نگاه کردن به دنیای گریم از بیرون گود، خیلی جذاب است اما اگر جای آدمهای توی گود باشید، شاید نظرتان عوض شود. شاید اگر موهایتان به خاطر دکلره بسوزد، ابروهایتان را با موچین یکی یکی بکنند، گریم شدن آنقدر هم جذاب به نظر نرسد.
نگاه کردن به دنیای گریم از بیرون گود، خیلی جذاب است اما اگر جای آدمهای توی گود باشید، شاید نظرتان عوض شود. شاید اگر موهایتان به خاطر دکلره بسوزد، ابروهایتان را با موچین یکی یکی بکنند، ساعتها پوستتان زیر ماده لاتکس بماند و توی چشمهایتان به جای قطره چسب بریزند گریم شدن آنقدر هم جذاب به نظر نرسد. حرفهای بازیگرهایی که گریمهای عجیب و طولانی را تجربه کردهاند، بخوانید تا خودتان بفهمید این خبرها هم نیست.
عبدالرضا اکبری/ نقش امام خمینی (ره) فیلم «فرزند صبح»
این شخص کیست؟!
عبدالرضا اکبری در«فرزند صبح» بهروز افخمی، نقش امام خمینی(ره) را بازی میکرد. گریم او که توسط سعید ملکان طراحی شد، نقش را باورپذیر کرده بود. اول قرار بود جمشید هاشمپور این نقش را بازی کند.
«اتفاقا جلسه اول که نشستیم برای گریم فقط در حد ۳۰ درصد به آن چیزی که میخواستیم نزدیک شدیم. وقتی بهروز افخمی آمد و بین گریم من و عکسها نگاهی انداخت خیلی سریع رفت و گفت باید بیشتر کار کنید! که همان هم حدود ۷-۶ ساعت طول کشیده بود. تا ۴ جلسه این قضیه ادامه پیدا کرد تا اینکه به همان گریم دلخواه رسیدیم. اوایل کار هفتهای ۴ روز و هر روز ۷-۶ ساعت مینشستم و سعید ملکان گریم را روی من انجام میداد. تاکید فراوان هم بود که کمتر از قطعات پلاستیکی گریم یا قالبگیری استفاده شود و بدون قطعه، چهره به گریم دلخواه نزدیک شود. تنها قطعهای که استفاده شد فقط برای قسمت پایین گریم بود. خیلی خسته میشدم مخصوصا اینکه ۷ ساعت باید خودم را در آینه نگاه میکردم. وقتی کسی کاری را پذیرا میشود، اخلاق کاری به او این اجازه را نمیدهد که بخواهد غر بزند، یعنی در واقع مجبوری تحمل کنی. بعدها عکسها را که خانواده امام(ره) و بعضی از مسئولان میدیدند، کاملا متوجه شباهت میشدند و همه اولین سؤالی که میپرسیدند این بود که این شخص کیست؟»
بهنوش طباطبایی/ نقش زلیخا سریال «یوسف پیامبر(ع)» به گریم حساسیت دارم سریال یوسف پیامبر در زمان خودش خیلی سروصدا به پا کرد. نقش زلیخا را کتایون ریاحی بازی کرد. هرچند پیش از او قرار بود که بهنوش طباطبایی این نقش را بازی کند که گریم نگذاشت! « تا به حال نقشهای مختلفی به من پیشنهاد نشده که بخواهم گریمهای متفاوت را هم تجربه کنم. حتی در «گلهای گرمسیری» که از ۱۸ تا ۴۵ سالگی یک خانم را بازی میکردم، مهری شیرازی فقط با سایهکاری توانست پیری را در صورت من نشان دهد. قرار بود در یوسف پیامبر نقش زلیخا را بازی کنم ولی وقتی سعید ملکان، چهرهپرداز این سریال، دو، سه بار تست گریم روی صورت من انجام داد، چسبی که زیر قطعه گذاشته بود، صورت مرا سوزاند تا حدی که ۷-۶ ماه تحت مراقبت پزشکی بودم. فکر میکنم صورتم به چسب لاتکس حساس بود. آقای ملکان میگفت با ماده دیگری هم نمیشود کار کرد. برای همین هم نتوانستم نقش زلیخا را بازی کنم. به طور کل صورت من نسبت به موادی مثل لاتکس حساسیت دارد و همین باعث میشود، هم انتخاب برای خود من سخت شود و هم کار گریمورها.»
زهرا داوودنژاد/ نقش دختر کچل/ فیلم «بچههای بد» در موقعیت ویژه، کارهای ویژه میکنم غیر از او در «سرب»، فریماه فرجامی، در «قرنطینه» خاطره حاتمی و در «درخت گلابی» گلشیفته فراهانی حاضر شدند موهای خود را تیغ بیندازند. زهرا داوودنژاد هم در فیلم پدرش «بچههای بد» موهایش را تراشید تا گریمش موها را به باد بدهد! «میگویند مو برای خانمها خیلی مهم و عامل زیباییشان است و برای همه عجیب است که با کچل کردن سرم، کنار آمدم اما این کار به دلیل این بود که فیلم ایجاب میکرد و پدرم از من خواسته بود و در آن موقع با روحیهای که داشتم، این کار را دوست داشتم. برایم یک اتفاق جدیدی بود. به نظر قبول کردن چنین ریسکهایی بستگی دارد به فیلم، فیلمنامه و کسی که از من درخواست این کار را میکند. بستگی دارد به شخصیتی که باید به خاطرش این کار را انجام دهم. اگر در موقعیت ویژهای قرار بگیرم، کارهای ویژه هم انجام میدهم.»
