سعید فائقی و امیررضا واعظ آشتیانی با حضور در کافه خبر، عملکرد دولتهای نهم و دهم در ورزش کشور را به چالش کشیدند.
سفیدِ سفید، یا سیاهِ سیاه؛ این شاید سادهترین تعریف از کارنامه دولتهای نهم و دهم در ورزش باشد. از روزی که دولت نهم، ورزش را با صعود تیم ملی به جام جهانی 2006 در دست گرفت، تا پس از آنکه تیم ملی بار دیگر به شکلی دراماتیک به جام جهانی 2014 رسید، هشت سال گذشته. در این مدت عملکرد دولت در ورزش با انتقادات زیاد مواجه بود. ناکامی در المپیک 2008 پکن و نرسیدن به جام جهانی 2010 در مقابل بودجه هنگفتی که به ورزش تزریق شده بود، از مهم ترین عوامل این انتقادات بود. هر چند کسب بهترین نتیجه تاریخ کاروان ایران در المپیک 2012 لندن و صعود به جام جهانی 2014 مرحمی بود بر زخم های ناکامی ورزش ایران. علاوه بر این دولت در این سالها با چالش جدی دیگری هم روبرو بود، تبدیل سازمان تربیت بدنی به وزارت ورزش و جوانان. به همین دلیل از سعید فائقی و امیررضا واعظ آشتیانی دو مدیر باسابقه ورزش کشور دعوت کردیم تا با حضور در کافهخبر، در مورد عملکرد دولتهای نهم و دهم در ورزش و همچنین ویژگی های وزیر ورزش صحبت کنند.
*می خواهیم مروری داشته باشیم بر عملکرد دولت نهم و دهم در ورزش کشور. آیا براساس هزینه ای که شده، می توانیم بگوییم ورزش ما در این 8 سال موفق بوده است؟
واعظ آشتیانی: در ابتدا می خواهم تشکر کنم از فرصتی که برای من و آقای فائقی فراهم کردید. ببینید هیچ مدیری دوست ندارد که عملکرد منفی داشته باشد. همه می خواهند عملکرد خوبی داشته باشند. اما ظرفیت های مدیریتی و ظرفیت های سازمانی دو فاکتوری هستند که تاثیر بسیاری بر موفقیت یک مدیر در یک تشکیلات دارند. تفاوتی ندارد که آن تشکیلات در چه زمینه ای فعالیت می کند. تمام مدیران دوست دارند که نتایج عملکردشان در پایان نمره قبولی بگیرد اما متاسفانه برخی از آنها ظرفیت های سازمانی خود را در نظر نمی گیرند. یعنی بر این باور نیستند که این ظرفیت و داشته های سازمانی است که می تواند به پیشرفت مجموعه کمک کند. این مقدمه را به این جهت عرض کردم که ما به تمام مدیران، چه آنهایی که عملکرد مثبت داشته اند و چه منفی، احترام بگذاریم. در دولت نهم باید با انصاف گفت که زیرساخت های خوبی انجام گرفت. هر چند اگر ناقص بود و آمایش سرزمین در آن لحاظ نشده بود. با اینکه متولیان سازمان تربیت بدنی دولت نهم مدعی بودند که براساس آمایش سرزمین زیرساخت ها را پیگیری کرده اند. ما هم در نظر می گیریم که این اتفاق رخ داده است. پس بخشی از زیرساخت ورزش که توسعه اماکن ورزشی است، رشد نسبتا مناسبی داشته است. اما باید به این نکته توجه کرد که چه در دولت نهم و دهم و چه در دولت های گذشته، یک موضوع همیشه مدنظر تمام متولیان ورزش بوده و آن هم بحث پول و بودجه است. پول و بودجه یک واقعیت انکارناپذیر در کنار تمامی عوامل رسیدن به موفقیت است. اما مطلق نیست. متاسفانه این مطلق گرایی در ارتباط با پول و بودجه باعث شده که یک سری اهداف گم شود.
