به گزارش بازی دراز، امروزه اگر بخواهیم در مورد موضوعی یا شخصی مطلبی بنویسیم و آن شخص و عملکردش را نقد کنیم و در مورد آن اظهار نظر نماییم ، فوراً شمشیر کشیده و در یادداشتها و اظهارات مشعشع ، منتقد را به سکوت فرا میخوانند و وی را به تندروی ، قضاوت عجولانه و تضعیف آن نهاد یا شخص متهم میکنند و در آخر بدون هیچ استدلال و توجیه خاصی نقد او را رد میکنند و به این عنوان که چون مسئولین ما خیلی مسئولند ، پس از هرگونه خطا و لغزشی مصون و لذا جایی برای نقد مهیا نیست .

در مورد انتقاد ناپذیری مسئولین ما ، انتقاد برخی از مجریان تلویزیونی در سالهای اخیر از مسئولین و برخورد با این منتقدان پیش روی ما بوده ، برخورد به دلیل یک انتقاد کوچک از یک مسئول ، اوج نقد ناپذیری مسئولین ما را نشان میدهد . روز به روز دایره این عدم پذیرش انتقاد زیاد و زیادتر می شود ، روزی مجری برنامه ورزشی به دلیل انتقاد به کارهای مدیر عامل یک باشگاه ورزشی ، ضمن شنیدن کلماتی مانند "بچه جون " موقتاً از کار برکنار می شود و روزی دیگر استاندار یکی از استانهای جنوبی ، رسانه های منتقد را بی پدر و مادر خطاب می کند .
از مهمترین ویژگیهای هر مسئول ، میتوان به انتقاد پذیری و انتقاد ناپذیری آن مسئول اشاره کرد . عدم پذیرش انتقاد عوامل و ریشه های فراوانی دارد ، که یکی از این عوامل از مبانی نظری و فکری مسئولان ما نشأت میگیرد ، در مبانی فکری مسئولین ما ، جایی برای تعدد و تنوع فهمها از یک واقعیت لحاظ نشده است ، علت بعدی ، به شکاف آشتی ناپذیر جامعه برمیگردد ، لایه های تمدنی و فرهنگی مختلفی در ایران وجود دارد ، نمایندگان و طرفداران این لایه های تمدنی و فرهنگی امکان گفتگو با یکدیگر و رسیدن به تفاهم را باور ندارند ، به همین سبب نقد کردن در چنین فضایی خیلی زود به دشمنی و تخاصم و تلاش برای حذف میانجامد ، در میان این عوامل نمیتوان ضعف اخلاقی را نادیده گرفت ، تکبر و خود بزرگ بینی و فقدان فروتنی در افراد میتواند مانعی جدی در برابر نقد شدن ایجاد کند .

محیط و شرایط حاکم بر جامعه نیز در پرورش مسئولینی انتقاد ناپذیر سهم بسزایی دارد و اگر این محیط نامناسب باشد و خود در مسیر عدم انتقاد حرکت کند ، حتی اگر انتقادپذیرترین افراد را در جایگاه های مختلف این سیستم انتقاد ناپذیر قرار دهیم میبینیم که آن فرد نیز بعد از مدتی تبدیل به شخصی انتقاد ناپذیر میشود ، در جامعه ما ، سیاستمداران ، روشنفکران و هنرمندان نقد شدن را در برابر نفی خود میداند . دلیل این امر آن است که ، درمیان سیاستمداران و مسئولین ریشه این امر به تصور آنان از " اقتدار" برمیگردد .
از نظر اغلب صاحبان قدرت در جامعه ما تنها اقتدار مقبول ، اقتدار فرهمند (کاریزماتیک) است . برخی صاحبان قدرت فکر میکنند برای اینکه مسئولیت و جایگاه قدرت آنها اعتبار داشته باشد باید به عنوان شخصیتی استثنایی وغیر قابل تکرار شناخته شوند ، همین امر آنها را نسبت به انتقاد حساس میکند . در کنار این نباید "نظریه توطئه" را هم درعدم تحمل انتقاد از سوی مسئولین نادیده گرفت .فقدان اعتماد به نفس و این واقعیت که اغلب مسئولین و سیاستمداران میدانند که شایستگی جایگاهی که در آن قرار دارند ، را ندارند باعث میشود هر حرکتی را نوعی تلاش برای ساقط کردن خویش تلقی کنند .

اما به راستی ، چه ملاکی برای تشخیص انتقاد های سازنده و منصفانه از غیر منصفانه است ، و اینکه در مورد یک موضوع مورد مناقشه حق با کدام طرف است . بهترین مرجع حل اختلاف و تشخیص دهنده انتقاد های منصفانه از غیر منصفانه و غلط ، افکار عمومی و مردم هستند . البته باید شرایط طوری فراهم باشد که در مورد موضوع مورد انتقاد ، طرفین بتوانند آزادانه موارد خود را مطرح کنند . همواره در نگاه به موضوعات چه انتقادی و چه غیر انتقادی ، افکار عمومی ارجح است بدین ترتیب مطالبی که به عنوان کامنت یا نظرات در قسمت خبرها و یا مطالب در سایت های خبری از طرف مردم گذاشته میشود اهمیت خاصی دارد و جهت و خط فکری مردم را در مورد رد و یا قبول آن پدیده نشان میدهد .
در جوامع مدرن به خاطر غیر متمرکز شدن منابع قدرت ، و وجود مراکز مختلف تولید اندیشه ، رسانه های مستقل (مستقل به معنای واقعی) ، نوعی شایسته سالاری در زمینه های مختلف سیاسی و اجتماعی و عواملی از این دست ، زمینه را برای نقد و انتقاد فراهم کرده است . به امید روزی که آستانه تحمل مسئولین ما بالا رود و انتقاد را به مثابه تخریب ، تضعیف و ... ندانند.

انتهای پیام / ق