پربازدیدترین ها

سرویس: تازه های خبر کد خبر: 53171 ۱۱:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۷/۳۰

در میزگرد نظام‌آموزشی جدید و سواد عنوان شد: سواد دانش‌آموزان در برخی زمینه‌ها از معلمان بیشتر است

در میزگرد نظام‌آموزشی جدید و سواد عنوان شد: سواد دانش‌آموزان در برخی زمینه‌ها از معلمان بیشتر است
میزگرد نظام آموزشی جدید و سواد مریم صدرالادبایی، زهرا تالانی: دنیا، این روزها عجیب و غریب تغییر می‌کند. پدران و مادران معمولا از فرزندانشان عقب می افتند. درواقع تغییرات روزافزون فناوری‌ها و بروز نیازهای جدید اجتماعی، مفهوم سواد هم تغییرات کمی و کیفی بسیاری داشته است. کارشناسان می گویند از لحاظ کمی امروز بعضا بیش از 20 نوع سواد وجود دارد. ضمن اینکه از نظر کیفی فرد باسواد به کسی گفته می شود که توانایی های چندگانه ارتباطی، اطلاعاتی و مهارتی را برای مواجهه با زندگی در عصر جهانی شدن داشته باشد. اما چقدر نظام آموزشی ایران می تواند دانش آموزان را مطابق روز، تربیت کند؟ چقدر معلمان در این زمینه نقش دارند و البته مهمتر، آموزش دیده هستند؟ در همین زمینه میزگردی را در کافه خبر با حضور دکتر محمود مهرمحمدی، عضو هیات علمی دانشگاه و سرپرست دانشگاه‌فرهنگیان و مرتضی نظری کارشناس آموزش و توسعه برگزار کردیم که مشروح آنرا می خوانید: حتما شما هم زیاد شنیده اید که خیلی ها می گویند بچه های این دوره زمانه در مدارس باسواد نمی شوند و ادعاهایی مانند اینها. ضمن اینکه از ۲۰-۳۰ سال پیش می گفتند باسواد بودن یعنی دانستن زبان خارجی و یا مهارت کار با کامپیوتر و ... شما وضعیت نظام آموزشی ایران در ارتباط با تحول مفهومی در ماهیت سواد و رویکردهای جدید را چطور ارزیابی می کنید؟ مهر محمدی: لازم است ابتدا در مورد مفهوم سواد صحبت کنیم زیرا اینکه بچه ها در مدارس ما باسواد نمی شوند باید معنا شود. منظور ما از سواد مهارت خواندن و نوشتن نیست چون به هرحال این را یاد می گیرند، داشتن معلومات هم مهم نیست چون از این لحاظ اتفاقا به نظر من آموزش و پرورش ما بد کار نمی کند. منظور ما از سواد معنای عمیق تری است. معمولا در جامعه ما مفهوم سواد، به معنای عمیق کمتر مطرح می شود و بیشتر همان مفهوم سطحی آن در نظر گرفته می شود. آدم باسواد در فرهنگ ما یعنی کسی که خواندن و نوشتن بلد است اما اخیرا این موضوع همانطور که اشاره کردید متحول شده و در منابع تخصصی آنچه به عنوان سواد مطرح است یک معنای عمیق تر و دقیق تری دارد.سواد یعنی کسب مجموعه ای از شایستگی هایی که نظام آموزش و پرورش باید در برابر آن پاسخگو باشد. این معنای جدیدی از سواد است و ما نتوانستیم از این معنا استفاده کنیم. متاسفانه بسیاری تصور می کنند که لفظ سواد نمی تواند مجموعه شایستگی هایی که نظام آموزشی باید در بچه ها محقق کند و پاسخگو باشد را برساند و ذهن مخاطب را به سمت همان معنای سنتی و سطحی می برد، لذا برای به کار بردن کلمه سواد مقاومت می کنند. زمانیکه ما سند ملی تحول آموزش و پرورش را می نوشتیم که بعدا به سند تحول بنیادین تغییر نام داد، اولین مطالعه در مورد ویژگی انسان مطلوب در ایران بود، تا مشخص شود که آموزش و پرورش به چه سمتی باید حرکت کند. در واقع دکترین آموزش و پرورش این است که ما در آموزش و پرورش به دنبال چه آدمی با چه ویژگی هایی هستیم؟ شایستگی و کیفیت انسان مطلوب چقدر است؟ محصول این مطالعه را ما در قالب 10 سواد ریختیم. یعنی گفتیم انسان مطلوب که آموزش و پرورش باید به دنبال آن باشد سواد اجتماعی، هنری، ریاضی، علمی و فن آوری داشته باشد. ما از لفظ سواد استفاده کردیم. اما مسئولان به شدت با کلمه سواد مقاومت و مخالفت کردند چون آن را مفهوم غربی و یونسکویی می دانستند و عنوان می کردند مراد شما از آن چیزی که در نظر را دارید را نمی رساند.