*به هر حال مسئله پول و بودجه مهم است اما باید به نوع مدیریت آن هم توجه کرد...
واعظ آشیانی: هیچگاه به مقوله مدیریت توجه نمی شود. ارزیابی هایی که انجام گرفته نشان می دهد که ما تا به حال به موضوع مدیریت به صورت جدی نگاه نکرده ایم. همیشه گفته ایم که بودجه کم است و فدراسیون پول کم دارد، بنابراین ما نمی توانیم کار کنیم. شما می بینید که در دولت دهم زمانی که آقای سعیدلو رئیس سازمان تربیت بدنی می شود می گوید که ما می خواهیم بودجه ورزش را چندین برابر کنیم. این نشان می دهد که این مدیر فضای ورزش، ظرفیت ها و امکانات آن را به خوبی نمی شناسد که پول را محور کار خود قرار می دهد. از سوی دیگر می بینیم که تمامی فدراسیون ها هم نگران مسائل مالی اند. اما هیچ وقت یک گروه کارشناسی در وزارت ورزش تشکیل نشد که موضوع مدیریت را رصد و ارزیابی کند. آیا باید به مدیری که در راس کار گذاشتیم به وفور پول دهیم و به زور پول مسائل را حل کنیم؟ و یا اینکه مدیریت اصولی و منطقی می تواند از حداقل ها یک حداکثر ایجاد کند و بهره برداری تشکیلاتی را بالا ببرد. پس دو موضوع از گذشته تا به حال مطرح بوده، یکی مقوله ای به نام مدیریت و دیگری هم بحث پول و بودجه. دیگر نکته ای که از گذشته وجود داشته و در دولت دهم بسیار مشهود بود، موضوع عدم نظارت بر عملکرد است. تنها در ورزش هم نبوده و در بخش های مختلف دیده می شود. عدم نظارت بر عملکرد مدیریتی فدراسیون ها و باشگاه ها باعث شده فضایی ایجاد شود که خود وزارت ورزش هم توان این را نداشته باشد که حساب و کتابی از مدیرش بگیرد. از زمانی که دستور دادند که استقلال و پرسپولیس با بحث قانون تجارت اداره شود، کدام مجمع برگزار شده است؟ و یا قبل از آن اگر این دو تیم براساس فرمول های هیئت مدیره ای اداره می شدند، بر دخل و خرچ چه کسی نظارت شد؟ به عنوان مثال دخل و خرج مدیری که یک بازیکن را ترانسفر می کند و در ساک دستی خود ارز خارجی را به کشور می آورد، به چه شکل محاسبه می شود؟ دیگر مسائل هم به همین صورت است. پس نظارت موضوعی است که بی توجهی بر آن کاملا حاکم است و تنها چیزی که ما نداریم نظارت است. نه نظارت درون سازمانی داریم و نه نظارت برون سازمانی. وقتی هم که این نظارت ها انجام می شود، می بینیم که از دو قاعده مستثنا نیستند، یا سیاسی نظارت می شود و یا رفاقتی. البته به اعتقاد من در دولت نهم عملکرد ورزش ما بهتر بود. همانطور که می دانید ورزش ما ورزشی گلخانه ای است. ورزشی نیست که تولید داشته باشد و بر اثر فرایندی یک قهرمان را معرفی کند. اما بر حسب اتفاق این چهره های ورزشی در رشته های مختلف در یک دولت به یک باره خود را نشان می دهند و در بازی های آسیایی و المپیک موفقیت به دست می آورند، در دولت های بعدی همان قهرمان افول می کند و نتایج ضعیفی بدست می آورد. پس ما نمی توانیم بگوییم آن دولتی که در المپیک موفق بوده کار زیر بنایی انجام داده و دولت های قبلی دست به این کار نزده اند. این یک روندی است که با شانس و اقبال دولت ها پیش می آید. مثلا ما در دولت دهم المپیک خوبی داشتیم و هیچ التزامی ندارد که در دولت یازدهم هم این را داشته باشیم چرا که استعدادهای ورزش ما گلخانه ای بدست می آید.