نیما شاهرخ شاهی/ نقش روانپریش/ فیلم «پارک وی» از دکلره تا اکستنشن خیلیها نیما را با فیلم «پارک وی» فریدون جیرانی شناختند. او در نقش کوهیار، یک روانپریش بازی میکرد و در سکانسی موهایش را به دست دکلره نارنجی سپرد! خیلیها میگویند موهای او بر اثر این کار، سوخت و به همین دلیل علاقه زیادی به کلاه سر گذاشتن دارد اما خودش میگوید اینطور نیست. «شنیدهام که میگویند موهای من در فیلم «پارک وی» سوخت. اینطور نیست؛ موهای من اصلا خراب نشد ولی خب به هر حال بر اثر استفاده از همان مواد دکلره، رنگش عوض شد تا اینکه بالاخره به حالت اولیه بازگشت. من برای فیلم «دایره زنگی» هم موهای بلندی را اکستنشن کردم و ۳ ماه هم همان طور ماند. درطول همه کارهایم بالای ۲۰ گریم متفاوت داشتم ولی اینطور نیست که بخواهم زیر دست گریمور تازهکار بنشینم چون هر بازیگری خودش بهتر صورتش را میشناسد و بهتر میداند چطور در صورتش کار شود. اگر احساس کنم، گریموری تازهکار است با او مشورت میکنم، یعنی طبق تجربههای قبلیام به او پیشنهادهایی میدهم.»
گوهر خیراندیش/ نقش هاجر / فیلم «بانو» وقتی صورتم سوخت گوهر خیراندیش، محبوب گریمورهاست! به راحتی تن به گریمهای سنگین، سخت و طولانی میدهد. نمونهاش ۸ نوع گریم او در فیلم «جزیره جادو» بود. خودش از ماجرای گریمهایش خاطرههای زیادی دارد. «من دوست دارم نقشهای متفاوت را تجربه کنم. سر هر فیلمی هم که میروم با پیشنهادهایی که میدهم و با توافق کارگردان و گریمور به تیپی میرسیم که خود من بیشتر با آن ارتباط برقرار میکنم. این موضوع کاملا دوطرفه است. بعضی بازیگرها که بعضی مواد یا قلمموها به صورتشان نمیسازد، با خودشان مواد و قلممو میآورند تا از آنها در گریمشان استفاده شود ولی ما داریم در مورد هنرمند و بازیگر حرف میزنیم، کاری با بعضی از دوستان که با رابطه، آشنا و توصیه وارد بازیگری شدهاند، ندارم. یک هنرمند یا بازیگر حرفهای را هیچوقت ندیدهام که به گریمور بگوید به ابروی من دست نزن! البته اینطور برخورد، یک برخورد غیرهنرمندانه و غیرحرفهای است که از افرادی برمیآید که مسئولیت انتخاب کاری را که داشتند، نفهمیدند. من سختترین گریمی که داشتهام مربوط به فیلم «بانو» بوده است؛ مخصوصا قسمتهایی که سوختگی صورت را درست میکردند. درست کردن پفهای صورت خیلی سخت بود ولی آن گریم را خیلی دوست داشتم و واقعا مرا به نقش نزدیک میکرد. کار این گریم برعهده عبدا… اسکندری و اکرم نویدی بود. بعد از آن، سر کار «لبه تیغ» که قاچاقچی عتیقه بودم، قرار بود روی سر من پوستی گذاشته شود. آن گریم هم طولانی بود ولی بسیار خوب بود. طولانیترین و سختترین گریمهایم حدود یک ساعت و نیم، ۲ ساعت طول میکشید.
لیلا برخورداری/ نقش کبری/ سریال «خواب و بیدار» برای ماندگاری به گریم تن میدهم سریال «خواب و بیدار» مهدی فخیمزاده، اگرچه سریالی دیدنی بود اما بیش از هر چیز باعث دیده شدن لیلا برخورداری شد. او با گریمی سنگین، نقش یک دختر عقبمانده را بازی کرد. «کبری ، اولین کار حرفهای من محسوب میشد. خیلی برایم مهم بود که خوب کار کنم و خوب دیده شوم. در چنین شرایطی بازیگر به چنین گریمهایی هم تن میدهد. آن نقش یک نقش تیپیکال بود و در واقع شخصیت نبود و چون تیپ بود، میطلبید که آن طور گریم شود. اصلا ماندگاریاش در اذهان را هم مدیون همان گریم است. اگر بازیگر بخواهد به نقش و ماندگاریاش فکر کند، مطمئنا گریمی را که در راستای نقش باشد، میپذیرد و حتی کمک کردن بازیگر به گریمور هم اشکالی ندارد ولی باز هم باید در جهت نقش باشد. من بازیگرهایی را دیدهام که روی مسئله گریم خیلی حساس بودهاند. مثلا کسی بود که روی مسئلهای خیلی حساس بود و حتی با گریمور هم درگیر شد یا حتی زمانی در یکی از کارهایم زمان اجرای گریم یکی از دوستان آنقدر زیاد شد که خود کارگردان آمد دنبال بازیگر و او را با خود برد که بیشتر هم در خانمها این اتفاق شایع است.»
