در این خصوص می‌گوید: ازدواج قراردادی است که زوجین حقوق متفاوتی را بر عهده می‌گیرند. آن‌ها با امضای سند ازدواج برخی از حقوق مدنی و معنوی از جمله حق طلاق، حق انتخاب مسکن و محل زندگی، حق اشتغال، تحصیل، حق سرپرستی فرزند پس از جدایی و... را به دست می‌آورند که در صورت تفاهم با یکدیگر عروس خانم‌ها می‌توانند از این حقوق استفاده کنند. زوجین براساس قوانین موجود در کشور آزاد هستند هر شرطی را که خلاف قانون نباشد در شرایط نکاح و عقد در سند ازدواج یا سند جداگانه‌ای بیاورند که در صورت پذیرفته شدن از سوی زوج یا زوجه آن سند امضا می‌شود تا در آینده دچار مشکل نشوند. بهتر است خانواده‌ها در همان ابتدای آشنایی همه شرایط یکدیگر را عنوان کنند. به طور مثال دختر خانمی می‌خواهد نزدیک پدر و مادرش زندگی کند و در هیچ شرایطی راضی نیست با خانواده همسرش در یک ساختمان و یک محل باشد، در این صورت عاقلانه است ابتدا در این مورد خانواده‌ها به تفاهم برسند سپس شرایط بعدی را فراهم کنند چرا که دیده می‌شود گاهی افراد به دلیل ساده‌انگاری و ساده گذشتن از کنار چنین مسائلی بعدها دچار مشکل می‌شوند حتی بهتر است اگر قرار است زوجین نزدیک یکی از خانواده‌ها زندگی کنند پیش از ازدواج مدتی با آن‌ها رفت و آمد کنند و در صورت تمایل و کنار آمدن با خانواده همسر آداب و رسوم و اخلاقیات شرایط را بپذیرند و سپس وارد زندگی شوند. بهتر است افراد با دیدی واقع‌گرایانه و منطقی به زندگی بنگرند و از یکدیگر و شرایط فعلی و آینده هم شناخت و اطلاع کافی کسب کنند. همچنین هم‌کفو بودن و توجه به طبقات اجتماعی فرهنگی و دینی آن‌ها با یکدیگر نزدیک باشد، به این ترتیب زوجین زندگی موفق‌تری خواهند داشت. این قاضی به خانواده‌ها توصیه می‌کند: زندگی باید پیش از آن که به شرط و شروط قانونی وابسته باشد در آن مهر و محبت وجود داشته باشد و افراد قبل از ازدواج، آموزش‌های خانوادگی و مهارت‌های زندگی بهتر را کسب کنند تا از زندگی مستحکم‌تری برخوردار شوند چرا که وقتی مسائلی در بند و تبصره برود ثمره زیادی نخواهد داشت و افراد به آرامش و خوشبختی واقعی نخواهند رسید. جاویدنیا معتقد است: فرهنگسازی و اطلاع رسانی در مورد کاهش تبعیض علیه زنان و یکسان سازی شرایط حقوق زن و مرد در زندگی مشترک می‌تواند در تداوم آن موثر باشد.