*شما پیش از این در مصاحبه ای گفته بودید که مسئولان ورزش ما در بحث ظرفیت شناسی مشکل دارند...
واعظ آشتیانی: مشکلی از گذشته تاکنون وجود داشته، نرفتن به دنبال ظرفیت های ورزش است. ما در چه ورزش هایی استعداد داریم برای جهانی شدن و مدال آوری؟ حالا فوتبال که ورزش محبوبی به شمار می رود را فاکتور بگیرید. من یک مثال ساده می زنم. شما کشور جامائیکا را که کشوری کوچک در قاره آمریکاست را نگاه کنید. این کشور ظرفیت ورزشی خودش را در دوومیدانی می بیند و ما می بینیم که در تمامی المپیک ها متوسط بین 6 تا 8 مدال به دست می آورد. فیزیک بدنی، آب و هوا، موقعیت اجتماعی و فرهنگی آنها پاسخگوی این رشته است. البته به تازگی به سمت بسکتبال و ورزش های دیگر هم رفته اند اما همیشه در دوومیدانی مدال دارند و از این بابت سالیانه میلیون ها دلار درآمد دارند. مثلا اوسین بولت سالیانه 30 میلیون دلار از تبلیغات درآمد دارد. پس ببینید اولویت بندی در ظرفیت ها ورزشی یک کشور بسیار اهمیت دارد. من فکر می کنم که ما نتوانسته ایم این ظرفیت سنجی را به خوبی انجام دهیم. اگر این ظرفیت سنجی انجام شده بود به خوبی تشخیص می دادیم که باید در چه رشته هایی سرمایه گذاری اولیه شود. به همین دلیل می بینیم زمانی که بحث توزیع بودجه مطرح می شود، برخی از روسای وزارت ورزش می گویند که ما به تمامی فدراسیون ها یکسان می دهیم. اصلا این حرف درست نیست. هیچ دلیلی ندارد که ما اینگونه نگاه کنیم. ما باید ببینیم کدام ورزش است که قابلیت جهانی شدن دارد. بحث حرفه ای گری و برندسازی قهرمان ها هم بحث های جداگانه ای است که به مباحث اقتصادی مربوط است. ما می بینیم که قهرمان ما در المپیک مدال طلا می آورد اما هیچکدام برند نمی شوند. اصلا بلد نیستیم که برندسازی به چه صورت است. ما در صنعت هم از برندسازی چیزی نمی دانیم چه برسد به قهرمانان ورزشی. این ها مباحث اقتصاد در ورزش است که فکر می کنم بسیار طولانی خواهد شد. این هم یکی از مسائلی است که نه در دولت نهم و دهم و نه در دولت های گذشته به آن پرداخته شده است. اما حداقل انتظار این بوده که از دهه 80 به بعد این موضوع را در اولویت قرار دهند. حالا ما می گوییم که دو دهه درگیری های اول انقلاب و جنگ بوده اما از دهه 80 به بعد انتظار بود که ما به سمت این برنامه ریزی ها در ورزش برویم.