ماهایا پطروسیان: نقش پیرزن/ فیلم «ازدواج در وقت اضافه» نمیشود که در همه فیلمها زیبا بود پطروسیان وقتی ۰۲ ساله بود در دومین حضور سینماییاش، نقش یک دختر کولی را در فیلم «هنرپیشه» بازی کرد و صورتش را به دست سرنوشتی به نام گریم سپرد. او گریمهای متفاوت زیادی را تجربه کرده که از میان آنها «ازدواج در وقت اضافه» به کارگردانی سعید سهیلی را بیشتر از همه به یاد دارد. « 2 چیز برای بازیگر خیلی مهم است و بسیار روی آن حساسیت دارد؛ یکی گریمش و دیگری هم لباسی که میپوشد. این دو مسئله کاملا به بازیگر ارتباط دارد. بازیگر یک مدل یا مانکن نیست که هر لباسی را که به او میدهند، بپوشد و هر گریمی را که میخواهند، روی صورتش پیاده کنند. معمولا زمانی که گریم میشوم، پیش طراح گریمی هستم که به کارش تسلط دارد و سلیقهاش منطبق با من است ولی گاهی تصور میکنم اگر گریم طور دیگری باشد، بهتر است و برای همین هم یک نظراتی میدهم. بازیگر باید نقشهای متفاوتی را تجربه کند و لازمه تجربههای متفاوت، گریمهای متفاوت است. بازیگری جز این معنایی ندارد. نمیشود که در همه فیلمها زیبا بود. این مخالف با اصول بازیگری است. یکی از کارهای متفاوت من در زمینه گریم «ازدواج در وقت اضافه» است که فکر میکنم یک کار متفاوت در کارنامه بازیگری من از لحاظ گریم است. کار چهرهپردازی این فیلم بر عهده خانم مهین نویدی بود. گریم سنگین، خستگی دارد چون شاید پوست بازیگر به بعضی مواد حساس باشد. اول قرار بود که با لاتکس روی صورتم کار کنند ولی لاتکس، ماده سنگینی است که بعد از دو، سه بار استفاده روی پوست صورتم زخم و خشکی ایجاد کرد. برای همین با گریمور و کارگردان صحبت کردم تا ماده را عوض کنند. به هر حال نقش اول را داشتم و نمیشد با همان روال پیش رفت چون هم ممکن بود زخمهای ناسور ایجاد شود و هم ممکن بود دیگر نشود تا آخر کار ادامه داد. برای همین هم از سایه کاری استفاده شد که هر چند زمان زیادی میبرد ولی حداقل به پوست لطمه نمیزد.»
گریم، یکی از اعجازآمیزترین کارهای دنیاست. ورود به دنیای گریم و گریمورها درست مثل وارد شدن به دنیای بارپاپاپاهاست! چون همه چیز به طرفهالعینی عوض میشود. سینمای ایران، در زمینه گریم، دست پری دارد و یکی از موفقترینها در این حوزه است اما در دنیا این حرفه، سابقه جذاب و طولانی دارد. در اصل گریم سینمایی برای اولین بار توسط مکس فکتور افسانهای از گریم سنتی تئاتر جدا شد، یعنی همان کسی که کمپانی لوازم آرایشی «مکس فکتور» به نام اوست. پیش از او جرج وستمور، گریم را در دنیا باب کرده بود و به همین دلیل به عنوان پدر گریم شناخته میشود. با گذشت زمان، گریم سینمایی، خودش شاخهبندی شد و هر گریموری در ژانری، معروف و متخصص شد. مثلا جک پیرس را پادشاه گریم سینمای وحشت میدانند. تبحر او در کارهایش (مثل فیلمهای فرانکشتاین، مومیایی و ولف من) در اوایل دهه ۱۹۳۰ باعث شد بسیاری از گریمورهای امروزی راه او را در پیش بگیرند. در سینمای جهان گریمهای عجیب و غریبی وجود دارد که در زمان خود، سر و صدای زیادی به پا کردهاند. میخواهید نگاهی به این گریمها بیندازیم؟ هیث لجر: شبح تاریکی چیزی به جز چاقو و یک تکه پارچه در جیب او نبود. هیث لجر دنیا را با بازی خود بهعنوان ژوکر در فیلم «شوالیه تاریکی» حیرتزده کرد. این بازیگر مرحوم، سزاوار همه تحسینهایی که بعدها انجام گرفت، بود. ولی بخشی از تحسینها باید به افرادی تعلق گیرد که او را به این صورت درآوردند. گریم ژوکر توسط جان گالیونه جونیور انجام شد که شامل ۳ قطعه سیلیکون مُهر شده بود و پیادهسازی آن روی صورتش حدود یک ساعت قبل از شروع هر فیلمبرداری طول میکشید. خود لجر آن را بهعنوان یک تکنولوژی جدید که بسیار سریعتر از پروتزهای رایج است، توصیف کرده بود. او احساس میکرد هیچ آرایشی روی صورتش نیست.
براد پیت: مورد عجیب براد پیت برای ایفای نقش خود دراین فیلم هر روز ۵ساعت روی صندلی گریم مینشست و آماده میشد. گریم او توسط ریک بیکر معروف انجام میشد. بیکر ابتدا ۳ ماکت در سنین ۶۰، ۷۰ و ۸۰ سالگی پیت آماده کرد. او نیم تنه بالایی ۳ نفر را با ۳ مجسمه پیت پیوند زد. به این ترتیب او ۳ نیم تنه از پیت تهیه کرد. بیکر سپس ۱۲۰ اسکن در حالتهای مختلف از صورت پیت انجام داد و آن را در اختیار مجری جلوههای ویژه دیوید اولبریچ قرار داد. توسط یک سیستم آنالیز تصویر و ترکیب آن با مجسمهها، پیت آماده ایفای نقش فوقالعاده خود بود. گروه گریم و جلوههای ویژه فیلم، با انصاف و سزاواری تمام، جایزه اسکار آن سال را با کار درخشان و دقیق خود بهدست آوردند.