بنابراین اصرار کردند که این کلمه استفاده نشود و به جای آن ساحت تربیت جایگزین شد. نظری: در برخی گزارش های جهانی انجمن تعلیم و تربیت، باسواد کسی است که حتی تخریب کمتری به محیط زیست وارد کند. ما جلوه های زیست محیطی حساس و خوبی داریم اما بچه های ما ارتباط با طبیعت را نمی آموزند.در تعریف انسان توسعه یافته گفته می شود کسی توسعه یافته است که حق انتخاب بیشتری داشته باشد اما بچه های ما بعد از 12 سال قدرت خود یابی ندارند و با محیط اطراف نمی توانند ارتباط برقرار کنند. تعریف یونسکو از سواد یعنی خواندن،نوشتن و فهمیدن که در این فهمیدن 15 تا 34 ویژگی و شایستگی آورده شده است. متاسفانه ما در آموزش و پرورشمان اجازه ابراز وجود و شکوفایی به بچه ها را نمی دهیم. آنچه که شما از سواد یا همان ساحت در نظر دارید درواقع همان مهارت های زندگی است؟ مهر محمدی: به نظرم شایستگی بهتر از مهارت است، چون مشتمل بر دانش، نگرش و مهارت است. منظور ما از سواد شایستگی های 10 گانه بود و آموزش و پرورش باید به گونه ای برنامه ریزی کند که این 10 شایستگی را بدست آورد. اما مقاومت هایی شد که یک بخشی مربوط به غربی بودن کلمه بود که باید بومی باشد. بخش دیگر مقاومت ها برای این بود که مفهوم در کشور ما کج تابی دارد و ما را به سمت همان معنای محدود که معلومات خواندن و نوشتن است می برد. نظری: موضوع سوادهای قصد شده و کسب شده هم مهم است.یک تحقیقی در دانشگاه تربیت مدرس شد که مفهوم سواد را یک نگاه مقایسه ای میان چند کشور توسعه یافته از جمله کانادا،آمریکا و فرانسه داشت،مشخص شد که در این کشورها هر چه پایه تحصیلی بالاتر می رود دروس اجباری کمتر می شود و بچه ها باید به صورت اختیاری دروسی را انتخاب کنند، تا آزادی داشته باشند و نظام اجباری وجود ندارد. اما در نظام آموزشی ما یک چنین چیزی وجود ندارد و با یک کتاب آموزش مهارت های زندگی هم نمی توان این مشکل خودشکوفایی دانش آموزان حل شود. فکر می کنم یکی از راه ها این است که آزادی عمل دانش آموزان را زیاد کنیم تا کمبود آموزش های مهارتی را جبران کنیم. بنابراین با این مقاوlت هایی که شد کلمه ساحت جایگزین سواد شد؟ مهر محمدی: بله. با 6 ساحت تربیتی برنامه ریزی کردیم که این تغییر از نظر من تفاوتی نمی کند. اما از طرف دیگر متاسف هستم که کلمه سواد را هم از دست دادیم، چون اگر روی این مفهوم می ماندیم و همزمان با دنیا آن را پی می گرفتیم ، تبعات منفی مقابله و برداشت نادرست را برطرف می کردیم. نظری: مفهوم سواد ریشه در آموزه های دینی ما دارد. نباید نسیت به آن گارد گرفت و نمی توانیم از شاخصه های جهانی عقب بمانیم.خانواده ها انتظار دارند که در مدارس ،بچه ها از دنیا عقب نمانند.امروز بچه هایی که زبان انگلیسی خوب حرف می زنند امکان ندارد که در مدرسه چیزی آموخته باشند. شما به 10 سواد یا ساحت اشاره کردید ممکن است اعلام کنید که این ساحت هایی که دانش آموزان باید بیاموزند چه هستند؟ مهر محمدی: 6 مورد در ساحت آورده شده و 4 مورد دیگر هم در دل آن است.علمی و فن آوری، زیستی و بدنی، دینی و اخلاقی، هنری و زیباشناسی، حرفه ای و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی است. یعنی در این 6 ساحت باید در دانش آموزان تحولات و شایستگی هایی انجام شود. به نظر شما کلمه سواد چه فایده ای داشت که ساحت ندارد؟ مهر محمدی: مفهوم سواد یک خاصیت بزرگ داشت ،چون وقتی می گوییم که آموزش و پرورش در قبال باسواد کردن بچه ها مسئول است و در فرهنگ ما جافتاده است پس راحت می توانستیم بگوییم که حالا آموزش و پرورش در برابر این 10 موضوع مسئول است که بچه ها را با سواد کند و اگر این کار را نکند از مسئولیت ذاتی خود طفره رفته است، در اینصورت با افکار عمومی افراد جامعه خیلی راحت می توانیم ارتباط برقرار کنیم، تا اینکه با کلمه ساحت به مردم بگوییم حالا آموزش و پرورش موظف است این ساحت ها را آموزش دهد. عوام ما کلمه سواد را درک می کنند و با این کلمه لازم بود که محتوا را جایگزین کنیم. به عبارت دیگر راحت می توانستیم در افکار عمومی، مشخص کنیم که نظام آموزشی در باسواد کردن بچه ها موفق بوده یا نه. البته به لحاظ محتوایی چیزی را از دست ندادیم اما ارتباط با جامعه را از دست دادیم. به موضوع انتخابی بودن دروس توسط دانش آموزان اشاره شد. الان در اسناد بالادستی یا نظام جدید آموزشی این آزادی عمل به دانش آموزان داده شده است؟ مهر محمدی: در مورد سوادهای قصد شده و کسب شده باید بگویم گاهی با قصد و نیت از شایستگی هایی در بچه ها غفلت می کنیم مثل همان شایستگی زیست محیطی یا برقراری ارتباط با بچه های قومیت های دیگر.پس باید یک ارزیابی مداوم داشته باشیم از مجموعه سوادها یا شایستگی هایی که بچه ها باید کسب کنند و ما از آن غافل هستیم.به نظرم یک بازبینی مستمر باید در محتوای آموزشی وجود داشته باشد،تا درنامه های درسی قصد شده خلاءها و پوچی ها از بین برود.این کار باید در حوزه فن آوری ، تحولات علمی و بسترهای فرهنگی انجام شود و برنامه درسی مرتبا در این شیوه بازنگری شود و پویایی داشته باشد.در این بخش برخی شایستگی ها و سوادها را ندیدیم.اما بحث سواد کسب شده هم اینجا مطرح می شود چون تابع بسیاری متغیرها است که خیلی مورد توجه قرار نمی گیرد.کسانی که در نظام متمرکز و تجویزی تنفس می کنند ،عادت دارند تصور کنند چیزی که قصد شده لاجرم کسب و اجرا هم می شود،اما این یک نگاه ساده اندیشانه است که دانش اموزان به این شیوه چیزی را هم کسب کنند.این کافی نیست چون آنچه کسب می شود با آنچه قصد شده فاصله زیادی دارد.در نظام آموزشی متمرکز مانند ما این هشدار باید جدی گرفته شود که چیزی به نام سواد کسب شده داریم و این مستقلا مورد مطالعه و بررسی است. بنابراین دروس اختیاری و اجباری در مدارس می تواند آزادی عمل به دانش آموزان بدهد و این در ساحت تربیتی آنها موثر است؟ مهرمحمدی: باید در برنامه درسی و الگوی درسی یک بازنگری شود.دروس اختیاری در سند تحول دیده شد که سیر فزاینده داشته باشند. کلا برنامه درسی سه رکن دارد، اجباری یا الزامی،انتخابی یا نیمه تجویزی و اختیاری یا غیر تجویزی. مثلا ممکن است درس هنر اجباری باشد اما دانش آموزان ی توانند حق انتخاب داشته باشند که نقاشی،موسیقی یا رشته دیگر هنر را انتخاب کنند و این می شود نیمه تجویزی.گاهی هم یک فضای خالی را می گذاریم تا خود دانش آموز مشخص کند چه برنامه درسی می خواهد. مثلا ما به جز زبان عربی و انگلیسی که اجباری هستند یک زبان خارجی اختیاری هم برای دانش آموزان بگذاریم.ما در سند تحول این موضوع را دیدیم اما بعید می دانم که به این زودی اجرا شود. درحالیکه فایده اجرای این نظام آموزشی این است که به دانش آموزان فرصت خودشناسی می دهد،تا علایق خود را بشناسند و فرصت ناب تربیتی است.این در روح و روان او تاثیر می گذارد و تاثیر آن به مراتب بیشتر از تاثیر کتاب درسی است که مجبور است حفظ کند. نظری: باسواد شدن اگر در یک مجموعه آزادی انتخاب و عمل اتفاق بیفتد، پیامدها و دستاوردهای محسوس تر و ارزنده تری دارد و نتیجه کار در نظام آموزشی تبدیل به یک سری محفوظات نمی شود که بعدا هم هیچ کاربردی ندارد. نظام آموزشی 6-3-3 یا همین نظام تحول آموزشی می تواند نقشی در این موضوع داشته باشد؟ مهر محمدی: ما دنبال این هستیم که در این 6 ساحت شایستگی دانش آموزان اتفاق بیفتد. برنامه درسی که ما تنظیم کردیم مبتنی بر همین موضوع است و هرقدر از این 6 ساحت فاصله بگیریم برنامه درسی حفره پیدا می کند. در اجرا هم باید دقت کرد که اثر بخش باشند. اما اینکه الان چقدر در اجرا مدارس موفق هستند و سند تحول در این مسیر حرکت می کند در آینده مشخص می شود. به نظر من باید انتظار داشت رویکرد دولت جدید در اجرای سند تحول آموزشی متفاوت با دولت قبل باشد. باید جنبه های محتوایی سند بیشتر مورد توجه باشد،چون در دولت قبل به سمت تغییر ساختار رفتیم در حالیکه اصلا اولویت تربیتی نداشت. متاسفانه بسیاری از توان، انرژی و منابع آموزشی ما به سمت این تغییر ساختاری رفت. الان دولت در برابر کار انجام شده است و ناچار است ساختار را ادامه دهد اما ای کاش در اولویت بندی اجرای سند دقیق تر عمل می کردیم. نظری: متاسفانه یک رویه و نمای ظاهری ناقص از سند تحول بنیادین آموزشی به خانواده ها نشان داده شد.الان فقط ساختار 6-3-3 را می شناسند و این تصویر ذهنی وجود دارد، درحالیکه قرار نبود اینگونه باشد.ما یک فرهنگ ایرانی داریم و در کنار آن دین اسلام.از سوی دیگر در جهانی قرار داریم که هر روز در حال تحول و پیشرفت است. اما ما آنگونه که باید در کتابهای درسی به تاریخ کهن خودمان نپرداختیم.منشور حقوق کوروش افتخار جهانی دارد اما ما تنها در کتاب تاریخ دوم راهنمایی در یک درس به آن اشاره کردیم،البته این یک مصداق است.از آن طرف هم تصویر درستی از دین اسلام در کتابها و مدرسه ارائه نمی شود تا به عنوان یک مسلمان با دنیای جدید تعامل داشته باشند. یکی از معلمان می گفت من در شهرک غرب تدریس می کنم و دانش آموزان آنتالیا را بهتر از تخت جمشید می شناسند و این واقعا یک ضعف است. باید بین این سه گانه یعنی فرهنگ ایرانی-اسلامی و جهانی یک هماهنگی ایجاد کنیم. از طرف دیگر متاسفانه سواد فن آوری دانش آموزان ما از معلمان جلوتر و بیشتر است. به نظر شما این فاصله ای که آقای نظری اشاره کردند یعنی تعادل فرهنگی و همپایی با تغییرات جهانی را چطور باید جبران کرد؟ مهرمحمدی: ما در سند تحول آموزشی این سه گانه را در چارچوب هویتی پرداختیم. نظام آموزشی در دوره 12 ساله که نظام عمومی است یک هویت واحد ایجاد می کند و بیشتر قصد دارد آنها را یکسان کند، هر نظام آموزشی وظیفه ملیت سازی را هم به عهده دارد. اما ملت به عنوان یک پدیده واحد نیست و کثرت هم دارد، یعنی در این ملت و عضو جامعه ایرانی بودن یک کثرتی هم وجود دارد که باید محترم شناخته شود. این کثرت ها دینی،قومی و زبانی هستند که باید دیده شوند. بنابراین بچه ها باید بتوانند در کنار هویت مشترک، فرصت باروری و رشد در این فضا را هم داشته باشند. یعنی خرده فرهنگها باید مورد توجه قرار گیرد. در واقع نظام آموزشی موفق در دو جهت باید کار کند،تکمیل هویت مشترک و اختصاصی. هویت اختصاصی وجوه دیگری هم دارد که همان حق انتخاب که گفتیم بچه ها دارند در دروس تجویزی و نیمه تجویزی دارندهمین است. آنوقت هویت مشترک را در همین سه لایه که شما اشاره کردید یعنی دینی، ایرانی و جهانی تعریف کردیم. نقش معلمان را در آموزش این هویت ها و آموزش ساحتها چطور رزیابی می کنید؟ مهر محمدی: نقش معلمان کاملا مشخص است. از منظر تربیتی باید به معلم به عنوان یک فرد فرهیخته نگاه کرد. حضور معلم در کلاس درس الگو برای بچه هاست چون بسیار از شخصیت،رفتار و منش او می آموزند و این بسیار یادگیری عمیق تری است ،بنابراین ما بر فرهیختگی معلم بسیار تاکید داریم.در 6 ساحتی هم که عنوان شد معلمان باید به یک حداقل هایی برسند.معلمی که درس خاصی را آموزش می دهد در همان زمینه باید آموزش ببیند و شایستگی داشته باشد. ما در دانشگاه فرهنگیان باید بر روی آموزش و تربیت تخصصی معلمان کار کنیم. نظری: الان با 20 ساعت آموزش به معلمان برای دوره تازه و کتابهای جید،آنها را به کلاس درس فرستادند.امیدوارم دانشگاه فرهنگیان این مشکل را حل کند.