*فکر می کنید که چه عواملی در جهت پیشبرد این برنامه ها تاثیرگزار هستند؟
واعظ آشتیانی: ببینید همه تنها حرف می زنند و می گویند ما برنامه داریم. اما چرا برنامه ها اجرایی نمی شود؟ برنامه یک تئوری و نرم افزار است. مهم نیروهای تربیت شده ای هستند که بتوانند برنامه را محقق کنند و مهم تر از همه موضوع نظارت بر برنامه و اجرای آن است. این هم مزید بر علت است که ما می بینیم ورزش ما با برنامه جلو نمی رود. حالا برخی از دوستان می گویند که برنامه ای نوشته شده بوده و آن برنامه را دولت نهم اجرایی نکرده. به هر حال هیچ برنامه ای نیست که بدون نقص باشد اما چقدر خوب بود که این برنامه را کارشناسی می کردیم به جای اینکه همه چیز را حذف کنیم. اشکال ما این است که وقتی به جایی می رسیم در ابتدا به سطلی که در وسط راه قرار دارد لگد می زنیم، فارغ ار اینکه در این سطل چه چیزی قرار دارد. یاد نگرفتیم هر آنچه که در پیرامونمان هست را به درستی درک کنیم. پس تربیت نیروی انسانی در جهت پیشبرد برنامه یکی از نکات است. به یاد دارم که زمانی که من از قائم مقامی سازمان تربیت بدنی کنار آمدم، آقای سعیدلو در مصاحبه ای اعلام کرد که من می خواهم ورزش را با جهت بالا توسعه دهم. من هم با نیت خیر در مصاحبه ای گفتم که ایشان نمی تواند این کار را بکند چرا که نیروی انسانی موجود این اجازه را نمی دهد. شما زمانی می توانی حرف از پیشرفت و توسعه بزنی که نیروهای موجود پاسخگوی این حرف باشد. من در ابتدا گفتم که داشته های سازمانی یکی از موضوعات اساسی است. خبرگزاری خبرآنلاین اگر بخواهد توسعه پیدا کند در ابتدا باید ببینید که داشته هایش چیست.
فائقی: از صحبت های آقای مهندس استفاده کردیم. ایشان تقریبا همه مسائل را مطرح کردند و دیگر چیزی برای ما باقی نگذاشتند! ایشان مطلبی را در ابتدا مطرح کردند و من هم می خواهم عرض کنم، ما یک خاصیت بدی که داریم این است که وقتی درختی می افتد تبر را برمی داریم و به جان آن می افتیم، آن را تکه تکه می کنیم و می سوزانیم و از بین می بریم. اگر بخواهیم نگاه ورزشی و جوانمردانه داشته باشیم نباید درخت این 8 سال را که در حال افتادن است، تکه تکه کنیم. به هر حال حتما کارهای خوبی هم صورت گرفته و این نیست که اقدام مثبتی انجام نگرفته باشد. اگر هم نواقصی بوده باید با این نگاه پیش برویم که ظرفیت ها فراهم نشده است. می خواهم در بررسی عملکرد دولت ها فیرپلی را رعایت کنیم. ما عملکرد را با برنامه می توانیم بسنجیم. در طی این سال ها برنامه ای داشتیم تحت عنوان برنامه چهارم توسعه که این برنامه از سال 1384 تا سال 1388 را پوشش می داد. برنامه پنجم توسعه هم در اختیار داریم که باید در سال 88 مصوب می شد اما نشد به همین خاطر از سال 90 را پوشش می دهد. این ها برنامه های کلی است که می گوید این برنامه براساس سند راهبردی توسعه ورزش و تربیت بدنی نوشته شده است. سند راهبردی همانی است که به عنوان طرح جامع تهیه شده و به دولت رفته است. دولت هم در آنجا سندی را تصویب کرده که برگرفته از این طرح جامع است. دولت براساس آن سند بندهای الف، ب، ج و ... گذاشته است. اولین بند آن گفته که دولت مکلف است در طی سالهای 84 تا 88 سرانه فضاهای ورزشی را به یک متر مربع برساند. همانطور که می دانید دولت نهم اعلام کرد که ما