رابین ویلیامز: خانم دوبت فایر رابین ویلیامز تصمیم گرفت برای اینکه مطمئن شود کاراکتر «داوتفایر» قابلقبول خواهد بود، هنگام فیلمبرداری به یک کتابفروشی برود و مشغول خرید کتاب شود. او قادر به انجام این کار بدون اینکه شناخته شود، شد. ماسکی که رابین ویلیامز بهصورت داشت و آن را به خیابان پرت کرد در واقع یک نگهدارنده بود ولی گریم واقعی خانم «داوتفایر» چیزی نزدیک به۴ساعتونیم طول میکشید و از ۸ تکه مجزا تشکیل شده بود.
چارلیز ترون: هیولا «آیلین کارل وورنس» یک قاتل سریالی بود که در سال ۱۹۹۲در ایالت کالیفرنیا به مرگ محکوم شد. در هیولا، «ترون» که نقش «وورنس» را بازی میکند نه تنها عملکرد قابل توجهی ارائه میدهد بلکه او یک روز کامل را برای خشک کردن و نازک کردن تارهای مو با متخصص مو تحمل میکرد. (ترون از کلاهگیس استفاده نکرد و موهای طبیعی خودش بود) او ابروهای خود را تراشید و آنها کاملا سفید بودند. حالا نوبت به گریم و آرایش اوست. موهای او آسیبدیده، کثیف و چرب بهنظر میآید. صورت بیرنگو رو و خشک او با پاشیدن لایههای شفاف جوهر خالکوبی و کمی رنگ سبز برای ایجاد بافتهای اضافی تکمیل شد. پروتز دندانهای مصنوعی صورت او را پهنتر میکرد و دندانهای کج و لکهدار «آیلین» بیشتر به چشم میآمد. استفاده از لنز قهوهای برای تغییر رنگ چشم آبی از آخرین مراحل گریم بود.
جیم کری: چطور گرینچ کریسمس را دزدید جیم کری برای نقش خود بهعنوان گرینچ باید روزانه بیشتر از ۳ ساعت برای اجرای گریم و یک ساعت برای برداشتن آن وقت صرف میکرد. او باید ۵ ماه پوششی که ریک بیکر از جنس لاتکس ساخته بود که لباسی از موی رنگ شده گاومیش بهصورت لایه – لایه روی آن سوار میشد، به تن میکرد. او کاملا در این لباس احساس ناراحتی میکرد و نیاز پیدا کرد از یک متخصص ارتش آمریکا درباره روانشناسی و مقاومت در زمان شکنجه مشاوره بگیرد. کری گفته بود همه جای بدن او پوشانده شده بود و حتی نمیتوانست بینی خودش را بخاراند. در طول تولید این فیلم بیش از ۸هزار محصول آرایشی و بهداشتی استفاده شد و در برخی روزها ۴۵گریمور مشغول به کار میشدند.
ناتالی پورتمن: قوی سیاه ناتالی پورتمن در حالت طبیعی هم یکی از زیباترین بازیگران سینماست. تحول او در فیلم قوی سیاه هم او را بیشتر در معرض توجه قرار داد. پورتمن با استفاده از پودر صورت سفید، چشمان قرمز و بالدار آرایش شدهاش بهعنوان یک رقصنده قو مانند که میخواهد در دریاچه قو بهترین باشد تقریبا غیرقابل تشخیص است. آرایشگر متفکر و صاحب سبک، طراح لباس و برنده جایزه اسکار، جودی چین هفتهها وقت صرف تبدیل قوی سپید بیگناه و معصوم به قوی سیاه و بیمرز و اغواکننده کرد. نیکلاس کیج در فیلم «بردی» نقش سربازی را دارد که ویران و آشفته از جنگ ویتنام بازگشته است. کیج برای اینکه افسردگی و در هم شکستگی این شخصیت را باورپذیر سازد، هر دو دندان نیش خود را کشید و سپس صورتش را چند هفته باندپیچی کرد. دندان نیش به دلیل ریشه بلندش عامل جوانی و زیبایی چهره است و وقتی این دندان از دست برود، بافت صورت دچار افتادگی و چروکیدگی خواهد شد. کیج بعدها این دو دندان را با دو ایمپلنت جایگزین کرد.
جانی دپ: آلیس در سرزمین عجایب جانی دپ ظاهرا قبل از تولید فیلم شروع به کشیدن نقاشیهای آبرنگ برای دید بهتر نسبت به شخصیت کلاهدوز دیوانه کرد و بعدها فهمید که او و کارگردان فیلم، تیم برتون ایدههای مشابهی برای به تصویر کشیدن نقش او دارند. جانی دپ باید هر روز ۳ ساعت بهطور مداوم روی صندلی گریم مینشست تا آن قیافه عجیب و غریب را پیدا کند. او احساس میکرد برای تبدیل شدن به کلاهدوز دیوانه باید کل بدنش دچار یک تحول فرازمینی شود و از آنجایی که او ۸۱ سال با پتی یورک کار میکرد، درخواست استخدام او را کرد تا به شکل دلخواه خود دربیاید. او ابتدا شروع به پاشیدن رنگ سفید بهصورت اسپری روی صورتش کرده و سپس هنر خود را پیاده کرد.
