مقام معظم رهبری فرمودند: «الگوی زن غربی اغلب به خانوادهگریزی و الگوی زن شرقی به خانهنشینی و گوشهگیری منتهی میشود». در مقام مواجهه این دوگانه موجود، ضروری است که ما به جای تمرکز صرف بر مصادیق عینی، بتوانیم یک نگاه مفهومشناسانه به جایگاه زن درجامعه امروزی داشته باشیم.
تقابل رویکردهای جهانی:
۱-توسعه در مقابل پیشرفت
در برخی کشورها، به نام «جریان توسعهیافتگی» که تحت سلطه غرب شکل گرفته است، از زنان به عنوان کارگران ارزانقیمت و نیروی کار درجه دو استفاده میشود؛ این درحالی است که در کشورهای اسلامی که به قوانین اسلام حقیقی پایبند هستند، نقش فکری و مدیریتی زن مورد توجه قرار میگیرد، نه نقشهای صرفاً جنسیتی و تبلیغاتی.
۲- نقد ریشههای تاریخی و فلسفی الگوهای بیگانه
برخلاف تصور رایج، نقش زن را نه در قوانین کشورهای مختلف، بلکه در قوانین اسلام باید جستجو کرد؛ همان اسلامی که زن را «رب البیت» معرفی میکند و نقش مدیریتی خانه را به او میسپارد؛ این نقش مدیریتی ناشی از این درک است که زن دارای قدرت عظیمی در درون خود است، همه جوانب امور را میسنجد، و با دقت زنانه خود، همسر و فرزندانش را مدیریت کرده و از تربیت جامعه نیز غافل نمیشود.
زنان اگر اراده کنند و به دور از هیاهوی غرب، عزم میدان کنند، جامعهای را متحول خواهند کرد؛ همانگونه که زنان انقلاب اسلامی با حضور پررنگ و زنانه خود، در حل مسائل کلان کشور (از جمله بحرانهای زمان جنگ) و دفاع مقدس شریک شدند و جامعه را متحول کردند و کشور را در مسیر پیشرفت قرار دادند.
اما باید دید ما از زن در جامعه چه میخواهیم؟ آیا حضور زن را برای توسعه کشور میخواهیم یا پیشرفت کشور؟ اگر هدف «توسعه»باشد، باید زن را به حضور پر سر و صدا و جنجالی در جامعه ترغیب کنیم و از جذابیتهای زنانه او برای تبلیغات بهره ببریم؛ اما اگر هدف «پیشرفت» کشور باشد، دیگر زن جنس درجه دو جامعه نیست بلکه یگانه مدیر و مدبری است که میتواند جامعهای را رهبری کند؛ همانطور که بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی فرمودند: زنان رهبری انقلاب را بر عهده داشتند.
اما زن چگونه میتواند در جامعه کنونی نقش مؤثری در پیشرفت کشور ایفا کند؟ اولین لطفی که زنان یک جامعه میتوانند در حق خود روا دارند،حل مسائل حوزه زنان است؛ نباید منتظر نشست تا مردان جامعه فکری به حال زنان کنند. این زنان هستند که باید مسائل ویژه خود را شناسایی کرده و برای حل منطقی آنان دست به تصمیمگیری و اقدام مؤثر بزنند.
در نگاه اندیشمندان غربی مثل سقراط که (فیلسوف قرن پنجم پیش از میلاد) است؛ زن را موجودی تبعی و صرفاً برای تداوم زاد و ولد معرفی میکردند و جبر طبیعی است و طبیعت چون بتواند قانون زاد و ولد را طراحی کند، به اجبار باید موجود مذکر و مونث راخلق کند.
به گفته نیچه زن شخصیتی است که برای زندگی و مراقبت از خانواده آفریده شده است، همچنان که حیوانات دیگر برای مراقبت از زندگی مورد نیاز هستند، زن را نیازمند بقای خانواده میدانست، این یک نگاه محقرانه و خلاف وجدان است.
این دیدگاه بعد از انقلاب صنعتی و رنسانس تغییر پیدا کرد؛ یعنی نظام سرمایهداری برای افزایش تولید و مصرفگرایی زن را به عنوان ابزاری برای نیروی کار بیشتر و تبلیغات معرفی کرد. بیشتر در جوامع انسانی طراحی کند، بهترین پازل در نگاه آنها برای کاربری و تغییرسازی، زن بود.
نظام سرمایهداری با کاهش پوشش و حجاب و عفت زن، سیاستهای خود را بهتر پیشبرد، زن به کالایی سرمایهداری در عرصه اقتصاد و ابزار رسانه تبدیل شد.
در مباحث انقلاب جنسیتی، زن از جایگاه اقتصاد محوری به یک ابزار برای تسلط نظام استکباری بر جهان و نظام بشری مبدل شد. خانواده سنگینترین مانعی بود که زن را وارد این عرصه نظام رسانهای میکرد و دشمن با یک حرکت بنیاد خانواده را هدف گرفت؛ مباحثی همچون ازدواج سفید، تغییر جنسیت، تقلیل جمعیت، فضاسازی رسانهای و نمایش جذابیتهای زنانه استفاده کرد.
۳- تعریف و شکوه زن مسلمان
زن مسلمان زنی است که با حفظ کرامت خود با آگاهی و شجاعت در جبهه حق ایستاده است. او با اندیشههای وزین و انسانساز خود، کانون خانواده را به سکوی پرتابی برای رسیدن به عزت، سربلندی و آرامش تبدیل کرده و چنان قدرتی مییابد که میتواند با تربیت نسلی سالم، صالح و کارآمد مرزهای تمدن را جابهجا کند.
زن به عنوان ستون محبت و عاطفه در خانواده با تواناییها و موهبتهای که خداوند مهربان در وجودش به ودیعه نهاده، معجزهها میکند و به همین دلیل است که نوک پیکان هجمهها به سمت او نشانه رفته است؛ مادر خط مقدم عاطفه، احترام، انگیزه، گذشت و رویش است.
شکوه زن در بلندای تاریخ تا بینهایت جاودانه باد و وجود پر مهرش مملو از عشق به خالق هستی.
نویسنده: فریبا مرادیان؛ استاد مشاوره و روانشناسی دانشگاه