سند راهبردی را به حالت تعلیق درمی آوریم. یعنی سر برنامه زده شد. مرزبرنامه آن سند راهبردی بود که ما آن را زدیم. دوستان همیشه گفته اند که ما به آن یک متر مربع رسیده ایم. حالا اگر این برنامه واقعا تحقق پیدا کرده یا نه، واگذار می کنیم به گزارش خودشان. به قول آقای مهندس که می گویند نظارت نیست ما هم نمی دانیم این برنامه محقق شده یا نه. جز دیگری در بند الف وجود دارد که نهادهای غیردولتی و شهرداری ها را مکلف می کند که بار ورزش همگانی را به دوش بکشند. مدتی است که بنده این مطلب را همه جا می گویم که مرحوم مصدق در سال 1332 در اقدامی می گوید که سه درصد از درآمدهای مستمر شهرداری باید برای ورزش باشد. 6 درصد برای امور بهداشتی و درمانی، 1.5 درصد هم برای امور آموزشی. این قانون همیشه بوده است. می بینیم که ورزشگاه های آزادی، تختی و امجدیده از همان زمان ساخته شده است. زمانی ما برای اشاعه ورزش انحرافاتی را به وجود آوردیم که تمام بار آن را بر دوش خود گرفتیم. به نظر من ورزش دستگاه بهره بردار است، نه اینکه دستگاه ورزش خودش سازنده باشد. نتیجه آن این است که در پایان می بینیم که ورزشگاه های ما بی کیفیت و بی روح ساخته می شوند. به هر حال هر جایی به تخصص خودش نیازمند است. اصلا شهرسازی یک مقوله مدرن و جدید است که ما آن را هم وارد ورزش کرده ایم. به تدریج پیش بینی می شد که ورزش کار خودش را بکند و سایر دستگاه ها هم کار خودشان را. اگر آن سه درصد بودجه شهرداری رعایت می شد، رقمی نزدیک به 2730 میلیارد تومان درآمد داشتیم که خود دستگاه ورزش از اول انقلاب تاکنون چنین بودجه ای را اختیار نداشته است. شما نگاه کنید که این پروژه مسکن مهر نواقصی دارد که در پایان بر گردن ارگان های دیگر می افتد. به هر حال در ساختن 100 هزار واحد باید فضای های آموزشی، ورزشی، هنری و ... پیش بینی شود. ساخت و ساز را به سرعت پیش بردیم اما مسائل باقی مانده است که مطمئنا در آینده مشکل ساز خواهد شد. جز سوم بند الف هم می گوید وزارت خانه های علوم و آموزش عالی، علوم و آموزش پزشکی و آموزش و پرورش را مکلف کردیم که آنها هم سند راهبردی داشته باشند. چند مسئله ضربتی هم در آن وجود داشت. مثلا گفته بودند که زنگ ورزش در مدارس از یک ساعت در هفته به 3 ساعت در هفته افزایش پیدا کند. ما اگر بخواهیم برنامه چهارم توسعه را به این شکل نگاه کنیم، در اجرای آن به مشکل برخواهیم خورد. یا اینکه بنده آماری را در اختیار ندارم که بدانم براساس آن اقدامی انجام شده یا نه. البته اطمینان دارم که نه تنها خصوصی سازی 50 درصد ورزش قهرمانی محقق نشده بلکه بیشتر از گذشته هم آن را وابسته به دولت کرده ایم. برنامه چهارم توسعه وضعیتی را پیش آورد که با توجه به تعلیقی که پیش آمده بود نتواستیم آن توقعات را داشته باشیم. اما زمانی که برنامه پنجم توسعه به ورزش رسید، ماده آن هم به عدد 13 رسید و به نوعی نحسی عدد 13 دامن گیر ورزش شد. یعنی به آن شکلی که در برنامه چهارم توسعه، ورزش به خوبی دیده شده بود، در اینجا دیگر به آن صورت نبود. امیدوارم انشالله دولت آینده با همکاری مجلس محترم در برنامه پنجم توسعه که 3 سال هم از آن باقی مانده، تغییراتی را ایجاد کند. یا با توجه به همین قانون در بودجه های سالانه حرکت رو به جلویی برای ورزش پیش بینی کنند.