رالف فینس: هریپاتر و جام آتش «رالف فینس» برای بازی خود در این مجموعه هری پاتر واقعا رنج کشید. این بازیگر هر روز ۲ساعت ونیم را روی صندلی گریم میگذراند و بعد از اینکه کار چسباندن پروتزها بهصورت او انجام میگرفت، او قادر به خوردن غذا نبود. خودش میگوید به دلیل پروتزها و دندانهای مصنوعی وقتی برای ناهار، کار تعطیل میشد او نمیتوانست چیزی بخورد و اگر میخواست گریم و پروتزها را بردارد، باید ۲ ساعتونیم اضافه روی صندلی مینشست. مسئول تیم گریم «نیک دودمن» برای اینکه پوست او نازک و شفاف بهنظر بیاید، کمترین مقدار پروتز را استفاده کرد و چیزهایی شبیه رگ را در جمجمه، بازو و دستهای او ایجاد کردند. فینس میگوید: «گریم واقعا ساده و قوی بود. من میخواستم آزادانه حرکت کنم. در پایان بینی فینس بهصورت دیجیتال حذف شد، تا او چهرهای شبیه مار پیدا کند»
بهنوش طباطبایی/ نقش زلیخا سریال «یوسف پیامبر(ع)» به گریم حساسیت دارم سریال یوسف پیامبر در زمان خودش خیلی سروصدا به پا کرد. نقش زلیخا را کتایون ریاحی بازی کرد. هرچند پیش از او قرار بود که بهنوش طباطبایی این نقش را بازی کند که گریم نگذاشت! « تا به حال نقشهای مختلفی به من پیشنهاد نشده که بخواهم گریمهای متفاوت را هم تجربه کنم. حتی در «گلهای گرمسیری» که از ۱۸ تا ۴۵ سالگی یک خانم را بازی میکردم، مهری شیرازی فقط با سایهکاری توانست پیری را در صورت من نشان دهد. قرار بود در یوسف پیامبر نقش زلیخا را بازی کنم ولی وقتی سعید ملکان، چهرهپرداز این سریال، دو، سه بار تست گریم روی صورت من انجام داد، چسبی که زیر قطعه گذاشته بود، صورت مرا سوزاند تا حدی که ۷-۶ ماه تحت مراقبت پزشکی بودم. فکر میکنم صورتم به چسب لاتکس حساس بود. آقای ملکان میگفت با ماده دیگری هم نمیشود کار کرد. برای همین هم نتوانستم نقش زلیخا را بازی کنم. به طور کل صورت من نسبت به موادی مثل لاتکس حساسیت دارد و همین باعث میشود، هم انتخاب برای خود من سخت شود و هم کار گریمورها.»
زهرا داوودنژاد/ نقش دختر کچل/ فیلم «بچههای بد» در موقعیت ویژه، کارهای ویژه میکنم غیر از او در «سرب»، فریماه فرجامی، در «قرنطینه» خاطره حاتمی و در «درخت گلابی» گلشیفته فراهانی حاضر شدند موهای خود را تیغ بیندازند. زهرا داوودنژاد هم در فیلم پدرش «بچههای بد» موهایش را تراشید تا گریمش موها را به باد بدهد! «میگویند مو برای خانمها خیلی مهم و عامل زیباییشان است و برای همه عجیب است که با کچل کردن سرم، کنار آمدم اما این کار به دلیل این بود که فیلم ایجاب میکرد و پدرم از من خواسته بود و در آن موقع با روحیهای که داشتم، این کار را دوست داشتم. برایم یک اتفاق جدیدی بود. به نظر قبول کردن چنین ریسکهایی بستگی دارد به فیلم، فیلمنامه و کسی که از من درخواست این کار را میکند. بستگی دارد به شخصیتی که باید به خاطرش این کار را انجام دهم. اگر در موقعیت ویژهای قرار بگیرم، کارهای ویژه هم انجام میدهم.»
نیما شاهرخ شاهی/ نقش روانپریش/ فیلم «پارک وی» از دکلره تا اکستنشن خیلیها نیما را با فیلم «پارک وی» فریدون جیرانی شناختند. او در نقش کوهیار، یک روانپریش بازی میکرد و در سکانسی موهایش را به دست دکلره نارنجی سپرد! خیلیها میگویند موهای او بر اثر این کار، سوخت و به همین دلیل علاقه زیادی به کلاه سر گذاشتن دارد اما خودش میگوید اینطور نیست. «شنیدهام که میگویند موهای من در فیلم «پارک وی» سوخت. اینطور نیست؛ موهای من اصلا خراب نشد ولی خب به هر حال بر اثر استفاده از همان مواد دکلره، رنگش عوض شد تا اینکه بالاخره به حالت اولیه بازگشت. من برای فیلم «دایره زنگی» هم موهای بلندی را اکستنشن کردم و ۳ ماه هم همان طور ماند. درطول همه کارهایم بالای ۲۰ گریم متفاوت داشتم ولی اینطور نیست که بخواهم زیر دست گریمور تازهکار بنشینم چون هر بازیگری خودش بهتر صورتش را میشناسد و بهتر میداند چطور در صورتش کار شود. اگر احساس کنم، گریموری تازهکار است با او مشورت میکنم، یعنی طبق تجربههای قبلیام به او پیشنهادهایی میدهم.»
