به گزارش بازی دراز، ایشان در مورخ 2/3/1351 مصادف با فصل بهار در خانواده ای متوسط و مذهبی دیده به جهان گشود و تحت سرپرستی پدر و مادر به حیات خود ادامه داد تا اینکه با شروع انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) در سال 57 وارد دبستان مقداد روستای آینه شدو تا تابستان 1359 در دبستان فوق به تحصیلات ابتدایی خود ادامه داد و با شروع جنگ تحمیلی دولت بعثت عراق که منطقه عمومی سرپل ذهاب به اشتغال مزدوران بعثی درآمد و مردم منطقه آواره و جنگزده گشتندخانواده وی مانند سایر مردم به مناطق کرند غرب واسلام آباد غرب عزیمت نمودند . ایشان تحصیلات ابتدایی خود را در کرند غرب ادامه داد و بعد از 2 سال آوارگی در سال تحصیلی 62-61 مقطع ابتدایی را به پایان رساند و وارد مقطع راهنمایی گردید ودر مدرسه شهید اشرفی اصفهانی روستای پل ماهیت تحصیلات راهنمایی خود را با وجود جنگ و بمباران های مناطق جنگی سرپل ذهاب پشت سر گذاشت و وارد دوران دبیرستان شده ودر رشته فرهنگ و ادب به تحصیل ادامه داد.وی در زمستانها درس می خواند و تابستان نیز به عنوان بسیجی راهی جبهه می شد و در فرصت فراغت هم به پدر و مادرش کمک می کرد تا اینکه در سال1369 مدرک دیپلم خود را اخذ نمود . شهیدنظری در پایگاه های مقاومت بسیج نیز فعالیت چشمگیری داشت و در هیئت های مذهبی و مراسمات عزاداری و نیز راهپیمائیها شرکت فعال داشت به نحوی که به عنوان فردی شاخص پیشاپیش مردم سینه خود را سپر قرار می داد و می گفت سینه مسلمان سپر اسلام و انقلاب است.

وی دوران مقدس سربازی را در سپاه پاسداران به اتمام رساند تا اینکه ایشان در سال1373 در ساده ترین وجه زندگی ، با دختر مومنه ای ازدواج نموده و در همان سال وارد دانشکده علوم پایه انتظامی شد .
وی دوره پایه اول و نیز دوره کاردانی علوم پایه انتظامی را با موفقیت تمام به پایان رساند و با اخذ درجه ستوان سومی جهت ادامه خدمت به ناحیه انتظامی استان چهارمحال بختیاری معرفی گردید و در پاسگاه انتظامی توابع شهرکرد مشغول فعالیت شد تا اینکه بعد از مدت کوتاهی فعالیت خود را در کلانتری بخش سامان از توابع استان چهار محال بختیاری شروع نمود .
ایشان میگفت: وظیفه نیروی انتظامی این است که احقاق حق کند و حق مظلومی را از ظالمی بگیرد و نگذارد حق یتیمی ضایع شود . شهید نظری یا این عقیده و مرام، خدمت شایانی در استان چهارمحال بختیاری انجام دادو چند مورد هم از رده های مافوق مورد تشویق قرار گرفت .
ایشان علاقه خاصی به ورزش و تندرستی داشت به نحوی که هر جا محل خدمتش را تعیین می کردند وسایل ورزشی خود را به آن مکان انتقال می داد و در بخشی از ساعات به ورزش می پرداخت با وصف اینکه جوانی رشید،قوی و رعنا اندام و از توانایی بسیار بالایی برخوردار بود باز هم می گفت : یک پلیس باید خیلی ورزیده باشد.

وی اواخر تابستان سال 1380 به ناحیه انتظامی استان کرمانشاه انتقال گردید و از کرمانشاه به شهرستان محل زادگاهش سرپل ذهاب منتقل شد و در کلانتری 11 مشغول فعالیت گردید.
طی مدت کوتاهی شجاعت، لیاقت، دلسوزی،پشت کار، ایمان و اخلاص ایشان برای مسئولین نیروی انتظامی سرپل ذهاب علی الخصوص سرهنگ نیک بزم فرمانده وقت نیروی انتظامی مشخص شد لذا ایشان را بعنوان فرمانده پاسگاه انتظامی جرم خیر بزمیرآباد منصوب نمودند و در مدت تصدی مسئولیتی که داشت تحول عظیمی در پاسگاه و پرسنل پاسگاه به وجود آورد به نحوی که با حضور ایشان بحث نماز، روزه، ورزش و عزاداری برای سالار شهیدان حضرت ایاعبدالله الحسین(ع) احیا گردید و نیز از لحاظ امنیتی هم منطقه را برای اشرار ضد انقلاب نا امن نمود و برای مردم عادی منطقه امنیت چشمگیری برقرار نمود به نحوی که اکثر افراد شرور و مسئله دار به حکم مرجع قضایی دستگیر و تحویل مقامات قضایی نمود.

ایشان درروز شهادتش جهت اجرای حکم شعبه دوم دادگستری سرپل ذهاب جهت دستگیری 2 نفر از اشرار ضد انقلاب که سابقه چندین مورد قتل، راهزنی، اسکورت مسلحانه کاروانهای قاچاق از عراق به ایران، تجاوز به نوامیس مردم را داشتند به نامهای غریب عزیزی و صحبت آقاویسی با تعدادی از پرسنل پاسگاه بعد از بجا آوردن نماز ظهر روز 1/2/1381 وارد روستای داره رش بزمیرآباد شد که در یک نبرد تن به تن دو به یک به ضرب گلوله اشرار به فیض عظمای شهادت که آرزوی دیرینه اش بود رسید.
ایشان علاقه خاصی به ائمه اطهار خصوصاًحضرت اباعبدالله الحسین و ابوالفضل عباس(ع) داشت و همیشه خود را سرباز ولایت می دانست و الحق شمشیر ولایت بود تولدش در بهار بود و شهادتش هم در بهاربود،خصوصا اخلاقی منحصر به فرد داشت که به گوشه های از آن اشاره می شود.
خوش خلقی،تواضع،فروتنی، علاقه به ورزش و تندرستی، رعایت بهداشت فردی، صله رحم، شوخ طبعی بودن، احترام به پدر و مادر،صفا و صمیمیت با دوستان و همکاران جدی بودن در محیط کار، علاقه ویژه به ائمه اطهار، توجه خاصی به نماز، دعا و راز و نیازبه سینه زنی و زنجیر زنی هیئت عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (ع) کمک و دستگیری از مستمندان ،کمک مالی به هیئت مذهبی، قانع بودن، شکر گزاری نعمتها یادآوری می گردد.
از این شهید والامقام 2 یادگارپسر به نامهای سجاد و جواد نظری بجا مانده است که یقیناً راه وی را ادامه خواهند داد.
روحش شاد و یادش گرامی باد