به گزارش بازی دراز، مسئولیت یکی از ارزشهای اخلاقی نیرومند و در عین حال درونی است که جزیی از وجدان شخصی به حساب میآید و در جریان این تعهد وجدانی، جامعه باید شرایط ایفای این تعهد را فراهم نماید.
مسئولیت و مسئولیتپذیری فقط مفهومی تجریدی و انتزاعی نیست بلکه یک ارزش است و ارزشی که اخلاق فردی و اجتماعی، وجدان کاری، صداقت و درستی و بسیاری دیگر از ارزشهای مثبت پشتوانه آن میباشد. ولی اگر مسوولیتگریزی و از آن بدتر مسئولیت ستیزی به نحوی جایگزین مسئولیتپذیری شود، این جایگزینی نامناسب، خود آفات ارزشی دیگری چون سهلانگاری در انجام وظایف را دربر دارد. در بعضی موارد گوشزد کردن و توجه دادن به مسوولیت وجدان کاری به برخی افراد و مسئولینی که از این موضوع به سادگی میگذرند مساوی با غضب و طرد از اجتماع است.
حس مسئولیت پذیری ازکودکی شکل میگیرد، وقتی والدین و مراجع قدرت در تعیین وظیفه به خاطر صرفهجویی در وقت و هزینه و کیفیت کار بهتر، به نوعی فرد را غیرمستقیم و ناخودآگاه حمایت کرده و فرد را بهخودشان وابسته میکنند، حس مسئولیتپذیری را از فرد سلب میکنند. «برای نهادینه کردن حس مسئولیت پذیری، باید مخاطب، خودش بخواهد تا کاری را وظیفه خویش بداند. چه پدر، چه مادر، چه رئیس، چه معلم، چه شاگرد، چه کارمند نباید از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند. کسانی که احساس مسئولیت نمیکنند و هیچگاه برای خودشان وظایفی را تعیین نمیکنند، مصرفکننده صرف هستند و به نوعی همیشه دیگران را بدهکار خویش میدانند.

بد نیست ما نیز در زندگی خود دقت کنیم. ببینیم آیا در زندگی، جایی که چشم به کمک کسی دوختهایم موفق بودهایم یا آنجا که نجات دادن خویش را از مهلکه، وظیفه خود دانستیم؟ در مجموع، نباید، وظیفهها را به گردن یکدیگر بیندازیم زیرا همه ما در مقابل هم وظیفه داریم؛ البته اینکه هر کس وظیفه را چگونه برای خود تعریف میکند و چگونه احساس مسئولیت میکند، بستگی به انصاف و منطق و آنچه از کودکی آموخته است دارد.
برای ترويج حس مسئوليتپذيری، جامعه بايد فرهنگ كاربردی را در مدارس ترويج کند و در غير اين صورت، شاهد نارسايیهای موجود در جامعه خواهيم بود. بدین منظور به نقش نهادهایی که در این ارتباط از اهمیت خاصی برخوردارند، اشاره میکنیم.
خانواده، اولین و مهمترین اجتماع انسانی است، كودكان خود را از همان ابتدا كه توانایی انجام كارهای شخصی و اجتماعی دارند «عادت دهیم» كه كارهایشان را خودشان انجام دهند (البته با ضمانت اجرایی مناسب) بنابراین با تقویت مسئولیتپذیری در سطح فردی، گامی مثبت و باارزش جهت مسوولیتپذیری در سطح اجتماعی برمیداریم.
مدرسه دومین اجتماع بزرگی است كه كودك مدت زیادی را در آن بهسر میبرد و آینده وی در این مكان رقم میخورد بنابر این اولیاء و مربیان مدارس باید با استفاده از راهبردهای مناسبی، نظیر گروههای بازی و گروههای هنری- فرهنگی در این جهت تلاش نمایند. همچنین برنامهریزان كتب درسی باید توجه بیشتری در جهت ارتقاء آگاهی ارزشی دانش آموزان نمایند.
جامعه و مسوولان جامعه باید شرایط اقتصادی، اجتماعی مسوولیتپذیری را فراهم نمایند
وفاق اجتماعی و وفاق ملی در گستره وسیعتر، یکی از عوامل بنیادین مسئولیتپذیری است؛ به عبارت دیگر، همکاری افراد در سطوح مختلف و «تقویت حس انتقادپذیری» از جمله عوامل برونی است که نقش مؤثری در جهت درونی شدن این ارزش اخلاقی دارد.
آگاه نمودن افراد جامعه به موضوع مسوولیتپذیری که همه جوانب زندگی فردی و اجتماعی انسان را در بر میگیرد. همچنین افراد مسئولیت پذیر در رویارویی با مشکلات دچار سر در گمی نمیشوند. فرد مسئولیتپذیر، تغییرات زندگی را پذیرفته و مشکلات را با صبر و حوصله از سر راه خود بر میدارد؛ افراد مسئولیتپذیر با اطرافیان و محیط سازگاری بیشتر دارند چون با کسب این مهارت به استقلال رسیدهاند. رشد فکری شخص و شکوفایی استعدادهای او از دیگر نتایج مسوولیتپذیری است. افراد مسئولیتپذیر توان بالایی برای انجام درست و به موقع کارها دارند. بسیاری از بینظمیها و بههم ریختگی برنامهها به خاطر عدم مسوولیتپذیری افراد است.

عموماً افراد مسئولیتپذیر ویژگیهای مشترکی دارند که این خصوصیات عبارتند از:
به انجام تعهدات خود، پایبندند.
بدون دلیل تراشی افراطی به اشتباهات خود اعتراف میکنند. در این زمینه به تذکرات افراد ذیصلاح احترام میگذارند.
میتوانند از بین راهحلهای متفاوت، راه حل مناسب را برگزینند.
افراد مسئولیتپذیر کمال طلبند، میخواهند همه کارها بدون کمترین لغزش و به مطلوبترین شکل ممکن انجام شود.
این افراد ثابت قدمند، به عقاید خود پایبندند و در صورت مواجهه با ناملایمات مصممترند.
از شکست نمیهراسند بلکه از آن درس میگیرند.
روابط اجتماعی مطلوبی دارند و برای دیگران ارزش قائلند.
و به همین دلیل میتوان گفت احساس مسئولیت جوهره اصلی انسانیت و مرز بین انسان و سایر موجودات است و انسانی که نه در برابر خدایش و نه در برابر خود، نه در برابر جامعهاش احساس وظیفه نکند از مرز انسانیت بیرون رفته و بنا به گفته قرآن کریم آنها را دلهایی است بیادراک و معرفت و دیدههایی بینور و بصیرت.
در جامعهای که حس مسئولیتپذیری در آن کم رنگ شده است افراد همچون ماشین کار کرده و وظایف خود را هم اجرا نمیکنند. در نتیجه چنین جامعهای به یک جامعه عقب افتاده تبدیل خواهد شد.
تنها اساس توسعه يافتگی و پيشرفت در جامعه، با مسئوليتپذيری افراد در جامعه تحقق می يابد.
انتهای پیام / ق