گوهر خیراندیش/ نقش هاجر / فیلم «بانو» وقتی صورتم سوخت گوهر خیراندیش، محبوب گریمورهاست! به راحتی تن به گریمهای سنگین، سخت و طولانی میدهد. نمونهاش ۸ نوع گریم او در فیلم «جزیره جادو» بود. خودش از ماجرای گریمهایش خاطرههای زیادی دارد. «من دوست دارم نقشهای متفاوت را تجربه کنم. سر هر فیلمی هم که میروم با پیشنهادهایی که میدهم و با توافق کارگردان و گریمور به تیپی میرسیم که خود من بیشتر با آن ارتباط برقرار میکنم. این موضوع کاملا دوطرفه است. بعضی بازیگرها که بعضی مواد یا قلمموها به صورتشان نمیسازد، با خودشان مواد و قلممو میآورند تا از آنها در گریمشان استفاده شود ولی ما داریم در مورد هنرمند و بازیگر حرف میزنیم، کاری با بعضی از دوستان که با رابطه، آشنا و توصیه وارد بازیگری شدهاند، ندارم. یک هنرمند یا بازیگر حرفهای را هیچوقت ندیدهام که به گریمور بگوید به ابروی من دست نزن! البته اینطور برخورد، یک برخورد غیرهنرمندانه و غیرحرفهای است که از افرادی برمیآید که مسئولیت انتخاب کاری را که داشتند، نفهمیدند. من سختترین گریمی که داشتهام مربوط به فیلم «بانو» بوده است؛ مخصوصا قسمتهایی که سوختگی صورت را درست میکردند. درست کردن پفهای صورت خیلی سخت بود ولی آن گریم را خیلی دوست داشتم و واقعا مرا به نقش نزدیک میکرد. کار این گریم برعهده عبدا… اسکندری و اکرم نویدی بود. بعد از آن، سر کار «لبه تیغ» که قاچاقچی عتیقه بودم، قرار بود روی سر من پوستی گذاشته شود. آن گریم هم طولانی بود ولی بسیار خوب بود. طولانیترین و سختترین گریمهایم حدود یک ساعت و نیم، ۲ ساعت طول میکشید.
لیلا برخورداری/ نقش کبری/ سریال «خواب و بیدار» برای ماندگاری به گریم تن میدهم سریال «خواب و بیدار» مهدی فخیمزاده، اگرچه سریالی دیدنی بود اما بیش از هر چیز باعث دیده شدن لیلا برخورداری شد. او با گریمی سنگین، نقش یک دختر عقبمانده را بازی کرد. «کبری ، اولین کار حرفهای من محسوب میشد. خیلی برایم مهم بود که خوب کار کنم و خوب دیده شوم. در چنین شرایطی بازیگر به چنین گریمهایی هم تن میدهد. آن نقش یک نقش تیپیکال بود و در واقع شخصیت نبود و چون تیپ بود، میطلبید که آن طور گریم شود. اصلا ماندگاریاش در اذهان را هم مدیون همان گریم است. اگر بازیگر بخواهد به نقش و ماندگاریاش فکر کند، مطمئنا گریمی را که در راستای نقش باشد، میپذیرد و حتی کمک کردن بازیگر به گریمور هم اشکالی ندارد ولی باز هم باید در جهت نقش باشد. من بازیگرهایی را دیدهام که روی مسئله گریم خیلی حساس بودهاند. مثلا کسی بود که روی مسئلهای خیلی حساس بود و حتی با گریمور هم درگیر شد یا حتی زمانی در یکی از کارهایم زمان اجرای گریم یکی از دوستان آنقدر زیاد شد که خود کارگردان آمد دنبال بازیگر و او را با خود برد که بیشتر هم در خانمها این اتفاق شایع است.»
ماهایا پطروسیان: نقش پیرزن/ فیلم «ازدواج در وقت اضافه» نمیشود که در همه فیلمها زیبا بود پطروسیان وقتی ۰۲ ساله بود در دومین حضور سینماییاش، نقش یک دختر کولی را در فیلم «هنرپیشه» بازی کرد و صورتش را به دست سرنوشتی به نام گریم سپرد. او گریمهای متفاوت زیادی را تجربه کرده که از میان آنها «ازدواج در وقت اضافه» به کارگردانی سعید سهیلی را بیشتر از همه به یاد دارد. « 2 چیز برای بازیگر خیلی مهم است و بسیار روی آن حساسیت دارد؛ یکی گریمش و دیگری هم لباسی که میپوشد. این دو مسئله کاملا به بازیگر ارتباط دارد. بازیگر یک مدل یا مانکن نیست که هر لباسی را که به او میدهند، بپوشد و هر گریمی را که میخواهند، روی صورتش پیاده کنند. معمولا زمانی که گریم میشوم، پیش طراح گریمی هستم که به کارش تسلط دارد و سلیقهاش منطبق با من است ولی گاهی تصور میکنم اگر گریم طور دیگری باشد، بهتر است و برای همین هم یک نظراتی میدهم. بازیگر باید نقشهای متفاوتی را تجربه کند و لازمه تجربههای متفاوت، گریمهای متفاوت است. بازیگری جز این معنایی ندارد. نمیشود که در همه فیلمها زیبا بود. این مخالف با اصول بازیگری است. یکی از کارهای متفاوت من در زمینه گریم «ازدواج در وقت اضافه» است که فکر میکنم یک کار متفاوت در کارنامه بازیگری من از لحاظ گریم است. کار چهرهپردازی این فیلم بر عهده خانم مهین نویدی بود. گریم سنگین، خستگی دارد چون شاید پوست بازیگر به بعضی مواد حساس باشد. اول قرار بود که با لاتکس روی صورتم کار کنند ولی لاتکس، ماده سنگینی است که بعد از دو، سه بار استفاده روی پوست صورتم زخم و خشکی ایجاد کرد. برای همین با گریمور و کارگردان صحبت کردم تا ماده را عوض کنند. به هر حال نقش اول را داشتم و نمیشد با همان روال پیش رفت چون هم ممکن بود زخمهای ناسور ایجاد شود و هم ممکن بود دیگر نشود تا آخر کار ادامه داد. برای همین هم از سایه کاری استفاده شد که هر چند زمان زیادی میبرد ولی حداقل به پوست لطمه نمیزد.»
گریم، یکی از اعجازآمیزترین کارهای دنیاست. ورود به دنیای گریم و گریمورها درست مثل وارد شدن به دنیای بارپاپاپاهاست! چون همه چیز به طرفهالعینی عوض میشود. سینمای ایران، در زمینه گریم، دست پری دارد و یکی از موفقترینها در این حوزه است اما در دنیا این حرفه، سابقه جذاب و طولانی دارد. در اصل گریم سینمایی برای اولین بار توسط مکس فکتور افسانهای از گریم سنتی تئاتر جدا شد، یعنی همان کسی که کمپانی لوازم آرایشی «مکس فکتور» به نام اوست. پیش از او جرج وستمور، گریم را در دنیا باب کرده بود و به همین دلیل به عنوان پدر گریم شناخته میشود. با گذشت زمان، گریم سینمایی، خودش شاخهبندی شد و هر گریموری در ژانری، معروف و متخصص شد. مثلا جک پیرس را پادشاه گریم سینمای وحشت میدانند. تبحر او در کارهایش (مثل فیلمهای فرانکشتاین، مومیایی و ولف من) در اوایل دهه ۱۹۳۰ باعث شد بسیاری از گریمورهای امروزی راه او را در پیش بگیرند. در سینمای جهان گریمهای عجیب و غریبی وجود دارد که در زمان خود، سر و صدای زیادی به پا کردهاند. میخواهید نگاهی به این گریمها بیندازیم؟ هیث لجر: شبح تاریکی چیزی به جز چاقو و یک تکه پارچه در جیب او نبود. هیث لجر دنیا را با بازی خود بهعنوان ژوکر در فیلم «شوالیه تاریکی» حیرتزده کرد. این بازیگر مرحوم، سزاوار همه تحسینهایی که بعدها انجام گرفت، بود. ولی بخشی از تحسینها باید به افرادی تعلق گیرد که او را به این صورت درآوردند. گریم ژوکر توسط جان گالیونه جونیور انجام شد که شامل ۳ قطعه سیلیکون مُهر شده بود و پیادهسازی آن روی صورتش حدود یک ساعت قبل از شروع هر فیلمبرداری طول میکشید. خود لجر آن را بهعنوان یک تکنولوژی جدید که بسیار سریعتر از پروتزهای رایج است، توصیف کرده بود. او احساس میکرد هیچ آرایشی روی صورتش نیست.
براد پیت: مورد عجیب براد پیت برای ایفای نقش خود دراین فیلم هر روز ۵ساعت روی صندلی گریم مینشست و آماده میشد. گریم او توسط ریک بیکر معروف انجام میشد. بیکر ابتدا ۳ ماکت در سنین ۶۰، ۷۰ و ۸۰ سالگی پیت آماده کرد. او نیم تنه بالایی ۳ نفر را با ۳ مجسمه پیت پیوند زد. به این ترتیب او ۳ نیم تنه از پیت تهیه کرد. بیکر سپس ۱۲۰ اسکن در حالتهای مختلف از صورت پیت انجام داد و آن را در اختیار مجری جلوههای ویژه دیوید اولبریچ قرار داد. توسط یک سیستم آنالیز تصویر و ترکیب آن با مجسمهها، پیت آماده ایفای نقش فوقالعاده خود بود. گروه گریم و جلوههای ویژه فیلم، با انصاف و سزاواری تمام، جایزه اسکار آن سال را با کار درخشان و دقیق خود بهدست آوردند.
رابین ویلیامز: خانم دوبت فایر رابین ویلیامز تصمیم گرفت برای اینکه مطمئن شود کاراکتر «داوتفایر» قابلقبول خواهد بود، هنگام فیلمبرداری به یک کتابفروشی برود و مشغول خرید کتاب شود. او قادر به انجام این کار بدون اینکه شناخته شود، شد. ماسکی که رابین ویلیامز بهصورت داشت و آن را به خیابان پرت کرد در واقع یک نگهدارنده بود ولی گریم واقعی خانم «داوتفایر» چیزی نزدیک به۴ساعتونیم طول میکشید و از ۸ تکه مجزا تشکیل شده بود.
چارلیز ترون: هیولا «آیلین کارل وورنس» یک قاتل سریالی بود که در سال ۱۹۹۲در ایالت کالیفرنیا به مرگ محکوم شد. در هیولا، «ترون» که نقش «وورنس» را بازی میکند نه تنها عملکرد قابل توجهی ارائه میدهد بلکه او یک روز کامل را برای خشک کردن و نازک کردن تارهای مو با متخصص مو تحمل میکرد. (ترون از کلاهگیس استفاده نکرد و موهای طبیعی خودش بود) او ابروهای خود را تراشید و آنها کاملا سفید بودند. حالا نوبت به گریم و آرایش اوست. موهای او آسیبدیده، کثیف و چرب بهنظر میآید. صورت بیرنگو رو و خشک او با پاشیدن لایههای شفاف جوهر خالکوبی و کمی رنگ سبز برای ایجاد بافتهای اضافی تکمیل شد. پروتز دندانهای مصنوعی صورت او را پهنتر میکرد و دندانهای کج و لکهدار «آیلین» بیشتر به چشم میآمد. استفاده از لنز قهوهای برای تغییر رنگ چشم آبی از آخرین مراحل گریم بود.
جیم کری: چطور گرینچ کریسمس را دزدید جیم کری برای نقش خود بهعنوان گرینچ باید روزانه بیشتر از ۳ ساعت برای اجرای گریم و یک ساعت برای برداشتن آن وقت صرف میکرد. او باید ۵ ماه پوششی که ریک بیکر از جنس لاتکس ساخته بود که لباسی از موی رنگ شده گاومیش بهصورت لایه – لایه روی آن سوار میشد، به تن میکرد. او کاملا در این لباس احساس ناراحتی میکرد و نیاز پیدا کرد از یک متخصص ارتش آمریکا درباره روانشناسی و مقاومت در زمان شکنجه مشاوره بگیرد. کری گفته بود همه جای بدن او پوشانده شده بود و حتی نمیتوانست بینی خودش را بخاراند. در طول تولید این فیلم بیش از ۸هزار محصول آرایشی و بهداشتی استفاده شد و در برخی روزها ۴۵گریمور مشغول به کار میشدند.
ناتالی پورتمن: قوی سیاه ناتالی پورتمن در حالت طبیعی هم یکی از زیباترین بازیگران سینماست. تحول او در فیلم قوی سیاه هم او را بیشتر در معرض توجه قرار داد. پورتمن با استفاده از پودر صورت سفید، چشمان قرمز و بالدار آرایش شدهاش بهعنوان یک رقصنده قو مانند که میخواهد در دریاچه قو بهترین باشد تقریبا غیرقابل تشخیص است. آرایشگر متفکر و صاحب سبک، طراح لباس و برنده جایزه اسکار، جودی چین هفتهها وقت صرف تبدیل قوی سپید بیگناه و معصوم به قوی سیاه و بیمرز و اغواکننده کرد. نیکلاس کیج در فیلم «بردی» نقش سربازی را دارد که ویران و آشفته از جنگ ویتنام بازگشته است. کیج برای اینکه افسردگی و در هم شکستگی این شخصیت را باورپذیر سازد، هر دو دندان نیش خود را کشید و سپس صورتش را چند هفته باندپیچی کرد. دندان نیش به دلیل ریشه بلندش عامل جوانی و زیبایی چهره است و وقتی این دندان از دست برود، بافت صورت دچار افتادگی و چروکیدگی خواهد شد. کیج بعدها این دو دندان را با دو ایمپلنت جایگزین کرد.
جانی دپ: آلیس در سرزمین عجایب جانی دپ ظاهرا قبل از تولید فیلم شروع به کشیدن نقاشیهای آبرنگ برای دید بهتر نسبت به شخصیت کلاهدوز دیوانه کرد و بعدها فهمید که او و کارگردان فیلم، تیم برتون ایدههای مشابهی برای به تصویر کشیدن نقش او دارند. جانی دپ باید هر روز ۳ ساعت بهطور مداوم روی صندلی گریم مینشست تا آن قیافه عجیب و غریب را پیدا کند. او احساس میکرد برای تبدیل شدن به کلاهدوز دیوانه باید کل بدنش دچار یک تحول فرازمینی شود و از آنجایی که او ۸۱ سال با پتی یورک کار میکرد، درخواست استخدام او را کرد تا به شکل دلخواه خود دربیاید. او ابتدا شروع به پاشیدن رنگ سفید بهصورت اسپری روی صورتش کرده و سپس هنر خود را پیاده کرد.
رالف فینس: هریپاتر و جام آتش «رالف فینس» برای بازی خود در این مجموعه هری پاتر واقعا رنج کشید. این بازیگر هر روز ۲ساعت ونیم را روی صندلی گریم میگذراند و بعد از اینکه کار چسباندن پروتزها بهصورت او انجام میگرفت، او قادر به خوردن غذا نبود. خودش میگوید به دلیل پروتزها و دندانهای مصنوعی وقتی برای ناهار، کار تعطیل میشد او نمیتوانست چیزی بخورد و اگر میخواست گریم و پروتزها را بردارد، باید ۲ ساعتونیم اضافه روی صندلی مینشست. مسئول تیم گریم «نیک دودمن» برای اینکه پوست او نازک و شفاف بهنظر بیاید، کمترین مقدار پروتز را استفاده کرد و چیزهایی شبیه رگ را در جمجمه، بازو و دستهای او ایجاد کردند. فینس میگوید: «گریم واقعا ساده و قوی بود. من میخواستم آزادانه حرکت کنم. در پایان بینی فینس بهصورت دیجیتال حذف شد، تا او چهرهای شبیه مار پیدا کند»